گزارش تصویری: نقاشیهای باشکوه گالری ملی لندن | |
|
|
اگر به لندن بروید باید از اینجا بازدید کنید، خصوصا از وقتی بازدید مجانی شده و ازدحام جمعیت در آنجا هم مساله چندان بدی نیست.... | |
گالری ملی لندن میزبان تعداد زیادی از نقاشی های مشهور است.
تنوع بسیار زیاد هنری از مناطق مختلف جهان را در گالری ملی لندن می بینیم. این گالری درست بالای میدان «ترافالگار» واقع شده برای همین به سرعت در نگاه اول گردشگران را جذب میکند. اگر به لندن بروید باید از اینجا بازدید کنید، خصوصا از وقتی بازدید مجانی شده و ازدحام جمعیت در آنجا هم مساله چندان بدی نیست. ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
|
|
پرویز پرستویی که به دلیل مراسم فرش قرمز و اکران فیلم «سیزده ??» به کارگردانی سامان سالور و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی به آلمان سفر کرده بود با دویچهوله گفتگویی انجام داد. در وصف پرویز پرستویی نوشتهاند که انگار دهها نفر پشت صورت و میمیک او پنهان شده و در حرکتاند. انگار سایه نقشهایی که ایفا کرده، او را دنبال میکنند. خودش اما میگوید نمیخواهد جای کسی باشد و تنها بازی را دوست دارد.
پرویز پرستویی در استودیوی دویچهوله، مرد مهربان و فروتنی است که با اندکی حجب از فردیت، از جهان خود، ازعرصه بازی، از تعهد بازیگر و از لذت و رنج نقش آفرینی سخن میگوید. شرمی که در مرور کارنامه سینماییاش، جای خود را آهسته و در طول گفتوگو، به آمیزهای از اعلام سربلندی و احساس مسئولیت میسپارد.
پرویز پرستویی شهرت فراگیر خود را مدیون نقش رضا مارمولک است، اما در پایان مصاحبه با دویچهوله میگوید که میخواهد پرستو باشد، زیرا پرواز و اوجگرفتن را دوست دارد.
آقای پرستویی اسم و فامیل شما با «پر» شروع میشود. تا بهحال در زندگی یا کار هنریتان از این «پر»ها استفادهی بهینه کردهاید، دستکم برای دور زدن یا پریدن از روی چیزی یا حتی پرپر زدن؟
بله. پاراگلایدر سوار شدم، هواپیما سوار شدم یا خودم پشت بعضی هواپیماهای کوچک نشستهام! اصولا پرواز را خیلی دوست دارم. پرواز کردن پرنده را بارها و بارها تماشا کردهام. حسی که در پرواز وجود دارد، حس خیلی غریبی است.
در هیچیک از کارهایتان احساس پرواز کردهاید؟ یعنی از ایفای نقشی آنقدر راضی بوده باشید که انگار پر در آوردهاید؟
بله. اصولاً من در شروع هر کار فکر میکنم که این فیلم چه چیزی به من اضافه میکند. خیلی هنرپیشهها هستند که فقط قرار است بازیگر باشند و با هیچ جهان دیگری ارتباط ندارند. اما همین جهان دیگر است که مرا به بازیگری کشانده است. انگیزه خیلیها از بازیگری این است که دیده شوند و به آنها توجه شود. اما وقتی از من میپرسند انگیزه شما از بازیگری چیست، میگویم درد!
من در محیط و منطقهای زندگی کردهام که پر از درد و زیر خط فقر بوده. همیشه احساسم این بود که این بغض فروخوردهای را که دارم، چه جوری میتوانم بیرون دهم. من در آن محیط، حتی حق تماشاکردن تلویزیون را نداشتم و از پشت شیشههای قهوهخانهها تلویزیون میدیدم. البته قهوهخانه جای امنی برای کودک دوازده سیزده سالهای مثل من نبود.
در من جوششی وجود داشت و با توجه به شرایط زیستی خودم احساس میکردم باید این جوشش را بیرون بریزم. شاید من فریاد زدن را از نمایشهای خیابانی، معرکهها و تعزیهها یاد گرفته باشم. در چهاردهسالگی وقتی معلمم از من پرسید برای چه میخواهی بازیگر شوی، میخواهی جای کدام هنرپیشه باشی، گفتم من اصلاً نمیخواهم جای کسی باشم. بازی کردن را دوست دارم. این که از خود خارج شوی و تبدیل شوی به کسی دیگر را دوست دارم.
شما از درد و فقر صحبت کردید. آیا خود را هنرمند متعهدی میدانید؟ اصلا چه تعریفی از تعهد دارید؟
من از همان اوایل نوجوانی فشارهایی را احساس میکردم. نوع زندگی خانوادهام و محیطی که در آن بودم، همه در من تلمبار میشد. عالم بازیگری به نظر من یکجور سیر و سلوک است و بعد در جامعه هم خودبخود نگاه آدم دقیقتر و عمیقتر میشود. بعد ناهنجاریها را میبینی، نابسامانیها را میبینی. حتی شادیها را میبینی. اصلاً قرار نیست همهاش به اصطلاح سیاهی باشد. نه، اصلاً شیرینیهای زندگی را آدم میبیند. من کار طنز هم کردهام که تماشاچی برای آن ریسه رفته است.
وقتی میبینی به آن چیزی که داری میگویی توجه میشود و این ارتباط وجود دارد، خود به خود مسئولیتهایی را احساس میکنی. دیگر یک آدم معمولی نیستی که فقط همان مثلث کار و پول و زندگی را داشته باشی. من از یکجایی دریافتم که این مثلت برای من بیهودگی است.
یک زمانی آن قدر اسم خودم را تکرار کردم که به پوچی مطلق رسیدم. چرا اسمم شده پرویز؟ یعنی چی، به چه معنا؟ احساس کردم باید هویت داشته باشم. احساس کردم که باید کاری انجام دهم، خدمتی بکنم. یک شرح وظایفی برای خودم داشته باشم، پیش از آنکه بخواهم شعار بیرونی برای خلق بدهم.
احساس میکردم یک چیزهایی کم دارم و باید بروم کنکاش کنم و خیلی قضایا را فراگیرم. شاید من اولین کسی بود که در ایران در اولین سالی که جشنواره رقابتی بود، جایزه گرفتم. در اولین مصاحبهای که با من کردند، پرسیدند که شما چه احساسی دارید؟ گفتم، امیدوارم بیکار نشوم و علتش را هم گفتم. گفتم که من الان دیگر احساس میکنم مسئولیت دیگری دارم و این سیمرغی که به من دادهاند، حکایت آن است که باید یک جاده بیانتها را بروم.
من به این دریافتها رسیدهام و اینها همه توشه راه من هستند. با خودم درگیرم و میگویم اگر یک کاری بتواند به من اضافه کند، اول برای خودم باشد. من با مخاطبم خیلی ارتباط دارم. اینطور نیست که خودم را در کوچه و خیابان پنهان کنم تا من را نبینند که مبادا مزاحم من شوند. اتفاقا من میروم مزاحم آنها میشوم.
در واقع آن تعهدی که دارید از آن صحبت میکنید، زندگی کردن با مردم از قشرها، از نسلها و طرز فکرهای مختلف است و شما با نقشهایی که ایفاء میکنید، خودتان را به زندگی آنها پیوند میدهید؟
بله، کاملاً! من فیلم «آژانس شیشهای» را کار کردم. خودم همدانی هستم و رفتم آنجا که جشنوارهی دفاع مقدس در همدان قرار بود به من جایزه دهد. وقتی من رفتم و پا گذاشتم به سینمای همدان، ?? روز بود که «آژانس شیشهای» آنجا در کنار جشنواره اکران بود. مردم ازدحام کرده بودند و اول وقتی مرا دیدند، خیلی ابراز احساسات کردند.
بعدش دیدم از ته سالن یکنفر با دو عصا و با بدبختی دارد به طرف من میآید. من هم رفتم طرفش. نیممتر مانده بود به او برسم که عصا را انداخت و افتاد توی بغل من. او گریه کرد، من گریه کردم. دم گوشش گفتم، چکار میکنی؟ چرا ما را خرابمان کردی؟ گفت، من خود عباسام! عباسی که در آژانس شیشهای ترکش توی گلویش هست و میخواهد بمیرد. گفتم، یعنی چی خود عباسام؟ گفت، فقط اسمم فرق میکند. من ترکش توی بدنم هست، کمیسیون پزشکی تشکیل شده، باید بروم لندن. ولی من را نمیفرستند. ولی یک اتفاقی در من افتاده. گفتم چی؟ گفت، من در واقع به ضرب و زور قرص و دارو زندهام. وقتی پایم را از خانه میگذارم بیرون، نمیدانم پنج دقیقهی دیگر میخورم زمین یا ?? دقیقهی دیگر. اصلاً امید به برگشت من ندارند. اما این فیلم باعث شد اتفاقی در من بیفتد. مدیر سینما لطف کرده و من را بیرون نمیکند. ?? روز است که از صبح میآیم سینما و تا شب آژانس شیشهای میبینم و این موجب شده من ?? روز داروهایم را قطع کنم.
یعنی فیلم به عبارتی داروی او شده بود.
بله. خب چه چیزی مهمتر از این؟ اینجاست که من میبینم چه وظایف سنگینی دارم، چه مسئولیت سنگینیست. پس هنر آن قدر وسیع و ژرف است که میتواند زندگی یک انسان را نجات دهد. متاسفانه اکثر فیلمهای ما الان درگیر سوژههای دم دستی شدهاند که حتی وقت پرکن هم نیستند. من فکر میکنم که امروزه مردم ایران با پروسهای که طی کردهاند، انقلاب، جنگ و پس لرزههای جنگ و بعد بقیه مسائلی که همین طوری میآید جلو، هنوز حال خوب خودشان را شاید پیدا نکردهاند. فراغتی پیدا نکردهاند که به یک آرامش کامل برسند.
آن وقت من هنرمند وظیفهام در قبال این مردم چیست؟ هر جای دنیا من فکر میکنم، این اصلاً خاص ایران نیست که هنرمند یک شرح وظایف خیلی سنگینی دارد. ما میتوانیم یک بیمار را نجات دهیم، لبخندی گوشهی لب کسی بنشانیم. خیلی سخت است خنداندن آدمها در خیلی از مواقع. خیلی سخت است اشک آدم را درآوری. ما اگر بتوانیم این ارتباط را داشته باشیم، خیلی وضع خوبی خواهیم داشت. در هر جای دنیا.
هنرمند میتواند با گرفتن هویت نقشهایش خودش دچار بحران هویت شود؟ برای شما چنین چیزی پیش آمده؟
خیلی پیش آمده. یعنی من خیلی با خودم درگیر شدهام. اصلاً بگویم که واقعا زندگی آرامی ندارم. من در طول شبانه روز شاید سه ساعت بیشتر نمیتوانم بخوابم. آن سه ساعت هم انگار مثل تکنولوژی امروز فقط موبایلم را شارژ میکنم. والا خواب اصلاً توی زندگی من وجود ندارد. این شاید بد باشد، ولی گفتم ممنونم از خدا، چون من را به این ابزار مسلح کرده و این اتفاق افتاده است. من بارها گفتهام که ما خیلی راحت میتوانیم بدون دعوت برویم توی خانههای مردم. هیچ کس نمیتواند این کار را بکند. ما راحت میتوانیم برویم توی خانههای مردم و این خیلی نعمت بزرگیست.
اما اول جوری گفتید که انگار این باعث آزار شماست و نمیتوانید خوب بخوابید و آرامش ندارید.
نه، اصلاً دوست دارم. حالا دیگر کلیشهای شده که بگوییم من عاشق بازیگریام. من خودم با خیلی از جوانها برخورد میکنم که میبینم تمام دغدغهشان این شده که علی دایی شوند یا مثل فلان هنرپیشه، چون عشق دیده شدن اصلاً در همه انسانها وجود دارد. البته ما آدم داریم که مثلاً ??تا برج توی مملکتدارد، ولی اصلاً دیده نمیشود. چه جوری بگوید من ??تا برج دارم تا لذتش را ببرد. ولی من فکر میکنم که ??تا چیه، صدهزارتا برج دارم. یک فیلم کار میکنم، میبینم توی خیلی خانهها، بعد از قرآن و حافظ و خیام فرض کنید یک فیلم مارمولک هم هست. یا مثلاً یک فیلم آژانس شیشهای هم هست. من همیشه به هنرجویانی که در کنارم بودند، گفتهام که اصلاً فکر نکنید که بازیگری در آن شش ماه پروسهای که آموزش میبینید یا آن آکادمیست که در دانشگاه میگذرانید. من از در خانهام که بیرون میآیم، فکر میکنم که کار من شروع شده است.
آقای پرستویی شما در صحبتتان اشاره کردید به اکران «آژانس شیشهای» در همدان، مثالی زدید و همچنین به اولین جایزهای که گرفته بودید. حقیقتاً کدامیک از این دو بیشتر خستگی شما را بعد از فیلم در میکند ، گرفتن جایزه یا استقبال مخاطب؟
فقط استقبال مخاطب. بیاغراق بگویم، هر سالی که فیلم داشتم، غیر از یکی دو مورد، همیشه نامزد بودم برای جایزه. ولی اصلاً جایزه برای من اهمیتی نداشته. البته به آن احترام میگذارم و ازش استقبال میکنم. چون بههر حال چند داور نشسته و ارزیابی کرده و لطف کردهاند. اینجا من فکر میکنم که دارم نمره قبولیام را میگیرم.
از دید منتقدان؟
بله، از دید منتقدان. اما من همیشه اعتقادم به مردم بوده. ممکن است بگویند دارد شعار میدهد و ژست میگیرد که من برای مردم... من برای... همین است دیگر، چرا مردم نه؟ من جایزه اصلیام را در واقع از مخاطبم میگیرم. شاید یکی از زیباترین اکرانی که در عمرم دیدم، همین جا در کلن بود که فیلم "سیزده ??" را اکران کردیم. هیچکس در طول فیلمی با مضمون جنگ سالن را ترک نکرد و سکوت مطلق شد و من در چشمان تماشاچیان اشک را دیدم.
من به دوستانم میگویم که اصلاً کاری به نظام و سیستم ندارم. بحث مظلومیت آدمی و بحث انسان است. آدمهایی که قربانی شدهاند، آدمهایی که جانشان را کف دستشان گذاشتند، بدون این که کسی به آنها توصیه کند، رفتند و این کار را کردند. و الان دارد به آنها بیمهری و بیتوجهی میشود. دیده نمیشوند و طلبی هم ندارند و اصلاً هم نمیگویند. ما خیلی از این آدمها را داریم که اصلاً اسمشان هیچ جا نیست. من در طول این فیلم «سیزده ??» که کار میکردم، از کسی انرژی میگرفتم که توی اتاق ایزوله بود و نمیتوانست حرف بزند. من حرف میزدم، او با "اساماس" جواب من را میداد.
شده که مخاطبها به فیلمی از شما بیمهری کرده باشند، فیلمی که مهرش در دل خود شما نشسته ولی یک جورایی نتوانستید...
نه، اما واقعیتاش این است که اگر جایی هم انتقاد کردهاند، درست بوده. الان وقتی یک سناریو به دست ما میرسد، ناخوداگاه هزارتا سفارش در آن سناریوآمده. یعنی سناریونویس درنظر میگیرد که آیا این تصویب میشود، این را بنویسد، این کار را بکند یا نکند. این میشود که اصل قضیه، آن موضوعی که قرار بوده روی آن در سناریو و فیلم کار شود، میرود در حاشیه قرار میگیرد.
خیلی از فیلمها بوده که قرار بوده کار خوبی شود و اصلاً با این نیت ساخته شده. اما من هنوز به یاد ندارم که طی قریب به ?? فیلم، ?? تئاتر و هفت هشت ده سریال، هیچکدام را بدون فکر انجام داده باشم.
یعنی با این حساب از این که در همه اینکارها نقشآفرینی کردهاید، پشیمان نیستید؟
چرا، پشیمانم! ببینید من وقتی از خانه بیرون میروم، نه عینک میزنم که کسی مرا نشناسد و نه عینک نمیزنم که بیایید مرا ببینید! بزرگترین زجرمن وقتی است که کسی میخواهد برایش امضا کنم. در واقع اذیت نمیشوم، جوری شرم حضور دارم. با خودم میگویم آخر چرا باید این آدم از من امضا بگیرد؟ من باید از او امضا بگیرم که کار مرا تایید کرده است.
من فیلمی را کار کرده بودم و داشتم توی خیابان در شهرک اکباتان تهران میرفتم. که دیدم خانمی هلاک، کلی بار کرفس، زنبیل و سبد و اینها را گرفته و دارد میآید. به من که رسید با آن حال خسته گفت سلام آقای پرستویی. گفتم سلام خانوم، حال شما خوبه؟ گفت ببینید من کار شما را خیلی دوست دارم. شوهرم مدتیست که بازخرید شده و به دلایلی توی خانههست و اصلاً بیرون نمیرود. فیلم از شما آمده بود و من بهش توصیه کردم بیا برویم این را ببینم، مطمئنم حالت خوب میشود. ما رفتیم دیدیم. اما آخر این مزخرف چی بود که شما بازی کردید؟
گفتم. واقعاً تشکر کنم ازتان. ممنونم که این را فهمیدید. ولی بدانید که من این را برای پول انتخاب نکردم. من هیچ وقت هیچ کاری را نگفتم که پولش را میگیرم و به من چه ارتباطی دارد. من کار را انتخاب کرده بودم. من کار کارگردانی را انتخاب کرده بودم که در واقع برای فیلم اولش که نتوانست موفق شود، سکته کرد. سه بار سکته کرد، زندگیش را فروخت، ماشیناش را فروخت. حالا فکر کرد از موقعیت پرویز پرستویی استفادهای کند و فیلم دیگری را کار کند. با او طی کردم، گفتم خر مراد خودت را باز سوار نشوی، باهم برویم.
سینما درست است که کارگردان حرف اول و آخر را میزند، ولی قائم به فرد نیست. ولی وقتی آمدیم توی کار، باز همان شد و من واقعاً میگویم، بارها هم اعلام کردم، توی ایران هم اعلام کردم و گفتم من از حضورم در این فیلم از مردم عذرخواهی میکنم. چون واقعاً آنی نبود که باید میشد. بیاغراق بگویم در طول سال شاید در ایران ??ـ ?? تا کار تولید میشود. قسم میخورم که شاید سناریوی?? نیمی از آنها را فقط من خواندم. ولی حق ندارم کار کنم.
فیلمنامهای هست که برای شما جذاب است یا کارگردانی به شما پیشنهاد همکاری میکند، اما آیا برایتان مهم است که چه بازیگرانی هم در این فیلم بازی میکنند یا اصلاً فرقی نمیکند؟
ممنونم که این سئوال را کردید. من دیگر تصمیم گرفتم با هیچ تهیهکنندهای کار نکنم. من الان دو سال است که با آقای نوروز بیگی دارم کار میکنم. چرا؟ به این خاطر که میگویم وقتی خودم حضور آنچنانی ندارم، فقط میشوم یک ابزار بهعنوان یک بازیگر.
بازیگر مقابلم برای من خیلی مهم است. وقتی میگویم من، از منیت نیست. اصولاً قاعده براین است. این کاری است که باید کارگردان بکند، ولی خیلی جاها اشتباه میکنند. خیلی جاها من نگاه میکنم به صورت بازیگر و میبینیم هیچی پشت چشمش وجود ندارد. با پیچ دوربین راحتتر گریه میکنم یا میخندم تا این که بعضی موقعها بازیگری جلوی من باشد که ببینم اصلاً در عوالم دیگری است. چون او به عنوان شغل نگاه کرده به نقشاش. حالا یا غم نان دارد یا مشکل دیگری دارد. آمده فقط چهارتا دیالوگ را حفظ کند و برود.
نه این که فقط بیآیید، حالا نمیخواهم بگویم انجام وظیفه، ولی...
اصلاً. من در فیلم «بید مجنون»، نمیدانم شما دیدهاید یا ندیدهاید...
کار آقای مجید مجیدی است. من نقش یک نابینا را بازی میکردم. من برای این که به نابینایی برسم، آقای نوروزبیگی بهعنوان تهیه کننده شاهد هستند، دو ماه ?/? صبح میرفتم مجتمع نابینایان. ماشینام را پارک میکردم، چشمبند میزدم تا ? بعدازظهر. یعنی اگر همین الان برای من بریل بیاورید، با چشم بسته برایتان بریل میزنم. بازی اتفاقاً رنجاش لذتبخش است. من همیشه به طنز میگویم که از بازیگری فقط بازی کردنش سخت است، بقیه چیزهایش آن قدر خوش میگذرد به آدم. ولی مهم این است که من باید برسم به آن آدم. اگر برسم، مخاطب من هم به من میرسد.
در این تقسیمبندیهایی که در مورد سینما میشود، سینمای مؤلف، متعهد، جنگی، فمینیستی و غیره، بههرحال شما انتخابهایی دارید شخصاً برای خودتان که اگر قرار شود فقط با یک کارگردان و با یک نفر کار کنید، دست شما را میبندد. از طرف دیگر گفتید که نقشهای مختلف را دوست دارید بازی کنید تا به این وسیله با اجتماع پیوند بیشتری داشته باشید.
من خوشبختانه هیچ دستهبندی برای خودم ندارم. نه این که بگویم من فقط قرار است کار جنگی بکنم، اصلاً. یادم هست اولین فیلمی که بازی کردم، «دیار عاشقان» که جایزه هم گرفتم، بلافاصله یک فیلم جنگی به من معرفی کردند ولی بعدش دیگر کار نکردم. گفتم نمیخواهم در واقع پاستوریزه شوم. جامعهی من فقط به این آدمها خلاصه نمیشود. اینها یک بخش هستند و ما بخشهای دیگری هم داریم. من کار طنز کردم، کار کمدی کردم، کار جدی کردم، سریال کار کردم. مثلاً شما تصور کنید سریال «زیر تیغ» را وقتی ما کار کردیم، خب این خیلی برای من جذاب بود که چقدر من میتوانم روی آدمها تأثیر بگذارم. با این سریال "زیر تیغ" خیلی از آدمها رفتند و آشتی کردند. خیلی از آدمها از چوبهی دار نجات پیدا کردند. یا خود من به تبع پخش آن سریال یک شب رفتم در بندرعباس. ماه رمضان بود و آنجا گلریزان گذاشته بودند. در همان شب مثلاً ??? میلیون تومان پول جمع شد. ضمن این که ?? زندانی آزاد شدند.
یکجا اصلاً این جوری تقسیم کردم و اصلاً برای خودم تزی دارم. میگویم الان باید بروم تئاتر کار کنم. میگویند آقا تئاتر که بعدازظهر است. صبح بیا. میگویم من اصلاً بلد نیستم. تا حالا هیچ کس سابقهای از من ندارد که همزمان در دو کار حضور داشته باشم.
تئاتر به شما چه میدهد که سینما نمیدهد؟
تئاتر مرا بارور میکند. تئاتر یکجورهایی من را آماده میکند . انگار بدن سازی است برای من. من آخرین تئاتری که کار کردم سه سال پیش بود. آن موقع شاید هفت سال بود که تئاتر کار نکرده بودم. احساس کردم که نیاز دارم بروم تئاتر کار کنم. حالا کارهای من هم در سینما همهاش بیگاری بوده. یعنی هیچ وقت کار مبلمانی به من پیشنهاد نشده که بروم آنجا لباسهای رنگ وارنگ بپوشم یا ماشینهای رنگ وارنگ سوار شوم. همهاش کارهایی بوده که من دوست داشتم. یکجوری کارگری کردن است. ولی یکجا احساس کردم که نه الان باید با خودم خانه تکانی کنم. احساس کردم که باید خونم را تصفیه کنم. آنجاست که نیاز پیدا میکنم بروم تئاتر.
تئاتر یک حس و حال دیگری دارد. حتماً خودتان میدانید و من دارم اضافه میگویم. این که رودررو و چشم در چشم، وقتی پرده میرود کنار، اصلاً آن فضای خامی که در سالن هست در واقع خیلی حال غریبی است. و آن یکجور تزکیه است، یکجور خانه تکانی کردن با خود است.
در شعر و شعار گفته میشود که هنرمند هرجا رود قدر بیند و در صدر نشیند. از حرفهای شما این طور میفهمیم که آن قدر دیدن و صدر نشینی را از مخاطبینتان در درجهی اول گرفتید و ارضاء شدهاید. اصولاً نیازی به این بازخوردها و محرکها برای ادامه کار خود دارید؟
اصولاً ما برای این که بتوانیم زندگی کنیم و برای انجام کارهای نکردهمان، نیاز به حمایت داریم. ولی متأسفانه خب خیلی جاها نمیشود و ناچاراً یک خط قرمزهایی برای خودمان داریم. من هنوز فکر میکنم خیلی کارها هست که نکردهام که در واقع نشدهاست که بکنم. ولی هیچ وقت نخواستم از طرف کسانی از من قدردانی شود که با آنها سنخیتی ندارم. فقط آنها بستر و شرایط را برای ما فراهم میکنند.
من با مخاطبم معنا پیدا میکنم. همیشه هم میگویم که دو پرویز پرستویی وجود دارد. یکی خود پرویز پرستویی که همین الان اگر در همین آلمان دوستی داشته باشم، مثلاً ?? سال است که من را ندیده، اگر الان بیآید باهم بنشینیم، میگوید اِ این پرویز پرستویی که همان پرویز پرستوییست، همان جوری حرف میزند، نه ادا دارد و نه اطوار دارد. ولی یک پرویز پرستویی هم هست که ساخته پرداختهی جامعه است. یعنی آنها ساختند این پرویز پرستویی را. درست است که من تلاش کردم، ولی ساختار اصلی را آنها تشکیل دادهاند. آنها باعث شدهاند که من خودم را پیدا کنم.
من به این وضع خیلی وصلم، به آن خیلی نیازمندترم تا حتی به دولت خودم. دوست دارم این ارتباط با مردم همچنان برقرار باشد وگرنه شاید نیاز به دیده شدن کسی ندارم، یعنی به حمایت کسی نیاز ندارم.
اگر اشتباه نکنم شما دو سه سال پیش همراه با آقای انتظامی و خانم معتمد آریا تلاش کردید که از نفوذ و محبوبیت خود برای جلوگیری از حکم اعدام چند نوجوان استفاده کنید اما تهدید شدید. برای همین دیگر این تلاش را ادامه ندادید؟
من برای اینکه هنر را برای خودم شغل ندانم، همیشه کار کردهام. از دوران مدرسه وقتی به خانه میآمدم، مادرم برای من کار تراشیده بود و باید میرفتم برای درآمد خانواده در حد خودم کار میکردم. من حدود ?? سالی هم دادگستری کار میکردم. ?? سال در دادگاه کار کردهام که دو سالش در دادگاههای خانواده و هشت سالش در دادگاههای جنایی بود. اتفاقاً ما آن موقع هم در شعبهای که کار میکردیم، آماری داشتیم که چیزی قریب به ?? تا ?? قتل عمدی را رضایت میگرفتیم.
هدف من این نبود که از قاتل حمایت کنیم که بارک الله شما رفتی همه را کشتی، حالا ما میآییم رضایت میگیریم و جایزه هم به شما میدهیم. اصلاً این جوری نیست. اما این مورد بهخصوص را، دوستان یکجوری بد توجیه شدند و آن جوان هم بالاخره اعدام شد.
بهنود شجاعی...
بله، بهنود شجاعی بود. خیلی تلاش کردیم. من خودم دو بار رفتم نزد خانوادهاش، حتی قبل از این که با آقای انتظامی برویم، رفتم و صحبت کردم. یکجورایی هم مجاب شده بودند. منتهی کمی این شیطنتهای مطبوعاتی باعث شد جریحهدار شوند. بههرحال آنها یک خانواده متعصب شهرستانی بودند. ما بدون این که آنها بفهمند، به توصیه آقای انتظامی و پوراحمد گفتیم حسابی باز کنیم که مردم پول بریزند و خانواده مقتول را با پول یکجوری راضی کنیم که رضایت بدهند. اما موضوع درز پیدا کرد و مطبوعاتی شد.
آن خانواده هم بالاخره تعصب داشتند و من حق میدادم به آنها که مثلا قوم و خویشهایشان در لرستان بگویند که شما بابت خون ریخته شده بچهات پول گرفتی. این شد که آنها رفتند از ما شکایت کردند و بازپرسی هم که آنجا بود خواست خودی نشان دهد و بدون زمینه قانونی، یک حکم جلب برای ما نوشت.
بله، تجربهی بدی بود. ولی معنایش این نیست که شما این قبیل فعالیت را تعطیل کردید؟
اصلاً من تعطیل نمیکنم. من میگویم وقتی «زیر تیغ» پخش میشود، بلند میشوم میروم به تبع این رفتن، آن اتفاقها میافتد. من تنها نمیخواهم سوءاستفاده کنم. اصلاً چرا در قانون قصاص میگویند اولیای دم باید حضور داشته باشند؟ شاید برای اینکه آن حس انسانی و رحم در دل آدمها بیفتد که رضایت دهند.
بگذارید گفتگوی ما یک "هپیاند" داشته باشد. شما اقای پرستویی بالاخره به مارمولک نزدیک هستید یا به پرستو؟
من به پرستو نزدیک هستم. خب پرواز را دوست دارم. اوج گرفتن را دوست دارم.
|





ممکن است فکر کنید برای لاغر شدن تنها کاری که میتوان کرد این است که به سراغ باشگاههای ورزشی رفته و تمرینات خیلی سخت انجام دهید؛ اما اینطور نیست، در کنار تمرینات ورزشی، راهکارهای سادهای هم وجود دارد که به امتحان کردنشان میارزد. در این مطلب میخوانید که چگونه قبل از شروع تمرینات ورزشی یا همزمان با آنها، میتوانید با به کار گرفتن روشهایی بسیار سادهو عملی چربی بدنتان را کاهش دهید، سرعت سوخت و ساز و متابولیسم چربیهای بدنتان را افزایش داده و به کاهش وزن بدنتان سرعت ببخشید.
بدن برای کمک به بازسازی ماهیچههای ضعیف نیاز به پروتئین بیشتری دارد. در تحقیقی که در سال 2006 منتشر شد، محققان ادعا کردند مقدار مجاز روزانه پروتئین که توصیه میشود 36/0 گرم براساس هر نیم کیلو از وزن بدن است، این در حالی است که این میزان امروزه منسوخ شده و نامناسب دانسته شده است. محققان امروزه پیشنهاد میکنند مقداری بین 8/0 و یک گرم به ازای هرنیم کیلو وزن بدن پروتئین مصرف شود. برای این منظور میتوانید 90 گرم گوشت، 2 قاشق سوپخوری انواع آجیل و مغزهای خوراکی، یا 240 گرم ماست کم چرب به هر وعده غذایی اضافه کنید. علاوه بر اینها تحقیقات نشان داده است پروتئین میتواند سوزاندن کالری بعد از غذا را تا 35 درصد افزایش دهد.
نکته : اگر فکر میکنید به خاطر کاهش وزن باید وعده صبحانهتان را حذف کنید کاملا در اشتباهید. کسانی که این وعده غذایی را از برنامه غذاییشان حذف میکنند بیشتر از سایرین در معرض چاقی هستند
تاکنون حتما بسیار شنیدهاید که مصرف شیر از اساسیترین کارهایی است که باید برای سلامتتان انجام دهید اما این را هم بدانید که شیر علاوه بر محکمسازی استخوانها و دندانها فواید دیگری هم دارد. یک بررسی نشان داده کمبود کلسیم ممکن است سرعت سوخت و ساز بدن را کم کند و در عوض مصرف کلسیم بهطور روزانه از طریق شیرهای کم چرب یا ماست کم چربی میتواند به جذب کمتر چربی از غذا کمک کند.
این روزها و با نزدیک شدن به فصل تابستان میتوانید این میوه را هم به سادگی و با خیال راحت از نظر جنبههای مثبتی که برای بدن دارد مصرف کنید چرا که اسیدآمینهای که در هندوانه موجود است میتواند مانع افزایش وزن شود پس در میان میوههایی که در طول روز و در مهمانیهایتان مصرف میکنید با خیال راحت هندوانه را بردارید و از ترس چاق شدن لازم نیست نه بگویید!
خوردن صبحانه سرعت و میزان متابولیسم بدن شما را در تمام طول روز بالا نگه میدارد. اگر فکر میکنید به دلیل لاغر شدن باید وعده صبحانهتان را حذف کنید کاملا در اشتباهید زیرا نتایج یک تحقیق نشان داده است کسانی که این وعده غذایی را از برنامه غذاییشان حذف میکنند بسیار بیشتر از سایرین در معرض چاقی هستند. برای کسب چنین نتیجه و مطمئن شدن به آن، دانشمندان 2 گروه را برای آزمونی در این رابطه درنظر گرفتند. در پایان مشخص شد داوطلبانی که 22 تا 55 درصد از کالری مورد نیاز بدنشان را از صبحانه به دست آورده بودند بهطور متوسط 800 گرم در طول 4 سال به وزنشان اضافه شد اما کسانی که صفر تا 11درصد از کالری مورد نیاز بدنشان را از این طریق به دست آوردند نزدیک 3 پوند وزن اضافه کردند.
نوشیدن 6 فنجان آب سرد در یک روز میتواند متابولیسم بدن را تا حدود 50 کالری در روز افزایش دهد. این افزایش شاید از فعالیت بدن برای پایین آوردن دمای آب به اندازه دمای مناسب بدن ناشی میشود.
با اینکه میزان کالریای که به این طریق سوزانده میشود خیلی زیاد نیست اما تبدیل کردن چنین روندی به یک عادت برای بدن میتواند به کاهش وزن با کمترین تلاش ممکن منجر شود.
آهن یک ماده ضروری برای حمل کردن اکسیژنی است که ماهیچههایتان برای سوزاندن چربیها نیاز دارند. گوشت، حبوبات، غلات و اسفناج منابعی هستند که سرشار از آهن هستند و میتوانید در وعدههای مختلف از آنها استفاده کنید. عموما اینطور تصور میشود که مکملها نیز میتوانند آهن مورد نیاز بدن را تامین کنند اما همیشه هم اینطور نیست. اگر بدون مشورت با پزشک از مکملها و قرصهای آهن استفاده شود و در نتیجه بدن مقدار زیادی آهن دریافت کند، احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی بهویژه در مردان افزایش مییابد، بر همین اساس بهتر است این ماده ضروری برای بدن را از منابع طبیعی و اصلی آن به بدنتان برسانید.
- خواب لاغر میکند
شاید اگر بشنوید خواب در چاقی و لاغری بدن تاثیر دارد تعجب کنید اما این واقعیتی است که وجود دارد و کمخوابی، استرس، فشارهای روحی و روانی میتواند مشکلاتی را برای بدن بهوجود بیاورد. نتایج یک تحقیق در فنلاند که روی دوقلوهای همسان انجام گرفت، نشان داد هر کدام از خواهر و برادرهای دوقلو که میزان خواب کمتر و استرس بیشتری داشتند، چاقتر بودند.
- فلفل؛ تسریع متابولیسم
غذاهای تند و ادویهدار نیز میتواند به افزایش متابولیسم بدن منجر شود. افزایش فلفل سبز یا قرمز قطعه قطعه شده به سالاد یا غذاهایتان را فراموش نکنید چرا که میتواند سرعت متابولیسم و فعالیت سیستم عصبی بدن را افزایش دهد.
- قهوه؛ محرک لاغری
نوشیدن چای یا قهوه را نیز در برنامه روزانهتان قرار دهید. کافئین یک محرک اساسی برای سیستم عصبی است و میتواند متابولیسم بدن شما را 5 تا 8 درصد افزایش دهد یعنی چیزی حدود 98 تا 174 کالری در طول یک روز.
- فیبر؛ قاتل چربی
تحقیقات نشان میدهد کسانی که میزان فیبر بیشتری در برنامه غذاییشان موجود است در طول زمان کمتر چاق میشوند چرا که فیبر میتواند سوختن چربیها را تا 30 درصد افزایش دهد. از اینرو توصیه میشود هر روز حدود 25 گرم فیبر را در برنامه غذاییتان داشته باشید که میتواند شامل 3 وعده میوه و سبزی باشد.





سالهاست دخانیات بهعنوان یکی از کالاهای اصلی سبد خرید مردم در جهان شناخته میشود، طوری که در کشور ما، بیش از 12 میلیون مصرفکننده زندگی میکنند.
خوشبختانه با تمام این تفاسیر، هنوزهم خانوادههای ایرانی، سیگار کشیدن را یک عیب بزرگ میدانند و اگر حتی یک عضو از آن جمع همسیگار مصرف کند، جور دیگری به او نگاه میکنند. خواهناخواه در رابطه با مصرف دخانیات در کشور ما، محدودیتهای اطلاعرسانی زیادی وجود دارد که ناگفتههای زیادی را در این زمینه پدید آورده، به همین دلیل به شرکت دخانیات ایران رفتیم تا با رئیس اداره مبارزه با قاچاق شرکت دخانیات گفتوگویی انجام دهیم؛ جالب است بدانید رئیس اداره، کسی نبود جز آقای مصطفی کربلایی، مجری 35ساله و قدیمی صداوسیما که اجرای برنامههای زنده تلویزیونی از جمله «مهر ولایت» در گروه معارف شبکه یک و برنامه «مشکات» از شبکه قرآن، برعهده ایشان بود.
شاید در ظاهر هیچ ارتباطی بین رئیس اداره مبارزه با قاچاق و اجرا در صداوسیما نتوان پیدا کرد اما واقعیت این است که هر دو کار را به نوعی، یک کار فرهنگی میبینم، چراکه در صداوسیما در زمینه معارف و قرآن اطلاعرسانی میکنیم و در اداره دخانیات هم با قاچاق دخانیات که به فرهنگ، اقتصاد و امنیت کشورمان صدمه میزند به مقابله میپردازیم. بهخودمان که نمیتوانیم دروغ بگوییم، به هر حال تعداد افراد زیادی در کشورمان دخانیات مصرف میکنند، بنابراین نیاز به اطلاعرسانی درست در اینباره احساس میشود.
اگر بخواهیم نگاهی به تاریخچه پیدایش سیگار در جهان بیندازیم، نخستینبار، این آمریکاییها بودهاند که آن را کشف کردند و بعد از آن، سیگار به اروپا وارد شد و در زمان صفویه هم توسط یونانیها به ایران آمد البته کشت دخانیات در ایران قدیمیتر است ولی به شکل امروزی آن نبوده و برای مصرف چپق تولید میشده است. سیگارهای امروزی در سال 1312 به ایران وارد شدند و ساختمان اصلی دخانیات ایران هم مانند الان، در میدان قزوین تهران بوده است.
هنگامی که برچسبهای هشدار خطر مرگ روی پاکتهای سیگار و تنباکو چاپ شد، باعث شد شرکت دخانیات روزهای بسیار سختی را تجربه کند و حتی تا مرز ورشکستگی پیش برود!
طبق آخرین آمار، حدود 12 میلیون نفر در ایران مصرفکننده سیگار داریم که طی آخرین برآوردها در سال 89، 62 میلیارد نخسیگار مصرف کردند. 25 میلیارد نخ از این مقدار را خودمان تولید میکنیم که 60درصد تولیدات در شهر گیلان و بقیه در شهرهای تهران و ارومیه صورت میگیرد. حدود 12 میلیارد نخ سیگار از طریق واردات و 7 میلیارد نخ هم به وسیله تولید مشارکتی تامین میشود، به اینترتیب که کمپانیهای بزرگ دنیا که سیگارهای مطرح جهان را تولید میکنند، دستگاههایی به ایران آورده و شروع به تولید کردهاند. سال گذشته در ایران، 60 میلیارد نخ سیگار مصرف شد که اگر تعداد تولید کلی و واردات را از آن کم کنیم، 16 میلیارد نخ سیگار به تعداد مصرفکنندهها کم میآید که از طریق قاچاق وارد کشور شده و نیاز مصرفکنندگان را تامین کرده است.
هنگامی که برچسبهای هشدار خطر مرگ روی پاکتهای سیگار و تنباکو چاپ شد، باعث شد شرکت دخانیات روزهای بسیار سختی را تجربه کند و حتی تا مرز ورشکستگی نیز پیش برود! چراکه قرار بود قبل از چاپ این عکسها اطلاعرسانی درستی در این زمینه صورت بگیرد اما از آنجا که در تبلیغات و اطلاعرسانی، محدودیتهای زیادی داریم، قاچاقچیها از این فرصت نهایت سوءاستفاده را کردند؛ به این ترتیب که شایع کردند سیگارهایی که برچسب هشدار ندارند اصل و سیگارهای عکسدار تقلبی و سرطانزا هستند! درصورتیکه سیاست شرکت دخانیات از این کار، نشان دادن نظارت کیفی و رعایت استاندارد این نوع سیگارها و اطلاعرسانی در مورد سرطانزا بودن سیگارهای تقلبی و قاچاقی بود. خوشبختانه این سوءتفاهم و سودجویی امسال با آمدن تیم مدیریتی جدید در راس دخانیات برطرف شد و طبق آخرین آمار، میزان قاچاق در خردادماه، به 20درصد کاهش یافت. سیگار در هر نوع خود، مضر است اما به هر حال مصرف میشود، بنابراین حداقل کاری که میتوانیم بهعنوان نهاد نظارتی انجام دهیم، تولید کالای کمضررتر است؛ در واقع باید کالایی را در اختیار مردم بگذاریم که استانداردهای مورد تائید جهانی در آن رعایت شده باشد و عوارضکمتری به نسبت سیگارهای قاچاق داشته باشد. کشور ما در منطقهای قرار گرفته کهکالاهای جعلی و قاچاق بسیاری در اطرافش تولید میشود، با وجود 8هزار و 500 کیلومتر مرز آبی و خاکی اگر در هر 100 متر هم نگهبان بگذاریم، باز احتمال قاچاق دخانیات وجود دارد!
سیگار از جمله محصولاتی است که عوارض گمرکی بالایی برایش درنظر گرفته شده، طوری که گاهی تفاوت سیگار وارداتی مجاز با قاچاق به کارتنی 300 هزار تومان میرسد! بنابراین با این سود بالا، یک قاچاقچی همه خطرات را به جان میخرد. جالب است بدانید قاچاقچیانیدستگیر شدهاند که در یک پژو 405، 35 کارتن سیگار جاسازی کرده بودند!
قاچاقچیان یک خرمن توتون آماده دارند و بهشدت بازار فروش ایران را زیرنظر میگیرند تا ببینند چه نوع سیگاری فروشش بالاتر است تا همان ایتکت را چاپ و بهصورت جعلی روی بستههای سیگارهای قلابیشان بچسبانند و وارد ایران کنند! برای خود ما که تولیدکننده هستیم، سیگاری مثل زیکا، کارتنی 120 هزار تومان هزینه برمیدارد اما برای قاچاقچیان 50 هزار تومان آب میخورد، بنابراین مشخص است تمام اجزای سیگار قاچاق اعم از توتون، فیلتر، اسانس و کاغذ آن، چه درجه کیفی پائینی دارد و علاوه بر زیانهای بهداشتی و سلامت که به افراد جامعه میزند، نظم بازار را نیز بههم میریزد و صنعت دخانیات را مختل میکند.
بهترین سال کنترل قاچاق در ایران، طیسالهای 84-83 و 87-86 بود. افزایش بیرویه عوارض گمرکی واردات همچنین چاپ پیامهای بهداشتی تصویری روی جلد پاکتهای سیگار و موضوعات دیگر، باعث شد قاچاق در سال 89 بسیار زیاد شده و درآمد شرکت دخانیات به نصف تقلیل یابد. اگر تدبیر مبارزه با قاچاق از طریق مدیریت دخانیات اتخاذ نشده بود، افقی بهتر از صنعت نساجی و گچسازی در برابرمان نبود. به لطف خدا و با کمکهایی که از ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز صورت گرفت، توانستیم جلوی آسیبهای جدی را بگیریم و امیدواریم در سال 90 با نوسازی دستگاههایمان، سهم بیشتری در تامین دخانیات کشورمان داشته باشیم.
مسئلهای که بهتازگی در کشور ما اتفاق افتاده، رو آوردن بسیاری از افراد(بهخصوص خانمها) به سیگارهای بهاصطلاح لایت و باریک است؛ این باور اشتباهی است که این سیگارها کمضررتر هستند. از آنجا که این نوع سیگارها توتون کمتری در خود دارند، مصرفکننده برای تامین میزان نیاز نیکوتین بدنش، مجبور است تعداد بیشتری سیگار مصرف کند، مثلا اگر فردی روزانه یک نخ سیگار معمولی میکشیده، الان باید 3نخ سیگار بهاصطلاح لایت مصرف کند، حتی افرادی هستند که روزانه 40 نخ از این سیگارها مصرف میکنند! درصورتیکه با اینگونه مصرف، ضرر بیشتری نسبت به سیگارهای معمولی بهخود میزنند.
اکثر افراد تصور میکنند توتون سیگار، مادهای است که از جایی برداشت میشود و بعد از آن مورد استفاده قرار میگیرد، درحالیکه توتونهای سیگار از یک خرمنتشکیل شده که گاهی تا 12 نوع توتون مختلف را شامل میشود. برخی از این توتونها در کشورمان کشت میشود و برخی را از کشورهای دیگر از جمله زیمبابوه، هند، برزیل، آرژانتین و... وارد میکنیم و بعد براساس فرمولی که هر سیگار برای خودش دارد، آنها را تولید میکنیم. مثلا در یک سیگار، توتون بارلی 20 درصد و دیگری 10 درصد است یا توتون باسما در یک سیگار ممکن است 10 درصد و سیگار دیگری 5درصد باشد. سپس سس و اسانس آن سیگار زده میشود؛ اسانسی که باعث سوزش گلوی مصرفکننده نشود و رضایت خاطرش را جلب کند. مکانیسمپیچیدن سیگار هم از قدیمالایام تغییری نکرده بلکه فقط سرعت تولید آن بیشتر شده است. اخیرا هم کارخانههای مطرح سیگار فیلترهای نانو را بهمنظور جذب بیشتر نیکوتین و ضرر کمتر در خط تولید خود قرار دادهاند.
اگر میخواهید متوجه شوید سیگاری که میخرید اصل است یا فرع، باید یکسری نکات را مدنظرقرار دهید؛ مثلا روی جلد سیگارهای اصل، عکس هشدار سلامت و هولوگرام ایرانی وجود دارد. شاید جالب باشد بدانیدگزینههای امنیتی هولوگرامهای روی جلد پاکتهای سیگار، به اندازه ایرانچک بالاست. 16 گزینه امنیتی روی این هولوگرامها درنظر گرفتهایم که برخی از آنها بهسادگی قابل مشاهده است. مثلا عکس برج میلاد را در کنارههای جعبه سیگار قرار دادهایم که به آن ترموکوپل میگویند و مانند نشانه ایرانچک که به حرارت دست حساس است، این هولوگرامها هم با گرفتن حرارت رویشان، تغییر رنگ داده و قرمز میشوند. در مورد سیگارهای وارداتی نیز باید بگویم روی آنها مشخصات فنی سیگار مثل میزان نیکوتین و قطران، پیامهای تصویری و جمله «جهت فروش در جمهوری اسلامی ایران» درج شده است. با توجه به این نکات، هنگام خرید تا میزان بسیار زیادی از خرید سیگارهای نامرغوب تقلبی و ضررهای آن به بدنتان کم میکنید.
در حال حاضر بهترین مارک تولیدی ما، سیگار بهمن است البته این مسئله سلیقهای است اما بهجرات میگویم سیگارهای ایرانی کیفیتی مشابه سیگارهای خارجی و حتی در برخی موارد بهتر از آنها دارند. جالب است بدانید بعضی سیگارهای تولید ایران، در خارج از کشور، مصرفکننده دارند و قاچاق میشوند! ضعف عمده ما در صنعت دخانیات فقط در بستهبندیهاست که امید داریم بهزودی برطرف شود. توصیه میکنم مصرفکنندگان عزیز، حتما از سیگارهای استاندارد در کشور استفاده کنند و مطمئن باشند قوانین نظارت کیفی در ایران از کشورهای دیگر سختگیرانهتر است؛ مثلا سیگارهایی با قطران بالای 9 در کشور ما تولید و وارد نمیشوند، درصورتیکه در کشورهای دیگر تا قطران 14-13 هم وجود دارد.




طرز استفاده از سایت :
- در ابتدا شما باید تاریخ تولد میلادی خود را وارد کنید.
- سپس به سوالات پاسخ بدین. برای هر سوال گزینه ای وجود داره.
- در نهایت دکمه ی Calculate رو کلیک کنید.
امیدواریم عمر طولانی داشته باشید.
لینک سایت
http://www.findyourfate.com/deathmeter/deathmtr.html
این مطلب صرفا سرگرمی بوده و با هدف فان (fun) و نه چیز دیگری ساخته شده است.
منبع: خبر آنلاین





اگر میخواهید سالم باشید و تغذیهای ایدهآل داشته باشید و یا چند کیلویی از وزن خود را کاهش دهید با برنامه تغذیه سالم ما همراه شوید. یادتان باشد که غذاها را حداکثر با یک قاشق مرباخوری روغن گیاهی برای هر نفر طبخ کنید. از سرخ کردن غذاها خودداری کرده و آنها را کبابی، بخارپز یا آبپز کنید. این برنامه غذایی مناسب افرادی است که تمایل به کاهش چند کیلو وزن دارند. اگر دچار اضافه وزن نیستید و میخواهید از این برنامه تبعیت کنید حتما مقادیر غذاها را طبق نیاز انرژی روزانه خود محاسبه و تنظیم کنید.

این حرکت بر عضلات پشتی بدن متمرکز است. پاها را خوش فرم میکند و روی عضلات پایینی شکم نیز موثر است. برای انجام آن همزمان دست و پای مخالف را بالا بیاورید و چند لحظه نگه دارید سپس به حالت اولیه بازگردید. این حرکت را هر روز در هر طرف 3 ست 8 تایی انجام دهید.

این حرکت عضلات شکمتان را خوش فرم میکند. آن را با هر کدام از پاها در 3 ست 8 تایی انجام دهید.

پس از انجام حرکتهای سنگین قبلی باید بدنتان را کشش و استراحت بدهید. هنگام انجام این حرکت روی پای موافق را با دست موافق بگیرید و بکشید و برای30 ثانیه در همین وضعیت بمانید. این حرکت را 3 بار در هر طرف انجام دهید.

این حرکت عضلات دستها، بازوهایتان را کشیده و تقویت میکند. آن را برای 30 ثانیه نگه دارید. 3 تکرار 30 ثانیهای در هر طرف برای تقویت عضلاتتان کافی است.

برای کشش عضلات پهلو و زیر بغلتان با مکث 30 ثانیهای، این حرکت را در هر 2 طرف، 3 بار انجام دهید.
|
|
ناشتا: 1 عدد سیب متوسط با پوست صبحانه: 2 برش نان تست پر سبوس + پنیر + 2 عدد گردو میان وعده: 2 برش طالبی ناهار: 2 عدد کوکو سبزی + 3 کف دست نان سنگک + سبزی خوردن عصرانه: 1 لیوان شیر قهوه+ 3 تا دیجستیو+ 1 پیمانه توت فرنگی شام: 1 همبرگر بدون سس+ سالاد فصل+ یک لیوان دوغ رقیق |
|
|
|
صبحانه:2 برش نان تست پر سبوس+ 5 گرم کره + 1 قاشق مرباخوری عسل میان وعده: یک پیمانه سالاد میوه + کمی دارچین و 1 عدد گردوی خرد شده ناهار: یک کفگیر زرشک پلو با نصف ران مرغ + سالاد+ نصف فنجان ماست عصرانه: یک لیوان پاپ کورن خانگی+ 1 لیوان شیر قهوه شام: خوراک سبزیها + یک کف دست نان سنگک
|
|
|
|
ناشتا: یک عدد سیب متوسط صبحانه: 2 برش نان تست سبوس دار + 5 گرم کره+ یک قوطی کبریت پنیر میان وعده: یک لیوان شیر قهوه + 2 عدد خرما+ 8 عدد بادام ناهار: یک کفگیر برنج + یک کاسه کوچک خورش قرمه سبزی کم چرب با 2 تکه گوشت خورشی+ نصف فنجان ماست کم چرب عصرانه: 2 عدد خیار+ یک هویج کوچک+ یک موز شام: میرزا قاسمی با بادنجان کبابی و یک عدد تخم مرغ + 2 کف دست نان سنگک + یک پیش دستی سبزی خوردن |
|
|
ناشتا: یک عدد سیب با پوست صبحانه: 2 کف دست نان سنگک+ املت با 3 عدد سفیده و سبزیها به دلخواه میان وعده: یک لیوان شیر+ 2 عدد بیسکویت دیجستیو ناهار: یک سیخ کوچک جوجه کباب+یک کفگیر برنج+ 5 گرم کره+ گوجه کبابی + سبزی خوردن عصرانه: یک عدد میوه دلخواه + یک برش هندوانه شام: یک لیوان آش سبزی + یک کف دست نان سنگک + یک بشقاب سالاد پیش از خواب: 12 عدد پسته |
|
|
|
صبحانه: یک کف دست نان سنگک+2 قاشق مربا خوری خامه رقیق +یک قاشق مرباخوری عسل میان وعده:یک عدد میوه دلخواه + یک کاسه ماست کم چرب ناهار: یک کفگیر برنج با یک کاسه کوچک خورش کرفس با 2 تکه گوشت خورشی + سالاد شیرازی عصرانه: یک عدد موز + 6 عدد بادام شام: 2 برش پیتزای سبزیها + سالاد کاهو قبل از خواب: یک لیوان شیر |
|
|
|
صبحانه: 2 کف دست نان پر سبوس+ یک قاشق غذاخوری کره بادام زمینی + یک فنجان قهوه میان وعده: نصف کیک صبحانه+ 1 لیوان شیر ناهار: یک کفگیر ماش پلو+ یک پایین ران مرغ+یک فنجان ماست + یک پیش دستی سبزی خوردن عصرانه: 2 عدد میوه دلخواه+ 8 عدد بادام هندی+ 2 عدد خرما شام: نصف قوطی تن ماهی در آب + نصف نان باگت سبوس دار + گوجه و خیارشور و کاهو |
|
|
|
صبحانه: 2 کف دست سنگک یا بربری+2 قاشق مربا خوری خامه رقیق +1 قاشق مرباخوری مربا میان وعده: 2 برش طالبی + چای با توت خشک ناهار: یک سیخ کباب کوبیده یا برگ+1 نان لواش + سالاد+ نصف فنجان ماست کم چرب عصرانه: برش متوسط آناناس تازه + 12 عدد پسته شام:یک بشقاب سوپ جو با شیر+ 2 قاشق سبوس گندم + 3 عدد نان سوپ |
غذایی ویژه برای شما که اضافه وزن دارید





اگر میخواهید سالم باشید و تغذیهای ایدهآل داشته باشید و یا چند کیلویی از وزن خود را کاهش دهید با برنامه تغذیه سالم ما همراه شوید. یادتان باشد که غذاها را حداکثر با یک قاشق مرباخوری روغن گیاهی برای هر نفر طبخ کنید. از سرخ کردن غذاها خودداری کرده و آنها را کبابی، بخارپز یا آبپز کنید. این برنامه غذایی مناسب افرادی است که تمایل به کاهش چند کیلو وزن دارند. اگر دچار اضافه وزن نیستید و میخواهید از این برنامه تبعیت کنید حتما مقادیر غذاها را طبق نیاز انرژی روزانه خود محاسبه و تنظیم کنید.
|
|
صبحانه:2 کف دست نان سنگک +یک قوطی کبریت پنیر+ خیار و گوجه میان وعده: یک برش هندوانه + یک عدد سیب ناهار: یک کفگیر برنج +یک کاسه خورش قرمه سبزی با 2 تکه گوشت خورشی بزرگ + یک پیش دستی سبزی خوردن عصرانه: 2 عدد نان سوخاری+ یک لیوان شیر شام: یک لیوان ماکارونی با مرغ و سبزی + یک فنجان ماست کم چرب |
|
|
|
صبحانه: 2 کف دست نان سنگک+ یک قوطی کبریت پنیر کم چرب+ 2 عدد گردو میان وعده: یک عدد سیب+ یک هویج +6 عدد بادام ناهار:یک و نیم کفگیر لوبیا پلو + سالاد شیرازی +یک بشقاب سبزی خوردن عصرانه: یک فنجان ماست کم چرب+ 5 عدد توت فرنگی درشت خرد شده + 2 عدد بیسکویت ترد شام: یک بالای ران مرغ پخته +نصف نان باگت +کاهو و گوجه و خیار شور+ یک قاشق مرباخوری سس مایونز |
|
|
|
صبحانه: 30 گرم کرن فلکس + یک لیوان شیر+ نصف موز خرد شده میان وعده: 2 عدد میوه دلخواه +2 عدد دیجستیو ناهار: نصف ماهی قزل آلای کبابی+ یک کفگیر برنج+ یک بشقاب سالاد بدون سس عصرانه: 2 عدد خیار+6 عدد بادام+ یک لیوان شیر شام: یک و نیم لیوان عدسی + یک قاشق مرباخوری روغن زیتون+ یک کف دست نان سنگک |
|
|
|
صبحانه: یک و نیم پیمانه سالاد میوه+ 2 عدد گردوی خرد شده+ یک قاشق مرباخوری عسل میان وعده: یک لیوان شیر+ 3 عدد بیسکویت دیجستیو ناهار: یک برش 10 × 10 ماهی کبابی + 2عدد سیب زمینی کبابی متوسط + یک پیمانه سبزیهای بخارپز عصرانه: 2 عدد خیار+ یک هویچ + 6 عدد بادام شام: خوراک مرغ و نصف ران سبزیها +یک فنجان ماست |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|





اگر میخواهید سالم باشید و تغذیهای ایدهآل داشته باشید و یا چند کیلویی از وزن خود را کاهش دهید با برنامه تغذیه سالم ما همراه شوید. یادتان باشد که غذاها را حداکثر با یک قاشق مرباخوری روغن گیاهی برای هر نفر طبخ کنید. از سرخ کردن غذاها خودداری کرده و آنها را کبابی، بخارپز یا آبپز کنید. این برنامه غذایی مناسب افرادی است که تمایل به کاهش چند کیلو وزن دارند. اگر دچار اضافه وزن نیستید و میخواهید از این برنامه تبعیت کنید حتما مقادیر غذاها را طبق نیاز انرژی روزانه خود محاسبه و تنظیم کنید.
در 14 روز وزن کم کنید |
|||
|
|
صبحانه: یک لیوان شیر کم چرب+ 2 برش تست پر سبوس+یک قاشق غذاخوری کره بادام زمینی میان وعده: یک فنجان ماست+ یک قاشق مرباخوری مربای دلخواه + یک عدد سیب ناهار: یک کفگیر برنج+ یک کاسه کوچک خورش قیمه با 4 تکه گوشت خورشی متوسط + یک پیش دستی سبزی خوردن عصرانه: یک پیمانه سالاد میوه + یک قاشق مرباخوری عسل شام: 3 عدد فیله مرغ کبابی+ یک کف دست نان سنگک + سالاد فصل قبل از خواب: یک مشت کوچک آجیل مخلوط |
|
|
|
صبحانه: 30 گرم کورن فلکس+ یک لیوان شیر+ نیم پیمانه میوه خرد شده+ 2 عدد گردو میان وعده: موز+ 2 برش طالبی ناهار: یک کفگیر باقالی پلو+ نصف سینه مرغ + 1 فنجان ماست کمچرب عصرانه: چای + 10 گرم شکلات +2 عدد خیار شام: یک و نیم پیمانه خوراک لوبیا چیتی+یک کف دست نان سنگک + یک بشقاب سالاد |
|
|
|
صبحانه: 2 برش نان تست پر سبوس+ یک تخم مرغ آب پز+ 5 گرم کره میان وعده: یک پیمانه توت فرنگی +12 عدد بادام ناهار: خوراک لوبیا چیتی +یک چهارم نان تافتون+ سالاد فصل با سس لیمو و یک قاشق مرباخوری روغن زیتون عصرانه: نصف کیک صبحانه کوچک+یک لیوان شیر شام: 100 گرم استیک بدون چربی+ یک سیب زمینی پخته + یک بشقاب سالاد
|