نوت بوک جیبی در ابعاد واقعی
آخرین نسل رایانه
باتری های قابل شارژ
رایانه تغییر پذیر
چای ساز
تیوپ نجات هوشمند
کیبرد دومنظوره برای افراد عادی و همینطور نابینایان
جستجوگر هوشمند وسایل کوچک
عکاسی و فیلمبرداری بدون استفاده فیزیکی از دوربین
پریز هوشمند کنترل برق منزل
کنترل مصرف آب با زیباترین شکل ممکن
حافظه های ترکیبی الکترونیکی
شارژر بعدی شما می تواند یک توپ کاموایی باشد
فلش مموری هوشمند مچی با نمایشگر وضعیت حافظه
ایستگاه های شارژ برای تلفن های همراه
چتری که جای زیادی را اشغال نمی کند
ساخت و ساز سریع با بهره گیری از مواد کم هزینه در ایجاد مکان های موقتی در فضای باز
اینهم یک کیف با طراحی پاکت نامه

زمانیکه خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شدند
بدان که دوران پیریت اغاز شده است . . .
.
.
.
دهان مردم دروازه ایست که بستن آن دشوار است
ولی می توانی با ادامه ی کاری که موجب گشودن دهانشان شده آنها را بسوزانی
.
.
.
پیامک فلسفی
حلقه ازدواج باید در فکر انسان باشد نه در انگشت دست چپش . . .
.
.
.
تمام تاریخ عبارت است جنگ سربازانی که همدیگر را نمیشناسند
و با هم میجنگند برای دو نفر که همدیگر را میشناسند و نمیجنگند . . .
.
.
.
بدترین خطایی که مرتکب می شویم ، تــوجه به خطای دیگران است . . .
.
.
.
جاده های زندگی را خدا هموار می کند
کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست . . .
.
.
.
مردی و نامردی، جنسیت سرش نمی شود
معرفت که نداشته باشی ، نامردی . . .
.
.
.
تونل ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم ، راهی برای عبور هست ...
ما که کمتر از آنها نیستیم ، پس نا امیدی چرا . . . ؟
.
.
.
گاهی اوقات
آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد . . .
(دکتر شریعتی)
.
.
.
بعضی هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را
مثل : بابا، مامان، پدربزرگ . . .
( آلبرت انیشتین)
.
.
.
با عقلت ، دلبستگی های دنیوی را از خود دور کن ،
وگرنه این دلبستگی هایت هستند که عقلت را از تو دور می کنند . . .
.
.
.
مدیر خوب، یک نقط? مثبت در فرد پیدا می کند و روی آن کار می کند.
ولی مدیر بد، یک نقطه ضعف در فرد پیدا می کند و به آن گیر می دهد . . .
.
.
.
در زندگی تان! نقش نیشهای مار " ماروپله" را بازی نکنید
شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،
همان کس که به شما اعتماد کرده بود . . .
.
.
.
درمقابل سختیها همچون جزیره اى باش که دریا هم با تمام
عظمت وقدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند . . .
.
.
.
عفت در زن مانند شجاعت است در مرد
من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب
(ناپلئون بناپارت)
.
.
.
ناامیدی اولین قدمی است که شخص به سوی گور برمیدارد . . .
.
.
.
خواستنی بودن رازی ندارد.
بدون اینکه در مورد دیگران قضاوت کنی به آنها نگاه کن
دنیا را همانگونه که هست ببین . . .
.
.
.
دیگران برای خوابیدن قصه می گویند،ما قصه خود را می گوییم که دیگران بیدار شوند . . .
.
.
.
همیشه بیشتر افکار صرف جفت و جور کردن حرف هایی می شود که هرگز بر زبان جاری نمی شود
.
.
.
" رنجدیده ! اگر بکوشی تا چیزی از مال خویش را به مردم بذل کنی بی تردید رستگاری "
(جبران خلیل جبران)
.
.
.
کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب می رسانند
(ارد بزرگ)
.
.
.
بهتراست منفورباشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطرچیزی که نیستی . . .
.
.
.
نگفتن، صلاح است، کم گفتن طلا است، پر گفتن، بلا است . . .
عمـرتان را زیبـا سپـری کنیـد
روزهای شما، زندگیتان را میسازد. اگر روزهایتان را خوب و شاد سپری کنید عمرتان زیبا خواهد گذشت. برای لذت بردن از زندگی باید سعی کنیم از اتفاقات روزمره و ساده حداکثر استفاده را کرده و آنها را به کام خود شیرین کنیم. برای اینکه در زندگی همیشه شاد و راضی باشید میتوانید به راهکارهای زیر عمل کنید. مطمئن باشید که انجام این کارها زیاد سخت نیست و به امتحانش میارزد.
1. زیبایی را ستایش کنید.
هر روز ما با انواع زیبایی در اشکال و فرمهای مختلف روبهرو میشویم و جای بسی تاسف است که این زیباییها برای بسیاری از مردم به صورت عادت درمیآیند، به طوریکه حتی دیگر آنها را نمیبینند. دوباره به مردم، گیاهان، وسایل، ساختمانها و چیزهایی که در اطرافتان است نگاه کنید و لحظهای را به ستایش و تقدیر از آنها بپردازید و سعی کنید ببینید که چه چیزی آنها را اینقدر خاص کرده است.
2. لبخند بزنید.
اگر لبخند نزنید یعنی تمام روز خود را هدر دادهاید. این حرف بیهودهای نیست. هرگز خود را آنقدر مشغول نکنید که فرصت خندیدن پیدا نکنید یا آنقدر جدی نباشید که مانع لبخند زدن شما شود. در عوض اطراف خود را با افراد شاد پر کنید.
3. به طبیعت بروید.
طبیعت یک شفادهنده فوقالعاده اضطراب و نگرانیهای زندگی مدرن است. خوردن ناهار در پارک، قدم زدن در حیاطی پر از گل و گیاه یا دیدن غروب خورشید مثالهایی ساده برای لذت بردن از طبیعت در طول روز هستند.
4. با اطرافیان ارتباط برقرار کنید.
در بیشتر موارد طرز ارتباط ما با افراد پیرامونمان بیشترین شادی را در زندگی به ما میدهد. شاید بهترین راه لذت بردن از کار، به جای ارتقای شغلی، داشتن ارتباطات خوب با همکارانتان باشد که میتواند در ایجاد لذت در شما بسیار موثر باشد.
5. برای خود لذتهای ساده ایجاد کنید.
نوشیدن یک فنجان چای داغ، بازی با پسر 8 ماههتان یا پختن یک غذای عالی؛ شاید اینها فعالیتهای خیلی هیجانآوری به نظر نرسند، اما برای خیلی از افراد میتواند ایجاد شادی و نشاط کند. یک لحظه بایستید و به این فعالیتهای ساده روزمره توجه کنید. خواهید دید که با انجام این فعالیتها، زندگیتان لذتبخشتر خواهد شد.
6. یاد بگیرید.
بین یادگیری مطالب و چیزهای جدید و شادی ارتباطی قوی برقرار است. برای ایجاد این ارتباط باید مغز خود را وادار کنید تا هر روز چیز جدیدی یاد بگیرد. مثلا در راه رسیدن به منزل از محل کار یا بالعکس فرصت خوبی برای یادگیری است. میتوانید از روزنامه، مجله، کتابهای جیبی یا حتی نوارهای آموزشی به این منظور استفاده کنید.
7. صبح و شب خود را تغییر دهید.
آیا صبحها با عجله آماده شده و از منزل خارج میشوید؟ آیا شبها تلویزیون را خاموش کرده و مستقیما به رختخواب میروید؟ مزایای فراوان یک تغییر کوچک در زندگی روزمره را میتوانید تجربه کنید. مثلا صبحها میتوانید یکساعت زودتر بیدار شوید و وقتتان را صرف خودتان کنید یا به مطالعه یا ورزش بپردازید. شبها قبل از خواب هم میتوانید روزتان را مرور کرده و یا مدیتیشن انجام دهید.
8. موفقیتهای خود را جشن بگیرید.
در طول روز مطمئنا به موفقیتهای کوچکی دست مییابیم. شاید شما با یک مشتری بداخلاق به صورت موفقیتآمیزی ارتباط برقرار کرده و موفق به فروش کالاهایتان شده باشید یا سر کار از شما تعریف شده باشد. اینها اتفاقاتی نیستند که ارزش جشن گرفتن داشته باشند اما چرا لحظهای را صرف تشویق خودتان نمیکنید؟ تجربهتان را با یک فرد دیگر شریک شوید و به خودتان یک ناهار لذیذ هدیه دهید یا خود را از نظر روحی تشویق کنید.
به جز راههایی که در بالا گفته شد یک تکنیک دیگر به نام "شادی هر روزه" وجود دارد که بسیار موثر بوده و راهی است برای اینکه زندگی را واقعا زندگی کنید. این روش به شما میآموزد به یاد بیاورید امروزی که در حال زندگی در آن هستید میتواند شاد باشد و بنابراین شما تشویق میشوید که امروزتان را شاد شاد بگذرانید. این بدین معنا نیست که روزتان را طوری بگذرانید که گویی فردایی وجود ندارد. برنامهریزی برای آینده بسیار مهم است اما مهمتر این است که به خاطر فردا، امروزتان را نادیده نگیرید. به یاد داشته باشید که تنها راه رسیدن به آیندهای خوب عبور از یک سری از این "امروز"هاست.
آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
رمز جهانی شدن قرآن در چیست ؟
پاک شمردن طعام اهل کتاب و مجاز شمردن معامله و داد و ستد با ایشان و نهی از مجادله و درگیریهای کلامی و یا اهانت به مقدسات و فرهنگهای ایشان را حرام دانستن گامهای اساسی اسلام و قرآن برای ایجاد جامعه جهانی انسانی است.

من و تو در جامعه ای متشکل از انسانهای مختلف و در بین افکار، اندیشهها و نگاه های متفاوت زندگی میکنیم. آنچه در این میان اهمیت بسیاری دارد، میزان سلامت و درستی رابطه ای است که ما با آدمهای اطرافمان و با اندیشهها، نگرشها و افکار آنها داریم.
من و تو در میان جمع و همراه با آن، باید راهی را برویم که پایان خوشی داشته باشد، ولی انسانهای اطراف ما، همه با یک سرعت، به یکسو و به سمت یک هدف نمیروند؛ پس به یقین من و تو هم با همه آنها همسو نخواهیم بود. اما مهم این است که بدانیم با چه کسانی همسوییم و با چه کسانی مخالف؟ و اینکه بدانیم روابط ما با اطرافیانمان بر چه مبنایی و چه اصل و اساسی است؟ چرا دوستی میکنیم و چرا دشمن میشویم؟ با چه کسانی دوستیم و با چه کسانی دشمن؟ بی شک، هدفی که ما به آن چشم دوختهایم، مقصدی که به سویش میرویم و راهی که در پیش گرفتهایم، مبنایی استوار در دوستی، همراهی و رابطه ما با انسانهای اطرافمان خواهد بود... (1)
از نظر قرآن همه انسانها از یک مرد و زن آفریده شدهاند: « یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ» (2) و مردمان امتی واحد و یگانه بودهاند: «کانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» (3) و تمایز رنگ و زبان آنان، نه مایه امتیاز و نه نشانه برتری است؛ بلکه نشانه های قدرت الهی است: «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ َلآیاتٍ لِلْعالِمینَ». (4) چندگونگی قبیله ای و طایفه ای نیز راهی برای شناسایی بهتر و هماهنگی و همگرایی است: « یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ». (5)
هر ملتی به جهات چندی پدیدار میشود؛ چنان که امتها و شرایع نیز به جهات شرایط زمانی و روحیات و مقتضیات روحی و روانی انسان پدید آمده است: « وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ به ما أَنْزَلَ اللّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجًا وَلَوْ شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَلکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ به ما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ».(6) بنابراین نمیتوان به این مسایل به عنوان مسایل محوری نگریست؛ بلکه اموری عرضی هستند که با توجه به شرایط خاص و مقتضیات خاصی پدیدار میگردند.
قرآن میکوشد تا همه انسانها را در نهایت در یک جامعه جهانی واحد گرد آورد و جهانی شدن به عنوان یک فرآیند طبیعی و جهانی سازی به عنوان یک برنامه پروژه اسلامی مورد تأکید و تأیید قرآن و اسلام است. اسلام و قرآن از مردمان میخواهد که در نهایت با حفظ اصول و اختلافات ملی و حتی شریعتی خود در یک اجتماع کلان و واحد انسانی جهانی گرد هم آیند و به اصول و ارزشهای مشترک توجه کنند؛ از این روست که مردمان را به یگانگی میخواند: « قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضًا أَرْبابًا مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ» ؛ « بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را ـ غیر از خدای یگانه ـ به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم»؛(7) یعنی انسانها میتوانند و باید برای اصول مشترک و اهداف مشترک خود با هم منسجم گردند. هر چند این انسجام از لحاظ نظری فراهم است و همه در پی توحید و آسایش و آرامش هستند، ولی در مقام عمل عملیاتی نشده و انسجام خارجی نیافته و آثار آن ظاهر نشده است.
قرآن در کنار برنامه های تشریعی، پیروان شرایع مختلف را بر گرد آمدن بر نقاط مشترک با یک دیگر فرا میخواند: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضًا أَرْبابًا مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ» (8) و به این ترتیب بنیاد جامعه جهانی آرام و امن همراه با احترام متقابل به فرهنگها و ملیتها را پی میریزد و خود را کتاب مصدق مینامند: «وَ آمِنُوا به ما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا به آیاتی ثَمَنًا قَلیلاً وَ إِیّایَ فَاتَّقُونِ»؛ «و به آنچه نازل کردهام [= قرآن] ایمان بیاورید که نشانه های آن، با آنچه در کتابهای شماست، مطابقت دارد و نخستین کافر به آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید (و به خاطر درآمد مختصری، نشانه های قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)».(9)
پاک شمردن طعام اهل کتاب(10) و مجاز شمردن معامله و داد و ستد با ایشان(11) و نهی از مجادله و درگیریهای کلامی و یا اهانت به مقدسات و فرهنگهای ایشان را حرام دانستن(12) گامهای اساسی اسلام و قرآن برای ایجاد جامعه جهانی انسانی است.
م:تبیان
آثار بیاعتنایی به نماز در رزق و روزی
بالاترین ذکر خدا نماز است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری» (طه/14) بالاترین ذکر خدا قرآن است. «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر» (حجر/9) یعنی «نَحْنُ نَزَّلْنَا القرآن».

اگر کمی در قرآن تأمل کرده و آیات قرآن را با دقت بیشتری نگاه کنیم خواهیم دید که قرآن پر است از نکات آیاتی که ارز تابلو کردن و نگاه کردن مداوم بر ان را دارا می باشد .
در اینجا به چند تا از این آیات قرآن کریم توجه می کنیم .
روحیهی خشوع و تواضع، شرط نیایش و نماز
«وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ» (بقره/45) خیلی از همسرها میپرسند، که همسر ما نسبت به نماز سنگین است. بچهی ما سنگین است. دامادم، عروسم، معلمین آموزش و پرورش، جوان است نماز میخواند میگوید: داداشم نماز برایش سنگین است. چه کنیم؟ قرآن میگوید: دلیل اینکه نسبت به نماز سنگین است، «إِنَّها لَکَبیرَةٌ» کبیر یعنی چه؟ سنگین و بزرگ است. «إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ» آن کسی که نماز برایش سنگین است، معلوم میشود خشوع ندارد.
خشوع یعنی چه؟ میگویند: «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/2) آدم خاشعی است. خشوع یعنی شرمنده شود. آنهایی که نماز نمیخوانند شرمنده خدا نیستند.
تلویزیون یک فیلمی را مکرر نشان داد. پیرمردی با جوانش پارک رفتند. پیرمرد از جوان پرسید: این چیه؟ گفت: گنجشک است. لحظاتی گذشت، گفت: چیه؟ دوباره گفت: گنجشک است. منتهی یک خرده تند تر. دفعهی سوم جوان گفت: پدر گنجشک است! چند بار بگویم! با تشر گفت. پیرمرد رفت دفترچه خاطرات را آورد خواند، گفت: پسر یک زمانی کوچولو بودی، تو را در همین پارک آوردم. دهها بار پرسیدی: این چیه؟ گفتم: عزیزم گنجشک است! قربانت بروم گنجشک است. دهها بار من گفتم قربانت بروم، گنجشک است. تو دفعهی سوم سر من داد زدی؟ این پسر شرمنده شد. این را خشوع میگویند. خشوع یعنی انسان شرمنده شود. خدایا من شرمندهی تو هستم!
تا پول برق را ندهیم میآیند وآن را قطع میکنند. تو صبح تا شب به ما خورشید میدهی، «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً» (نباء/13) ما یک گلدان میخواهیم درست کنیم، کلی باید خرج کنیم. جنگلها را، دهها هکتار در دهها هکتار برای ما سبز نگه میداری. شرمندهام، یک خرده آب به ما میدهند، پول از ما میگیرند. دائماً در زمستان که هست باران میفرستی فکر تابستان و هندوانههای ما هستی. زمستان باران میفرستی که ما در تابستان بی میوه نباشیم. شرمندهام!

یاد خدا، عامل دریافت لطف خدا
آیهی دوم، قرآن میگوید: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» (بقره/152) یاد من باشید، من هم یاد شما هستم. اگر به شما بگویند: هرکس تلفن کند، به مقام معظم رهبری خودش گوشی را برمیدارد. همهی ایران زنگ میزنند، میگویند: ببینیم صدای خودش است!
خداوند میگوید: تو یاد من باش، خودم گوشی را برمیدارم. «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» یاد من باش، یاد شما هستم.ما اگر یاد خدا نباشیم، یاد چه کسی باشیم... یاد خدا خیلی مهم است. آنوقت اگر ما یاد خدا باشیم چیزی گیر خدا نمیآید، ما اگر یاد خدا باشیم چیزی گیر خدا نمیآید، اما خدا توجه به ما کند خیلی چیز گیر ما میآید.«فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» !
ذکر خدا چیست؟
بالاترین ذکر خدانماز است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری» (طه/14) بالاترین ذکر خدا قرآن است. «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر» (حجر/9) یعنی «نَحْنُ نَزَّلْنَا القرآن».
مشکلات، مقدمه رشد و پرورش انسان
«عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم» (بقره/216) این هم جملهی قشنگی است. خیلی از مشکلات را حل میکند. ، «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا» چه بسا شما کراهت دارید، «شَیْئاً» از چیزهایی بدتان میآید. «وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم» ولی به نفع شماست. اینطور نیست که من خوشم نمیآید. ممکن است خوشمان نیاید، اما خیر ما در آن باشد. شما ماشینت به نرده میخورد، ناراحت میشوید، «تَکْرَهُوا» کراهت دارید، ناراحت میشوید. اما وقتی میآیی پایین میگویی: اوه، خوب شد به نرده خورد. اگر نرده نبود، در دره میافتادم.
گاهی وقتها یک بیماری جلوی یک بیماری سختی را میگیرد. ما نمیدانیم در این هستی چه خبر است.
جوانی عاشق دختری شد، خیره خیره نگاه کرد، رفت ببیند این دختر کیست و خانهاش کجاست، همینطور که میرفت سرش به یک دیوار خورد. یک کلوخی پرت شد و سر و صورتش خونی شد. برگشت امام ایشان را دید. گفت: چرا صورتت خونی است؟ گفت: آقا راستش را بخواهی چنین شده است. گفت: خدا تو را دوست دارد. چون دوستت دارد وسط کار حال تو را گرفت. اگر تو را دوست نمیداشت رهایت میکرد بروی تا به فساد برسی. خدا دوستت داشته که وسط راه حال تو را گرفته است. قرآن میفرماید: «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً» خیلی وقتها چیزی را دوست نداری«وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم».
نظارت خداوند بر اعمال بندگان
جملهی «وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ» (بقره/223) «وَ اعْلَمُوا» بدانید، «أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ» شما با خدا ملاقات میکنید. در جاده گاهی وقتها ما داریم میرویم، میبینیم راننده سرعت را کم کرد. گفتیم: چرا کم کردی؟ گفت: جلو پلیس است.
ما اگر بدانیم با پلیس ملاقات میکنیم کنترل میکنیم. بدانیم «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) بدانیم خدا در کمین است.
یکی از علمای نجف نقل شد که وقتی میخواست ایران بیاید، نزد استادش رفت و گفت: آقا ما سالها در نجف درس خواندیم، میخواهیم به ایران برویم. یک جملهی یادگاری به من بدهید. این جمله یادگاری: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری» (علق/14) بشر نمیداند خدا او را میبیند. خدا میبیند. چرا کم فروشی میکنی؟ بازرس نمیخواهیم. اگر این آقای فروشنده بداند که خدا او را میبیند. قرآن یک آیه دارد میگوید: کم فروشی نکنید. بعد میگوید: «أَ لَا یَظُنُّ أُوْلَئکَ أَنهَُّم مَّبْعُوثُونَ، لِیَوْمٍ عَظِیمٍ» (مطففین/4 و5) نمیدانی تو روز قیامت مبعوث میشوی و باید جواب این کمفروشی را بدهی. نمیدانی لقمهی حرام که در شکم بچهات رفت، این بچهات فاسد میشود و باید پول بدهی و او را از زندان بیرون بیاوری.
آثار بیاعتنایی به نماز در رزق و روزی
آقای بازاری رزق شما اندازه شده است. امروز چقدر باید گیرت بیاید. سر ظهر «حی علی الصلاة» میگویند، شما میبینی تا حالا مشتری نیامده، حالا هم که ظهر است. حالا نماز را باشد عصر میخوانیم، مشتری را نگه داریم! تو مشتری را نگه میداری، یک مبلغی سود از این مشتری میگیری. فکر نکنی زرنگ هستی. میدانی چرا؟ همین مقداری که از وقت نماز به نماز بیاعتنایی کردی، چون خدا گفته «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکا» (طه/124) آیهی قرآن است. کسی که از ذکر خدا غافل شود زندگیاش را تاب میدهیم.
الآن زندگیات گشاد شد؟ پول گرفتی؟ عصری یک کسی در دکان میآید، دو سه ساعت هم معطلت میکند، آخرش میگوید: بسیار خوب، حالا برمی گردیم انشاءالله... من بروم آن طرف بازار و برگردم. یعنی عمرت را گرفته، سرت را بند کرده، آخرش هم از تو نخرید. اگر ظهر مسجد میرفتی، خدا به این مشتری الهام میکرد که از تو بخرد. ولی چون تو به خدا بیاعتنایی کردی، خدا به مشتری میگوید: به این فروشنده بیاعتنایی کن. برو از یک دکان دیگر بگیر! جنس را از تو میگیرد، الافت هم میکند و جای دیگر میرود.
حدیثهای زیادی داریم که رزق همهی مردم از حلال اندازهگیری شده است. کسانی که به حرام میپرند، خدا سهم حلالشان را کم میگذارد.
به امید آنکه این آیات را در زندگی سرلوحه زندگی خویش قرار داده و هیچ گاه از آنها جدا نشویم .
منابع :
سایت پرسمان
بیانات حجت الاسلام قرائتی
تقویت روحیه مؤمنان از برکات توکل است که خداوند در آیه 122 همین سوره بدان اشاره کرده است که چگونه ایشان را به جهت توکل از شکست باز میدارد و روحیه ایشان را تقویت و تحکیم میبخشد. این گونه میشود که بر دشمنان خویش پیروز میشوند ( همان آیه 123 و آیه 160 و نیز انفال آیات 48 و 49)
نتیجه توکل و پیامد آن چیزی جز استقامت نخواهد بود. این گونه است که اهل توکل در برابر مخالفتها و سختیها نیرومند شده و قدرت دو چندان مییابند. ( آل عمران آیات 121 و 122)
الیس الله بکاف عبده؟
هر انسان پویا و جویای حقیقت, آنگاه که خویشتن را در برابر عرصه گسترده فرهنگ عمیق اسلامی مییابد, بی اختیار معارفی را مشاهده میکند که فقط از دید نافذ الهی سر چشمه میگیرد؛ دیدی که در پهنه آن تمام زوایای مخفی حیات و پیچیدگیهای درون و برون انسان و هستی مد نظر قرار گرفته است .
آیات قرآن کریم با توجه به شأن نزول، تفسیر پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) و سیاق آیات و مضامینی که آن آیات را در بردارند، تفسیر میشوند. مقصود ما این است که در نظر گرفتن بخشی از یک آیه و تنها معنای لغوی آن، بدون در نظر گرفتن شرایط تفسیر و هدف خداوند متعال از نازل کردن قرآن کریم و...نمیتواند ما را به تفسیر واقعی برساند.
خداوند متعال در بخشی از یک آیه میفرماید: «اَلَیسَ اللّهُ بِکاف عَبدَهُ (زمر، 36); آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟» اگر قرار باشد تنها معنای لغتهای موجود در آیه را در نظر بگیریم، بدون در نظر گرفتن آیه و آیاتی که این بخش از آیه در ضمن آنها آمده است، معنای بسیار وسیعی از این بخش فهمیده میشود، ولی به یقین این گونه برداشت و استفاده از آیات صحیح نیست; هنگامی که خداوند متعال میفرماید خداوند برای بندهاش کافی است، مقصود آن نیست که پس بنده به کار و تلاش نیاز ندارد، به دنبال آذوقه و معاش نرود، اگر بیمار شد به پزشک مراجعه نکند، درس نخواند، همسر اختیار نکند و...با این توجیه که خداوند برای بندهاش کافی است، آیات قرآن کریم در عین این که به زمان و مکان خاصی محدود نیستند، ولی محدوده معنا و مضمون آنها به طور کامل مشخص است.
به عبارتی باید گفت که ؛ توکل به معنای اعتماد ( لسان العرب ، ابن منظور؛ ج 15 ص 388) و در صورت متعدی شدن با حرف جار "علی " به معنای اعتماد کردن به دیگری است.( مفردات راغب ؛ ص 882) است. توکل بر خدا کردن به معنای اعتماد و اطمینان به خدا کردن میباشد.
این که خداوند متعال در این آیه شریف میفرماید: خداوند بندهاش را در برابر تهدیدهای دشمنان، تنها نمیگذارد، معنایش این نیست که نیروهای معارض درونی انسان را خنثی و بی اثر کند، و یا انسان را از ماهیّت و سرشت خود دور نماید. طبیعت انسان به گونه ای است که دارای قوای عقل و شهوت و غضب و...است، و اینها برای سازگاری با هم به کنترل و برنامه ریزی نیاز دارند، اگر انسان دارای حس زمینی و شهوت است، دارای عقل و نفس مطمئنّه نیز هست، این دو در کنار هم سبب میشوند که هم انسان برای بقای نسل و هدفهای دیگر، از قوه شهوانی خود به جا استفاده کند و هم از عروج و قرب به محضر الهی به وسیله قوای مناسب معنوی باز نماند.
توجه به اصل توکل در همه کارها
در نگرش اسلام و بینش قرآنی انسان در افعال و کارهای خویش باید به اصل توکل توجه داشته باشد و برای انجام هر عملی خدا را به عنوان علت کامل در نظر آورد؛ زیرا هر آن ممکن است که اراده الهی به امری دیگری تعلق گرفته و امور بر خلاف خواسته فرد بگردد. از آن جایی که در نگرش شیعی جبر و تفویض به معنای استقلال شخص در عمل و یا وابستگی محض معنا و مفهوم ندارد و امور دنیا و جهان بر پایه امر بین الامرین و منزله بین المنزلتین است بنابراین توکل معنا درست و صحیحی مییابد.
اگر خداوند میخواست انسان را به گونه دیگر بیافریند میتوانست، ولی در آن صورت آن انسان، کاربرد انسان فعلی را نداشت. خداوند متعال اراده فرموده است با نهادن قوای معارض در وجود انسان، او را آزمایش کند.
آیه مبارک 36 زمر درباره وضعیّت مؤمنان در برابر دشمنان خارجی سخن میگوید و به قوا و احساسات درونی انسان اشاره ای ندارد. بسیاری از مفسران نقل کردهاند که بت پرستان مکّه، پیامبر(صلی الله علیه و آ له و سلم) را از خشم و غضب بتها بر حذر میداشتند، و میگفتند: از آنها بدگویی مکن، و بر خلاف آنها اقدام منما که تو را دیوانه میکنند و آزار میرسانند! آیه 36 سوره زمر به این مناسب نازل شد و به آنها پاسخ داد:«اَلَیسَ اللّهُ بِکاف عَبدَهُ ویُخَوِّفونَکَ بِالَّذینَ مِن دونِهِ; آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟ امّا آنها تو را از غیر او میترسانند.»

آثار توکل
برای توکل آثار در قرآن بیان شده که بیانگر اهمیت و جایگاه نیز آن در اندیشه توحیدی است. یکی از مهمترین آثاری را که قرآن برای توکل بیان میکند، آرامش است . خداوند در آیه 173 سوره آل عمران میفرماید: کسانی که مردم به ایشان گفتند که مردمان ضد شما گرد آمدند پس از ایشان بهراسید نه تنها نهراسیدند بلکه ایمانشان افزایش یافت و گفتند خداوند ما را بس است که او بهترین وکیل است.
در این آیه به خوبی و روشنی بیان شده است که چگونه توکل به خدا موجب شده است تا اهل ایمان با همه تبلیغات و جنگ روانی که دشمن به راه انداخته تا افکار عمومی را تهییج کند و مردمان را به هراس افکند با این همه اهل ایمان به جهت توکل بر خدا به جایی رسیدند که این جنگ روانی نتیجه معکوس داد و به جایی ترس و هراس از بسیج دشمنان و آمادگی برای حمله به ایمان ایشان افزوده شد. اینها همه بیانگر آرامشی است که به جهت توکل به خدا و این که خداوند ایشان را بس است و از دشمنان کفایت میکند ، پدیدار شده است. ( و نیز سوره نمل آیه 70 و 79)
بنابراین تقویت روحیه مؤمنان از برکات توکل است که خداوند در آیه 122 همین سوره بدان اشاره کرده است که چگونه ایشان را به جهت توکل از شکست باز میدارد و روحیه ایشان را تقویت و تحکیم میبخشد. این گونه میشود که بر دشمنان خویش پیروز میشوند ( همان آیه 123 و آیه 160 و نیز انفال آیات 48 و 49)
نتیجه توکل و پیامد آن چیزی جز استقامت نخواهد بود. این گونه است که اهل توکل در برابر مخالفتها و سختیها نیرومند شده و قدرت دو چندان مییابند. ( آل عمران آیات 121 و 122) بنابراین در راه اسوه و سرمشق خود گام بر میدارند و از دشمن نمیهراسند و به آسانی از ایشان برائت میجویند و با صدا رسا و بلند نفرت و بیزاری خود را ابراز و اعلام میدارند، و این همه نیست به جز به برکت توکل و اعتمادی که به خداوند دارند.( ممتحنه آیه 4 و نیز ابراهیم آیات 12 و 13) با توکل است که انسان شجاعت واقعی خود را به دست میآورد و از دشمن و مکر ایشان نمیهراسد. ( یونس آیه 71)
موارد توکل عبارتند از : اصلاح جامعه ؛ تبلیغ و اجرای امور الهی و رسالت ، صبر و تحمل اذیت و آزار، تصمیم گیریهای حساس و مهم و اعمال مدیریت اجتماعی ، دفع توطئه و مکر دشمنان ،جهاد با دشمنان، جنگ روانی و شایعه سازی دشمنان ، روزی، شرک ستیزی ، صلح و تصمیم گیری در باره آن، هجرت
در هنگامه نبرد به جهت توکلی که دارند از امدادهای غیبی برخوردار میگردند و خداوند به راه های مختلف و غیر عادی ایشان را کمک و یاری میرساند.( آل عمران آیه 160) مکر و کید دشمنان را به خودشان باز میگرداند و مؤمنان را از توطئهها و مکر ایشان ایمن میکند ( نساء آیه 81)
موارد توکل
در چه اموری میتوان به خدا توکل کرد؟
این پرسشی است که بسیار مورد توجه همگان قرار میگیرد. به نظر میرسد که انسان در همه امورش میتواند توکل کند و خداوند را وکیل خود گرداند. اما در قرآن برخی از امور به صورت مشخص به عنوان اموری که مؤمنان بدان توکل کرده و یا خداوند از مؤمنان خواسته است که در آن موارد توکل کنند بیان شده است .
این امور عبارتند از : اصلاح جامعه ( هود آیه 88) ؛ تبلیغ و اجرای امور الهی و رسالت ( یونس آیه 71و..) صبر و تحمل اذیت و آزار( ابراهیم آیه 9 و 12) تصمیم گیریهای حساس و مهم و اعمال مدیریت اجتماعی ( آل عمران آیه 159) دفع توطئه و مکر دشمنان ( نساء آیه 81) جهاد با دشمنان ( ال عمران آیه 122) جنگ روانی و شایعه سازی دشمنان ( آل عمران آیه 122و 123) روزی ( طلاق آیه 2 و 3) شرک ستیزی ( هود آیه 55 و 57) صلح و تصمیم گیری در باره آن ( انفال آیه 61) هجرت ( نحل آیه 41 و 42) .
اینها مواردی بود که در قرآن به صراحت درباره وجوب توکل در آن موارد به خداوند مطالب و دستورهای وارد شده است ولی این موارد به عنوان بیان خاص است و انسان در همه موارد خرد و کلان میتواند و باید به خداوند توکل کند هر چند که در امور مهم و حساس به طور طبیعی این نیاز شدت مییابد.
باشد تا با دوری از شرک ( نساء آیه 171) و گمراهی ( ملک آیه 29) و بیمار دلی ( انفال آیه 49) از فواید و آثار توکل بهرهمند گردیم و اهل توکل به شمار آییم. م:تبیان
حرفهای خواندنی از چهره های موفق
وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَی قُوَّتِکُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِینَ و ای قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس، به سوی او بازگردید، تا ابر و باران را بر شما ریزان فرستد و نیرویی بر نیروی (جانی و مالی) شما بیفزاید، و مجرم و گنهکار (از او) روی مگردانید
.(هود ، 52)

همه ما به نحوی به دنبال موفقیت میگردیم و به عبارتی دیگر موفقیت گم شده هر فردی است و آروز میکند که روزی بتواند آن را درک کند و به آن برسد اما در این راه پرپیچ و خمی که به سوی موفقیت است عده ای موفقیت را درک میکنند و عده ای دیگر همیشه در حسرت رسیدن به آن هستند .یکی از راههایی که میتواند ما را به مقدار قابل توجهی به موفقیت نزدیک کند توجه به زندگی انسانهای موفق است به این معنا که ببینیم آنها زندگی خود را چگونه برنامه ریزی میکنند و چه چیزهایی را در اولویت زندگی قرار میدهند چه گوهر های نابی را در طول حیات خود به زبان آوردهاند که میتواند راهگشای ما برای نزدیک شدن به موفقیت باشد .
وقتی در آیات الهی اندیشه میکنیم شخصیتهای موفقی را خداوند متعال برای ما بیان کرده است که هر کدام از این شخصیتها برای نزدیکتر شدن ما به موفقیت و خوشبختی حرفهای خواندنی و شنیدنی را به زبان آوردند که با عملی کردن این سخنان میتوانیم گامهای بزرگی برای پیشرفت خود در زندگی برداریم :
1)حضرت هود :
یکی از چهره های موفقی را که خداوند متعال برای ما در قرآن کریم معرفی کرده است حضرت هود است وی از نسل نوح بود و برای هدایت قوم عاد که در سرزمینی حاصل خیز زندگی میکردن برگزیده شده بود .محل زندگی قوم عاد را برخی سرزمین میان عمان تا حضر الموت میدانند.همچنین قوم عاد شامل ده قبیله بودند که از لحاظ ساخت و ساز کاخها در آن زمان بینظیر بودن اما به بت پرستی روی آورده بودند.
در اتفاقات و حوادثی که در زمان این پیامبر الهی به وقوع پیوست پیامهای زیادی برای رهروان راه موفقیت به چشم میخورد از جمله :
1) کسی که بر خدا توکل کند قدرتمندترین فرد میشود
وقتی قوم حضرت هود به وی گفتند : إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا به سوءٍ «[چیزی] جز این نمیگوییم که بعضی از خدایان ما به تو آسیبی رساندهاند.»
حضرت در جواب آنها فرمود:
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (56)
در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکّل کردم. هیچ جنبندهای نیست مگر اینکه او مهار هستیاش را در دست دارد. به راستی پروردگار من بر راه راست است.
و در عمل نیز چنین شد و قوم عاد نتوانست صدمهای به حضرت هود بزنند و خودشان به علت ادامه دادن به ظلم و ستم گرفتار عذاب الهی شدند.
2)اگر ثروت و قدرت میخواهید با خداوند باشید :.(هود ، 52)
وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَی قُوَّتِکُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِینَ
و ای قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس، به سوی او بازگردید، تا ابر و باران را بر شما ریزان فرستد و نیرویی بر نیروی (جانی و مالی) شما بیفزاید، و مجرم و گنهکار (از او) روی مگردانید

2)حضرت صالح: توجه به دنیا و آخرت با هم
وَإِلَی ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ
و به سوی قوم ثمود برادر (نسبی یا قبیلهای) آنها صالح را (فرستادیم) گفت: ای قوم من، خدای یکتا را بپرستید، که شما را جز او خدایی نیست، اوست که شما را از این زمین آفریده (جدّ و جدّه اوّلتان را بلاواسطه و نسل آنها را باواسطه از خاک خلق نموده) و شما را در آن زندگانی داده و آباد کردن آن را از شما خواسته پس، از او (درباره گناهانتان) آمرزش بخواهید آن گاه (با عملهای شایسته) به سوی او بازگردید، به یقین پروردگار من (به بندگانش) نزدیک و (دعاهایشان را) اجابت کننده است.
یعنی اگر میخواهید انسان موفقی باشید هم باید دنیا را داشته باشید (هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا: و شما را در آن زندگانی داده و آباد کردن آن را از شما خواسته)و هم آخرت را با دوری از گناهان از آن خود کنید (فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ: خواسته پس، از او (درباره گناهانتان) آمرزش بخواهید آن گاه (با عملهای شایسته) به سوی او بازگردید .)
3)حضرت لقمان :افراط و تفریط در کارها بپرهیزید
وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ : و در رفتن و رفتار خود میانهرو باش، و از صدای خود بکاه،
4)حضرت موسی:همیشه شکر گذار داشته های خود باشید
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ (7)
و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزاری کنید، [نعمت] شما را افزون خواهم کرد، و اگر ناسپاسی نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.»
5)حضرت ابراهیم : نام نیک از خود به یادگار بگذارید :
وَ اجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرینَ (84) و برای من در [میان] آیندگان آوازه نیکو گذار،
6)حضرت نوح:جبران اشتباهات راهی به سوی موفقیت
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً ( نوح:10)
و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است.
یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً (نوح:11)
[تا] بر شما از آسمان بارانِ پی در پی فرستد.
وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً ( 12:نوح)
و شما را به اموال و پسران، یاری کند، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد.
7)حضرت یوسف:در برابر گناه تا آخرین توان ایستادگی کنید
(قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنی إِلَیْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ
[یوسف] گفت: «پروردگارا، زندان برای من دوستداشتنیتر است از آنچه مرا به آن میخوانند(عمل زشت)، و اگر نیرنگ آنان را از من بازنگردانی، به سوی آنان خواهم گرایید و از [جمله] نادانان خواهم شد.»(33 :یوسف)
8)حضرت خضر: هر کس قدر وصال را نداند، گرفتار فراق خواهد شد.
(قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ به تأویلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا: گفت: این (زمان وقت) جدایی میان من و توست، (حال) به زودی تو را از (علل غایی و مصالح) آینده آنچه نتوانستی بر آن صبر ورزی آگاه میسازم)(کهف78)
و سخنان و گوهر های ناب فراوانی که در این مقاله گنجایش بیان همه آنها نیست که هر کدام از این سخنان میتواند راهگشای خوبی برای جویندگان راه موفقیت باشد .م:تبیان
اگر قصد خرید خانه دارید بخوانید

اگر پساندازهای بانکیتان را روی هم گذاشتید و وام مسکن هم جور کردین و حالا قصد دارین یه خونه دنج و راحت بخرین حتماً به نکات زیر توجه فرمایید تا سرمایه چند سالهی زندگیتون هدر نره !
اگر ما اصرار داریم که قبل از خرید خانه به فکر همسایه باشید، دلیلش سفارش پروردگار و حق و حقوقی است که شما نسبت به آنها دارید. چنانچه پروردگار متعال میفرماید: «..وَ الْجارِ ذی القُرْبی و الجارِ الجُنُبِ...»
هر بنگاه املاک که سر بزنین نکاتی رو به شما خواهند گفت که در انتخاب شما خیلی تأثیر داره ،از جمله این نکات اینه که نمای ظاهری خونه خوب باشه ، نورگیر باشه ، طبقه اول یا همکف نباش، ضد زلزله باشه، بالکن داشته باشه و ....... . اما یه نکته، خیلی مهم است که کسی به شما نخواهد گفت و اگر شما ندونین خانه دلخواهتان را پیدا نخواهید کرد.
خانهای که میخرید باید یک شرط مهم داشته باشد تا در آن احساس رضایت کنید و آن شرط مهم همسایه شماست .
اگر همسایه شما در اخلاق اجتماعی و رعایت حسن همجواری سهلانگار باشد، بیتردید شما با مشکل مواجه خواهید شد.برای همین به شما توصیه میکنیم ؛پیش از خریدن خانه سعی کنید اطلاعات مفیدی درباره محله و به خصوص همسایهها بدست آورید .ما سعی داریم مهمترین اصل را هنگام خرید خانه از نگاه نوع دوستانه دین اسلام برای شما بیان کنیم و بگوییم اگر میخواهید در خانه جدیدتان احساس آرامش کنید چه نکاتی را باید رعایت نمایید.
اصل الجار ثم الدار: اول همسایه بعد خانه
اصل احسان : ارسالی از پروردگار
اگر ما اصرار داریم که قبل از خرید خانه به فکر همسایه باشید، دلیلش سفارش پروردگار و حق و حقوقی است که شما نسبت به آنها دارید. چنانچه پروردگار متعال میفرماید:
«..وَ الْجارِ ذی القُرْبی و الجارِ الجُنُبِ...»(نساء/36)
«و همسایه نزدیک و همسایه دور را مورد احسان خویش قرار ده.»
نیکی به همسایه در ردیف نیکی به پدر و مادر قرار دارد !
در نگاه کلی به آیه درمییابیم که خداوند نیکی با همسایه را، خواه فامیل باشد و یا بیگانه، سفارش کرده و نیکی به همسایه را در ردیف نیکی به پدر و مادر، یتیمان و... قرار داده است. ،چنانچه پروردگار متعال میفرماید:
"و خدا را بپرستید، و چیزی شریک او مگیرید، و به پدر و مادر احسان کنید، و همچنین به خویشاوندان ، و یتیمان ، و مسکینان و همسایه نزدیک و همسایه دور، و رفیق مصاحب ، و در راه مانده و بردگان که مملوک شمایند، که خدا افرادی که خود را بزرگ بینند، و به دیگران فخر میفروشند دوست ندارد" (نساء/36)
هشدار: یادمان باشد برای خدا انفاق کنیم نه برای خلق خدا ،تا آلوده به شرک نشویم .
کلمات (و اعبدوا اللّه ) ، (و لا تشرکوا به شیئا...) و (انّ اللّه لایحب من کان مختالا فخورا) زمانی که در کنار همدیگر قرار میگیرند به ما خواهند گفت : مختال فخور، بخیل و کسی است که مال خود را به عنوان ریاکاری در انظار مردم انفاق میکند،اینها کسانی هستند که به خدای تعالی شرک میورزند، چون تنها او را نمیپرستند، هوای نفسشان را نیز پرستش میکنند.2
سفارش به احسان با همسایگان دور و نزدیک
منظور از (جار ذی القربی ) و (الجار الجنب ) ، همسایه نزدیک و همسایه دور است و جمله (الصاحب بالجنب ) به معنای کسی است که همنشین آدمی باشد، یا در سفر از سایر رفقا به انسان نزدیکتر باشد، یا خانهاش دیوار به دیوار آدمی باشد، و یا در جای دیگر مصاحب آدمی باشد.3
به خاطر داشته باشیم: برای احسان به همسایه شرطی ذکر نشده مگر اینکه همراه با تواضع باشد، فکر نکنیم اگر همسایه ما در بعضی عقاید یا همه عقاید، مخالف ما بود،یا در لباس اسلام نبود دیگر حقی ندارد و میتوانیم حقوقش را نادیده بگیریم. اگر خداپرست واقعی هستیم باید مسئولیت پذیر باشیم، اگر چنین نبودیم مبتلا به بیماری تکبر و فخرفروشی شدهایم .4
نیکی به همسایه در ردیف نیکی به پدر و مادر قرار دارد!
اصل حدود همسایگی
هیچ فرقی نمیکند شما در یک آپارتمان زندگی کنین یا دریک خانه ویلایی ،قانون برای همه یکسان است .
از حضرت رسول (ص)سوال شد؛ رعایت حقوق در مورد چند همسایه است ؟آن حضرت فرمودند:
چهل خانه از چپ و راست و جلو و عقب همسایه محسوب میشود.5
اصل وصیت در مورد همسایه
مولای مهربان ؛علی علیهالسلام در آخرین وصیتهای خود چنین میفرماید:
اللّه َ اللّه َ فی جیرانِکُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّکُمْ، مازالَ یُوصی بِهْمِ حَتّی ظَنَنّا اَنَّهُ سَیُورِّثُهُمْ.
از خدا بترسید! از خدا بترسید! درباره همسایگان که همواره مورد سفارش پیامبرتان بودهاند. (آن حضرت) به قدری درباره آنان سفارش می کرد که گمان میبردیم برای ایشان میراثی قرار خواهد داد.6
کاربر عزیز تبیان
اگر قصد خرید خانه دارید به شما پیشنهاد میکنیم قبل از اینکه به خانه جدید بروید با چند شاخه گل یاهدیه ای مناسب به دیدن همسایههای قبلی بروید و یک خاطره خوش از خودتون به یادگاربگذارید . م:تبیان
|
پلی که نروژیها را به آخر دنیا میبرد !
نروژی ها اسمش را گذاشته اند «پلی به ناکجا آباد» اما روی نقشه های جغرافیایی با نام «استورزایساندت» (Storseisundet) مشخص می شود... پلی که سال هاست به عنوان ترسناک ترین پل نروژ شناخته می شود و به همین بهانه خیلی از مردم ماجراجوی دنیا را به دیدن خود می کشاند.
این پل بخشی از جاده ای است که به جاده اقیانوس اطلس معروف است و هنوز کسی نمی داند چرا به این شکل عجیب و احمقانه ساخته شده. اما هر چه باشد، پل استورزایساندت شما را به سرگیجه می اندازد. حتی اگر چندین متر دورتر از آن بایستید و قوس عجیب و ارتفاع بلندش را تماشا کنید، باز هم از تماشای آن وحشت به دلتان راه پیدا می کند.
نکته جالبی که درباره این پل وجود دارد این است که اگر از زوایای مختلف به آن نگاه کنید، هر بار چهره جدیدی از پل می بینید که متفاوت است. بنابراین، این پل سوژه سرگرم کننده ای برای عکاسان است که از زاویه های مختلف، شات های متفاوتی از این پل بگیرند.
اما محبوب ترین زاویه، زاویه ای است که از آن پل بدون انتها به نظر می رسد و جایی میان آسمان محو می شود.
توصیه تمام نروژی ها به توریست هایی که می خواهند روی این پل رانندگی کنند این است: «هرگز موقع رانندگی به شکل عجیب پل خیره نشوید، با دقت تمام برانید چون پل به سادگی شما را فریب می دهد و آن وقت انتهای مسیرتان به آب ختم خواهد شد!»
پل «استورزایساندت» طولانی ترین پل در میان 8 پل منطقه است که قرار بوده در خط افق پیش برود اما به شکل واضحی پروژه بد پیش رفته و آن چیزی که معماران دنبالش بوده اند، اتفاق نیفتاده است! این پل یک پل معلق است که 260متر طول دارد و ارتفاع آن از دریا حداکثر به 23متر می رسد.