سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

نابرده رنج

در این کار هم ما نقشی را به بازیگری دادیم که تلاشی برای آن نکرده بود تا رسیدیم به فینال سریال. او پیغام داد که اسم من در تیتراژ باید فلان جا باشد وگرنه....
 
گفت‌و‌گو با علیرضا بذر افشان، کارگردان و یکی از دو نویسنده سریال «نابرده رنج»
دغدغه این سریال از اینجا می‌آید که ما بچه‌های دهه 50 هستیم. بچه‌هایی که شخصیت‌شان در دهه 60 که جنگ بود شکل گرفت. نوستالژی و گذشته بچه‌های این دهه،دهه 70 نیست. ما مجبوریم برای مرور گذشته‌مان به دهه 60 نقب بزنیم. علاوه بر این من از این دهه خاطرات زیادی دارم. آدمهایی که از دست رفتند و خاطره اتفاق‌هایی که با شنیدنشان لبخند به لبهام می‌آید. کار هنری هم همین است دیگر. اینکه چیزی که در وجودتان هست را برای بقیه هم شنیدنی و دیدنی کنید 
 
مجموعه «نابرده رنج» به کارگردانی علیرضا بذرافشان این شبها روی آنتن شبکه سه سیما است. کسی که سریال‌هایی چون تب سرد و خط قرمز و زیر زمین و... تا قبل از آن بر اساس فیلمنامه‌های او روی آنتن رفت. نابرده رنج سریالی است که در آغاز داستانش کمی کلیشه‌ای به نظر می‌رسد. رسیدن پای دو خلافکار به جبهه که احتمالا آنها را دچار تحول می‌کند. اما موضوع داستان این سریال فقط این نیست. بذر افشان سعی کرده با خلق موقعیت‌هایی تازه داستانش را از کلیشه دور کند.هرچند او فیلمنامه این سریال را با همراهی همسرش سارا خسروآبادی نوشته است.اما نکته جذاب دیگری که در این سریال وجود دارد این است که ماجراها در دهه 60 و در جبهه می‌گذرد. همه چیز از دهه 60 تا امروز تغییر کرده است. از معماری و لباس‌ها تا مناطق جنگی..خلق دوباره آن ساده نیست و مهم‌تر اینکه تو باید بتوانی اتمسفر آن دوران را بازسازی کنی. تا اینجا موفقیت اول بذرافشان را در این سریال باید در موفقیت او در فضاسازی دهه 60 دانست.
 
شما فیلمنامه نویسی را در کنار اصغر فرهادی شروع کردید. در آخرین سریال او که داستان یک شهر بود و بعدها اولین فیلمش که جایزه هم گرفت. بعدها با علیرضا افخمی چندین تجربه داشتید در تلویزیون تا رسیدید به ساخت تله فیلم و کارگردانی. حالا اولین سریال بلندتان روی آنتن است که به نظر می‌رسد تجربه پخته‌ای باشد به نسبت اولین سریال یک کارگردان. چقدر از فرهادی و افخمی تاثیر گرفته اید؟
این سوال شما جواب مفصلی می‌طلبد. در هر دو کار آقای فرهادی در واقع من نویسنده کارها نبودم و شاگرد ایشان بودم. داستان یک شهر اولین کاری بود که انجام دادم.نویسنده اصغر فرهادی بود و من با ایشان همکاری می‌کردم و یاد می‌گرفتم.
یعنی شما کشف اصغر فرهادی بودید؟
ما از قبل با هم کار تئاتر می‌کردیم. آن زمان اصغر فرهادی دانشجو بود و به ما در دانشگاه پلی تکنیک درس تئاتر می‌داد. او کارگردانی می‌کرد و ما برایش بازی می‌کردیم. چند کار روی صحنه بردیم. بعد هم با هم نمایشنامه نوشتیم. تا اینکه او به سمت تلویزیون رفت. ما همچنان نمایشنامه می‌نوشتیم و کار تئاتر می‌کردیم. تا اینکه در جشنواره یکی از کارها جایزه برد. من سه سکه جایزه گرفتم. سکه را بردم برای آقای فرهادی که دیگر کارگردان مطرحی شده بودند. سکه‌ها را برای ایشان بردم چون آنها را متعلق به او می‌دانستم. ایشان از این کار من خوشش آمد. هفته بعد زنگ زد و گفت می‌خواهم داستان یک شهر 2 را کار کنم و به من پیشنهاد کرد بروم و با او بنویسم. من هم رفتم تا کنار او یاد بگیرم. بعد هم با آقای افخمی آشنا شدم که حضور ایشان در تلویزیون ایران یک نعمت است. بقیه چیزهایی که بلد نبودم را از ایشان یاد گرفتم.
مهم‌ترین چیزهایی که از هر کدام یاد گرفتید چه بود؟
شما با خیلی‌ها در این عرصه رو به رو می‌شوید که چیزی به شما یاد نمی‌دهند. یعنی دانسته‌هایشان را از شما دریغ می‌کنند. اما اصغر فرهادی اینگونه نبود. مهم‌ترین جمله‌ای که از او یاد گرفتم این بود که سینمای ایران یعنی فیلمنامه و بازیگر.
یعنی به دکوپاژ و این مسائل تاکید نداشتند؟
جالب است که شما الان در کارهای او پیچیده‌ترین دکوپاژها را می‌بینید ولی روی این دو رکن همیشه تاکید داشت و به دکوپاژ چندان تاکید نمی‌کرد. اینکه در سینما بازیگر و فیلمنامه دو رکن اساسی باشد شاید یک عقب افتادگی است اما خیلی هوشمندی می‌خواهد تو درک کنی سینمای ما آنقدر عقب افتاده است که مهم‌ترین المان‌هایش این دو است. من این را سر لوحه کارم قرار دادم. شما در کارهای فرهادی هیچ بازیگری را نمی‌بینید که بد بازی کند. این واقعا فوق‌العاده است که او می‌تواند از سنگ هم بازی خوب بگیرد. خیلی از بازیگران که در کارهای او درخشیدند مطمئنم در کارهای دیگر اینگونه نیستند.
از علیرضا افخمی چه چیزی یاد گرفتید؟
افخمی بر چیزی که تاکید داشت در کارگردانی این بود که می‌گفت تو فقط در کارگردانی قصه ات را خوب تعریف کن. یعنی همه حواشی که در دکوپاژ ممکن است توی کارگردان را تحریک کند که خودنمایی کنی را کنار بگذار و در مسیر روایت درامت حرکت کن. هر دکوپاژی که قصه را خوب روایت می‌کند انتخاب کن. اگر قرار است بهترین کار این باشد که دو دقیقه قاب دوربین را ثابت بگذاری همین کار را بکن. در فیلمنامه نویسی هم هر چیز دیگری که بلد نبودم را یادم داد. کما اینکه لطف او بود که باعث شد کارگردان بشوم و مدیر شبکه 3 هم اعتماد کند.
الان خیلی‌ها با ساخت تله فیلم به کارگردانی فیلم سینمایی و سریال می‌رسند. شما هم همین مسیر را رفتید. به نظرتان این بهترین راه است برای کارگردان شدن؟
نه بهترین راه نیست. خیلی راه‌ها برای کارگردان شدن وجود دارد. قبلا خیلی‌ها با روابطشان همان اول به ساخت سریال می‌رسیدند. خیلی از کارگردان‌های خوبی که الان هستند در کارنامه کاری‌شان چند کار ضعیف دارند. آنها در واقع هزاران دقیقه از بودجه مملکت را هزینه می‌کردند تا کار یاد بگیرند. تله فیلم هزینه بسیار کمتری دارد و الان در این موج ساخت تله فیلم‌ها چند کارگردان خوب معرفی شده است.
اصلا در کدام نقطه به این نتیجه رسیدید که کارگردان شوید؟به نظرتان بیشتر کارگردان بهتری هستید یا نویسنده؟
من هنوز در هر دو ضعف دارم. سیر کارگردان شدنم را می‌دانم اما برای این روند خیلی برنامه‌ریزی نکردم. همین الان که پس تولید این کار را جلو می‌برم برنامه خاصی برای آینده ندارم. ممکن است تا 5 سال هیچ کاری نکنم و ممکن است از 10 روز بعد بروم سر یک کار جدید. اما می‌توانم این را بگویم که سر سریال زیر زمین که بودم چون کار قرار بود به پخش برسد همه با هم برای رسیدن کار کمک می‌کردیم و بخشی از پس تولید کار را من به عهده گرفتم. همان موقع افخمی به من گفت تو می‌توانی کارگردان شوی و من هم مشاور می‌ایستم. من هم بدم نمی‌آمد و از این پیشنهاد استفاده کردم.
دغدغه ساخت نابرده رنج از کجا می‌آید؟ شما در کارنامه کاریتان کار دفاع مقدس ندارید!
خب در کارنامه کاری من هیچ کاری شبیه کار قبلی نیست. شاید بشود گفت کار اجتماعی زیاد کردم اما نمی‌شود گفت سبک خاصی کار می‌کنم. کارهای من سبک مشخصی ندارد. اما دغدغه این سریال از اینجا می‌آید که ما بچه‌های دهه 50 هستیم. بچه‌هایی که شخصیت‌شان در دهه 60 که جنگ بود شکل گرفت. نوستالژی و گذشته بچه‌های این دهه،دهه 70 نیست. ما مجبوریم برای مرور گذشته‌مان به دهه 60 نقب بزنیم. علاوه بر این من از این دهه خاطرات زیادی دارم. آدمهایی که از دست رفتند و خاطره اتفاق‌هایی که با شنیدن‌شان لبخند به لبهایم می‌آید. کار هنری هم همین است دیگر. اینکه چیزی که در وجودتان هست را برای بقیه هم شنیدنی و دیدنی کنید.
آیا به خاطر این نوستالژی می‌شود گفت این کار شخصی‌ترین کارتان است؟
نه.من یک سریال نصفه نوشته‌ام به اسم مرد که آن سریال یک جورهایی حدیث نفس است. کار شخصی باید وقتی دیده می‌شود شما مدام یاد خالقش بیفتید. من در کارهای قبلی هم آدمهای زیادی که شخصیتشان را خلق کردم خوب می‌شناختم. از طرف دیگر من و همسرم که با هم فیلمنامه را نوشتیم آدمهای خاطره بازی هستیم.
فضای دهه 60 در این کار خوب در آمده. خیلی از سریال‌های قبلی که در این دهه می‌گذشت خود را به فضاهای داخلی و روابط آدمها محدود کرده بودند. اما شما ریسک کردید.نترسیدید؟
یک جورهایی برای بازسازی این دوران پا را از لوکیشن داخلی بیرون گذاشتن جسارت می‌خواهد که خوشبختانه گروه ما داشت. ما گاهی برای یک پلان عبوری که یک بازیگر می‌خواست از این طرف خیابان به طرف دیگر برود 2 ساعت پیش تولید داشتیم. اینکه بافت دیوار را عوض کنیم یا گوشه کادر فلان المان را حذف کنیم و... واقعیت این است که کار سختی بود. آنقدر در این کار استرس زیاد بود که بیماری من که با استرس رابطه مستقیم دارد عود کرد و من با عصا سر کار می‌رفتم. اما از کار نگذشتیم. می‌خواستیم فضا در بیاید.
از نظر روایت یک خطی که به این سریال نگاه کنیم خیلی‌ها آن را با فیلم اخراجی‌ها مقایسه کرده‌اند. حضور آدمهای اشتباهی در جبهه. اما در نهایت این یک الگوی بسیار تکرار شونده در تاریخ درام نویسی است.اینکه آدمها در موقعیت‌های اشتباهی قرار بگیرند. هیچ فکر کردید روی این الگوی تکراری به چه پارامترهای جدیدی برسید؟
البته به نظر من اگر قرار است مقایسه‌ای باشد این کار به لیلی با من است موقعیت شبیه تری دارد تا اخراجی‌ها. در اخراجی‌ها آدمها بنا به طمعی پایشان به جبهه کشیده می‌شود اما در لیلی با من است فضای قضا و قدری حاکم بود. ولی این را درست می‌گویید. ما نهایتا 50 موقعیت در کل درام نویسی داریم که از ترکیب 12 تا 13 قصه می‌آیند. مهم نگاه جدید به این الگوهاست. ما سعی کردیم این نگاه جدید را داشته باشیم. بر همین اساس موقعیت‌هایی مثل همین موقعیت «جنگل» که دیدید پیش آمد و حالا هر چه جلوتر برویم از این موقعیت‌ها بیشتر است که گسترش پیدا می‌کند و با یک نگاه اسطوره‌ای که داریم ترکیب می‌شود که شما تا به حال در این موقعیت‌های مشابه ندیده اید.
کشف این نگاه جدید از کجا می‌آید؟
از تجربه‌های ما. خانمم اهل کرمانشاه است و در ذهنش از این قصه‌ها زیاد است. بخش‌هایی هم که وارد اسطوره می‌شویم که الگوهای خودش را این موقعیت در اختیارمان قرار می‌داد. اما تحقیق هم زیاد کردیم. شخصا با اینکه می‌دانستم فیلمنامه ما بر حاشیه‌های جنگ تمرکز دارد اما تقریبا روی مسائل جنگ جنوب و غرب مسلط شدم. ترجیح می‌دادم با اطلاعات کافی بروم به دل ماجرا. روی تمام عملیات‌ها مطالعه کردم. زندگینامه آدمهای شاخصی مثل شهید باکری و همت و بابانظر و... را خواندم. می‌دانستم این دانسته‌ها در ناخودآگاهم و روی شخصیت‌پردازی‌ها تاثیر خود را می‌گذارد.
آیا در این تحقیقات به نمونه واقعی هم برخوردید که نزدیک باشد به شخصیت‌هایی که خلق کردید؟
نه. فکر نمی‌کنم بشود نمونه آنها را پیدا کرد. دو شخصیت اصلی ما خیلی فانتزی طراحی شده‌اند. دلیل هم دارد. فضای قصه ما تلخ است و هر چه جلوتر برویم تلخ‌تر می‌شود. وقتی آن را آنالیز کردیم دیدیم که دوست نداریم بیننده اینقدر روحش تلخ شود پس دیدیم چنین کاراکترهایی به درد ما می‌خورند که این فضا را به تعادل برسانند. در واقع مهندسی قصه ما این بود که این دو شخصیت فانتزی باشند.
بازیگران را چطور انتخاب کردید؟
این سوال تکراری است اما دوست دارم به آن جواب بدهم. من 6 سال است با همسرم می‌نویسم و هر فیلمنامه‌ای که می‌نویسیم همیشه به نظرمان بازیگرانش باید شهاب حسینی و کامبیز دیرباز باشند. یعنی اول به این دو نفر فکر می‌کنیم. چه کمدی، چه جدی جدی و... این دو بازیگران بی‌نظیری هستند. در همه کارها هم اول به این دو نفر زنگ زدیم. از حالا به بعد هم به این دو نفر و سام درخشانی فکر می‌کنیم. نه اینکه وقت نوشتن برای اینها بنویسیم. وقت نوشتن هر چیزی که شایسته نقش است می‌نویسیم اما در نهایت اینقدر توان این بازیگران زیاد است که به نظرما از عهده هر نقشی بر می‌آیند. علاوه بر این در این کار افتخار همکاری با آقای طهمورث و خانم قاسمی و جعفری را هم داشتم که خصوصا آقای طهمورث بسیار بی‌نظیر بود. حالا هر چه جلو برود نقش او بیشتر خودش را نشان می‌دهد. یک نکته‌ای را هم اینجا دوست دارم اضافه کنم و آن اینکه به نظرم همان طور که عنوان سریال ما می‌گوید که نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود هر کسی که برای جایگاهی که به آن می‌رسد تلاشی نکرده باشد به راحتی آن را از دست می‌دهد. یا انسانیتش را از دست می‌دهد. در این کار هم ما نقشی را به بازیگری دادیم که تلاشی برای آن نکرده بود تا رسیدیم به فینال سریال. او پیغام داد که اسم من در تیتراژ باید فلان جا باشد وگرنه در فینال بازی نمی‌کنم. حضور او هم برای ما مهم بود. اما من یاد گرفتم به کسی باج ندهم برای همین فینال را تغییر دادیم و بدون او فیلمبرداری کردیم. هر چند به کار ضربه خورد اما یاد گرفتم شخصیتم از کارم مهم‌تر باشد. به هر حال شناخت جایگاه برای آدمها خیلی مهم است.
راستی از اینکه سریالتان هر شب پخش می‌شود راضی هستید؟
به هر حال هیچ کس دوست ندارد حاصل 2 سال و نیم کارش را در 40 شب نشان بدهند و تمام. اما مهم‌تر از آن این است که کار مخاطب داشته باشد و الان به نظر می‌رسد کارهایی که هر شب پخش می‌شوند مخاطب دارند و الان از اینکه کارمان بیننده دارد راضی هستیم.
 
منبع: tehrooz.com/ آزاده سهرابی





تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 10:1 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
وقتی پلیس فولکس قورباغه ای سوار می شد (عکس)
یکی از خودروهای قدیمی پلیس تهران...
 
 
 
 
 





تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:19 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
 
حضرت حجت (عج)، دعایی را به مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری یاد دادند تا در ایام گرفتاری‌های زندگی خوانده شود.
 
 
 

مرکز خبر حوزه:امام جمعه موقت تهران،با اشاره به نقش مهم توکل بر خدا در حل مشکلات زندگی انسان اظهار داشت: مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری از عرفای به نامی است که بزرگان او را قبول داشته و کراماتی از او نقل کرده اند؛ ایشان از وجود نازنین امام زمان یک دعایی را شنیده و نقل می‌کند که حضرت به من فرمودند؛ هر وقت به بن‌بست رسیدی این دعا را بخوان : «یا مَن إذا تضایقتِ الأمورُ فَتحَ لها باباً لم تَذهَب الیه الأوهامُ صَلِّ على محمد و آل محمد و افتح لأموریَ المتضایقةِ باباً لم یَذهَب الیه وَهمٌ یا ارحم الراحمین».

حجت الاسلام صدیقی اضافه کرد: در این دعا بر خداوند عرضه می‌داریم: « ای خدایی که وقتی حلقه‌های بلا به هم گره می‌خورد و انسان را در فشار قرار می‌دهد ؛ در این زمان دری را به روی بندگان باز می‌کند که فکر و وهم بشر هم به آن جا نمی رسید. خدایا صلوات خود را بر محمد و آل محمد نازل فرما و مرا که در بن بست گیر کرده ام، تو خودت راهی برایم باز کن که به عقل من نمی رسد






تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:18 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
ایرانی‌ها ده سال زودتر از مردم دنیا می‌میرند!
کارشناسان بر این عقیده‌اند که با تغییر سبک زندگی و پیشرفت جوامع شهری، انسان‌ها به جای استفاده از عضلات از مغز خود کار می‌کشند؛ به این ترتیب ناخودآگاه خود را برای سکته مغزی آماده می‌سازند.
 
 
 
 
فرارو: یک لخته خون کوچک، رگی از مغز را مسدود می‌کند؛ یا یکی از عروق تغذیه‌کننده بخشی از بافت مغز، پاره می‌شود. این‌طور وقت‌هاست که خون به مغز نمی‌رسد و یا خون‌رسانی دچار مشکل می‌شود. مغز هم دیگر توان عملکرد طبیعی خود را ندارد؛ و فرد سکته مغزی می‌کند. اما نه یک نفر، نه ده نفر، بلکه روزانه دویست تا سیصد نفر، آن هم تنها در تهران.

این آمار تکان‌دهنده را متخصصان مغز و اعصاب ارائه داده‌اند. چند روز پیش نیز رئیس انجمن علوم اعصاب ایران، خبر داد که ایرانی‌ها 10 سال زودتر دچار سکته مغزی می‌شوند. در حالی که سن سکته مغزی در دنیا از 55 سالگی شروع می‌شود، این سن بین ایرانیان به 45 سالگی رسیده و 10 سال کاهش یافته است.

دکتر حسین پاکدامن در حاشیه سمیناری اعلام کرد که سکته‌ مغزی در کشورهای غربی، سومین عامل مرگ و میر است. به این معنا که سکته مغزی، پس از سکته‌های قلبی و سرطان‌ها، سومین دلیل فوت افراد محسوب می‌شود؛ اما در کشورهای در حال توسعه، این بیماری، بعد از سکته‌های قلبی رتبه دوم را دارد.

این متخصص مغز و اعصاب همچنین اظهار داشت که میزان ابتلا به سکته‌های مغزی در زنان و مردان تقریبا برابر بوده و شیوع آن نیز روندی رو به رشد گرفته است.

حرص خوردن، انسان را می‌کشد

گفته می‌شود فشار عصبی و استرس مهم‌ترین عامل سکته مغزی جوانان در ایران محسوب می‌شود. بر اساس تحقیقات جدید در کشور ثابت شده است که استرس، متابولیسم بدن را دچار اختلال می‌کند. از این رو مهم‌ترین عامل سکته مغزی در بین جوانان ایرانی است. رئیس انجمن متخصصان مغز و اعصاب در مصاحبه‌ای گفته است: «میزان استرس در جوانان جامعه ما بسیار بالا است. همین عامل سبب می‌شود میزان کورتیزول خون بالا رود. اگر این میزان به طور مداوم بالا باشد، روی سیستم گردش خون اثر می‌گذارد و باعث سکته مغزی می‌شود.»

سن سکته قلبی، پایین‌تر است

سال گذشته نیز رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران گفت که سن سکته قلبی در این کشور کاهش یافته و به مرز 35 تا 32 سالگی رسیده است. همچنین رئیس هیات مدیره جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، در گفت‌وگویی اعلام کرد که قبلا میانگین سنی بیماران قلبی بین 40 تا 60 سال بوده؛ ولی امروزه حداقل سن سکته به 32 تا 35 سالگی کاهش یافته است.

این در حالی است که در آمریکا و کشورهای اروپایی، با وجود مصرف زیاد مشروبات الکلی و استعمال بیشتر دخانیات، سن سکته بالاتر است؛ اما در ایران و تعدادی از کشورهای خاورمیانه این سن هر سال کمتر می‌شود. گفته می‌شود در ایران روزانه 3 هزار سال عمر مفید مردم بر اثر بیماری‌‌های قلبی و عروقی از بین می‌رود؛ و بسیاری از افراد 30 تا 40 ساله به این دلیل جان می‌بازند. آن هم در سنی که افراد باید با فعالیت‌های مؤثر اجتماعی، برای خانواده و اجتماع خویش، بازدهی اقتصادی داشته باشند.

چرا سکته می‌کنیم؟

کارشناسان بر این عقیده‌اند که با تغییر سبک زندگی و پیشرفت جوامع شهری، انسان‌ها به جای استفاده از عضلات از مغز خود کار می‌کشند؛ به این ترتیب ناخودآگاه خود را برای سکته مغزی آماده می‌سازند. از سوی دیگر شهروند امروز آرامش را فدای آسایش ساخته است و دائم خود را در معرض فشارهای عصبی قرار می‌دهد، پس نباید انتظار قلبی سالم داشته باشد.

یک پرسش مهم

زندگی صنعتی و ماشینی، فشارهای عصبی، غذاهای چرب و فست‌فود، استعمال دخانیات، چاقی و فشار خون بالا، همه و همه عواملی هستند که اگرچه بین ایرانیان رواج دارند اما مردم کشورهای صنعتی، به ویژه آمریکا با شدت بیشتری به آن‌ها دچارند. اگر میزان بالای مصرف الکل را نیز در جوامع غربی در نظر بگیریم، بی‌تردید باید انتظار داشته باشیم که سن وقوع سکته در این جوامع کم‌تر از ایران باشد. اما چنین نیست. به این ترتیب باید دنبال دلیل تأثیرگذار دیگری باشیم در کاهش سن سکته بین ایرانی‌ها، نقشی مهم دارد.

به گفته کارشناسان نباید بالا بودن فاکتورهایی همچون آلودگی هوا و تشعشعات امواج را بر بیماری‌هایی نظیر سکته بی‌تاثیر دانست. آلودگی هوا عامل موثری در تسریع سکته‌های ‌قلبی و مغزی است. شاید این همان حلقه مفقوده‌ای است که سبب می‌شود بسیاری از مردم کشور ما پیش از رسیدن به میانسالی دچار سکته شوند و در این زمینه گوی سبقت را از مردم جوامع غرب بربایند.
منبع:fararu.com





تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:17 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

 

گزارشی از قتل ناجوانمردانه روح الله داداشی

قوی ترین مرد ایران و جهان





قاتلان مرحوم روح الله داداشی دستگیر شدند

به نقل از خبرگزاری ها 2 نفر از 3 متهم به قتل مرحوم روح الله داداشی پس از فرار از محل جنایت، در منطقه شاهین‌ویلا و مهرشهر دستگیر شدند. با انتقال این دو جوان شرور به پلیس آگاهی، آنها اعتراف کردند عامل جنایت دوست 19 ساله آنهاست که قصد فرار از استان تهران را دارد. در پی این اعترافات، ماموران بعدازظهر در روز دوشنبه عامل اصلی این جنایت را نیز دستگیر کردند.

حادثه ساعت 25/22 روز شنبه در خیابان پونه در حصارک کرج اتفاق افتاد و پس از درگیری 3 سرنشین یک دستگاه خودروی پراید مشکی رنگ با روح‌الله داداشی و فردی که او را همراهی می‌کرد، عامل جنایت با چاقویی که در دست داشت به گردن و سینه قوی‌ترین مرد ایران ضربه زد و سپس هر 3 نفر از محل متواری شدند. در پی این حادثه، حاضران در محل روح‌الله داداشی را به بیمارستان شهید مدنی کرج انتقال دادند که به علت شدت جراحات، وی جانش را از دست داد.

با گزارش حادثه به مرکز فوریت‌های پلیسی 110 و حضور ماموران در بیمارستان، موضوع به بازپرس رضایی در شعبه 21 دادسرای جنایی کرج گزارش شد و با دستور قضایی، پرونده در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت. با شروع تحقیقات، یکی از شاهدان عینی، شماره خودروی مهاجمان را در اختیار ماموران قرار داد. با استعلام شماره خودرو از سامانه پلیس، و شناسایی مالک آن، ماموران چند ساعت بعد ابتدا 2 نفر از مهاجمان و بعدازظهر روز بعد نیز سومین متهم را دستگیر کردند.




اعتراف به جنایت قاتلان مرحوم روح الله داداشی

هر 3 متهم بعدازظهر با اعتراف به درگیری عنوان کردند، داداشی را نمی‌شناختیم. ما به دلیل ترافیک با هم مشاجره کردیم و زمانی که داداشی از خودرو بیرون آمد، او را با چاقو مجروح کردیم و متواری شدیم. در پی این اعترافات، بازپرس رضایی با صدور قرار بازداشت موقت برای هر 3 متهم، آنها را برای بررسی سوابق و بازسازی صحنه جنایت در اختیار پلیس آگاهی قرار داد.

سردار علیرضا اکبرشاهی، فرمانده انتظامی استان‌های تهران و البرز ضمن اشاره به این حادثه گفت: در تحقیقات مشخص شد سومین متهم پرونده که از دیگر دوستانش بزرگ‌تر است عامل اصلی این حادثه بوده است. تحقیقات نشان داد،‌ هنگام مشاجره و درگیری، داداشی که فردی آرام و نرم‌خو بود، سعی می‌کند با سعه‌صدر و بدون درگیری موضوع را پایان دهد؛ اما در این هنگام یکی از متهمان با شیء برنده‌ای که در دست داشت به وی نزدیک می‌شود و این حادثه رخ می دهد.




قتل روح الله داداشی از پیش طراحی شده نبود

سرهنگ غنی‌لو، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی نیروی انتظامی در ارتباط با آخرین پیگیری‌های پرونده گفت: با دستگیری هر 3 متهم، در حال حاضر تحقیق در این زمینه ادامه دارد و از همان دقایق اولیه سرهنگ اصلانی، فرمانده انتظامی کرج و سردار اکبرشاهی، فرمانده انتظامی استان تهران و البرز این موضوع را به صورت ویژه پیگیری می‌کردند.

با دستگیری 3 متهم پرونده که سن آنها 18 و 19 سال است، عنوان کرده‌اند درگیری و جنایت صرفا تصادفی بوده و آنها هیچ شناختی از قوی‌ترین مرد ایران نداشته‌اند. اعتراف این 3 متهم که فقر شدید تربیتی و فرهنگی دارند، نشان می‌دهد برخلاف برخی شایعات، این جنایت با تصمیم قبلی نبوده است که در حال حاضر تحقیق در ارتباط با زوایای مختلف پرونده ادامه دارد.




ولی براستی چرا روح الله داداشی کشته شد ؟!


وبلاگ معیری‌نژاد، هادی : با پیدا شدن قاتلان روح الله داداشی و دیده شدن ظاهر کج و معوج آنان در مقابل قوی ترین مرد جهان، تراژدی عجیبی در ذهن هر مخاطب نقش می بندد. ساده است اگر بپنداریم مرحوم داداشی قبل از کشته شدن کتک مفصلی به قاتلان خود زده است، ساده است اگر بپنداریم دعوا بر سر هیچ و پوچ بوده است، ساده است اگر بپنداریم اصلا دعوا تقصیر مقتول بوده است و بالاخره ساده است اگر بپنداریم که قهرمانی جوانمرد و نرم خو، قربانی تله نامردمانه ای از حسادت و کین شده است با قاتلانی که مانند برادران آب منگل بعد از دریدن گلویش گفته اند : فرمون فرمون که می گفتن این بود؟!

اما حقیقت این تراژدی ورای این پندارهاست. حقیقت جائیست که فرهنگ جوانان ما از آبشخور چاقو و دشنه وضرب و جرح، آب خورده است. گرچه خمیر مایه داش آکل ها و کاکا رستم ها از زمین تا آسمان با هم فرق دارد اما هردو قربانی یک فرهنگند و آن فرهنگ خشونت ورزیست.

این روزها که شیپور بد صدای خشونت در جامعه ما از پل مدیریت تا گلشهر کرج گوشها را کر کرده است. کمتر کسی است که از خود نپرسد چرا؟ چرا ما ایرانیان که همواره در تاریخ خود به جوانمردی، بردباری و صفات ممتاز انسانی شهره بوده ایم اینک با هر بوق نامربوط در پشت سر اتومبیلمان قداره به دست فریاد هل من مبارز سر می دهیم؟

حقیقت این است که شور جوانی و غرور و تعصب مخصوص این سنین در بین همه جوانان اقصا نقاط دنیا مشترک است اما چرا این شور در جامعه ما در قالب دعواها و خشونت های خیابانی کانالیزه شده است؟

پاسخ روانشناسانه و جامعه شناسانه و حتی مسئولانه به این سئوال آسان است اما قصد ما پاسخ دادن به این پرسش نیست که انبوه پاسخ های انباشته شده در دانشگاهها، مطبوعات و صدا و سیما کم نیستند. اما گویا قرار نیست این پاسخها مجال ظهور و التیام زخمهای عمیق فرهنگی جوانان ما را پیدا کند.

بی کاری گسترده، عقده های اجتماعی، اعتیاد، ……… و بالاخره رواج پنهان و ناخوداگاه فرهنگ خشونت ورزی، لمپنی و حق خود گیری منهای قانون، توسط سینما و تلویزیون و برخی گروههای مرجع در جامعه مثل خانواده و هم محله ای ها می توانند پاسخهای سردستی و یا حتی عمقی باشند.

در جامعه فرهنگی ما که هنوز بهترین فیلم موج نو اش "قیصر" است و پربیننده ترین برنامه شب عیدش "مردان آهنین". قهرمانهای سینمای ارزشی و حتی برخی از سریالهای مناسبتی اش از بین افراد لوطی منش گزینش می شوند و فیلمهای و سریالهای خارجی اش مملو از خشونت و اسلحه است. آیا الگوی پیشرو و مقبولی برای فرهنگ انسان سالم و به دور از الگو های انحرافی لوطی منشی و لات مسلکی می توان یافت؟

آیا با دادن آمار اشتغال بالا در شش ماهه اول فلان سال می توان جوانان را از چنبره باشگاههای آمپولی و ناندرلونی و خود نمایی های بدنی و یا هپروت شیشه ای بر حذر داشت؟

متاسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی – اجتماعی و معضل اشتغال، الگوهای موفقیت در جامعه ما از موفقیتهای مشروع اقتصادی به سمت موفقیت های مقطعی در عرصه خود نمایی بدنی و جنسی مثل بادی بیلدینگ دارویی، ورزشهای رزمی، کلکسیونری چاقو و شمشیر، مدهای اجق و وجق و عملهای زیبایی و خالکوبی و… منحرف شده است. و رقابت ها بر سر موفقیت در این آوردگاههای مقطعی اکثرا ناسالم و توام با عقده ها اجتماعی است.

کم نیستند جوانانی که پیدا و پنهان، شناخته و ناشناخته جان خود را بر سر هیچ و پوچ داده اند؛ بر سر مسئله ای که در یک فرهنگ دیگر شاید با یک لبخند و حتی یک ناسزا رفع و رجوع می شود.

وقت آن رسیده (یعنی دیر هم شده است)… که دلسوزان جامعه هر چه سریع تر نسبت به سقوط اخلاقی قشر جوان و مخاطرات روانی آنان با نگاهی آزاد اندیش و آکادمیک چاره اندیشی کنند وگرنه سهل است اگر بپنداریم با دستگیری چند شرور سابقه دار با طرح ضربتی، تمام خلافکاران قداره را غلاف کرده و جامعه از فردای آن روز گل و بلبل می شود و یا با اعدام قریب الوقوع این سه شرور دیگر چشم هیچ فرزندی به گلوی بریده بریده پدرش نیفتد ...














تصویری از کودکی مرحوم داداشی :




داداشی در کنار سیدحسن‌خمینی :






داداشی ساعتی قبل از مرگ کجا بود؟

مرحوم داداشی که 30 سال سن بیشتر نداشت، ساعتی قبل از وقوع حادثه مرگبار در برنامه تلویزیونی "فیتیله 2" که از شبکه دوم سیما پخش می شود، شرکت کرده بود که کلیپ آنرا می توانید از با کلیک بر روی آیکن زیر دانلود کنید.


دانلود کلیپ
مرحوم داداشی، ساعتی قبل از وقوع حادثه مرگبار در برنامه تلویزیونی "فیتیله 2" !






روح الله داداشی در خاک آرام گرفت

پیکر مرحوم داداشی پس از انتقال از بهشت سکینه به منزل آن مرحوم در حصارک کرج با حضور صدها نفر از مردم و جامعه ورزشکاران استان و کشور تشییع و در امامزاده محمد کرج در حصارک به خاک سپرده شد. پیکر مرحوم روح الله داداشی با حضور خیل عظیم مردم کرج و مسئولین و جامعه ورزشی تشییع و در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

تعداد جمعیت حاضر در مراسم تشییع این قهرمان ورزشی به حدی بود که پیکر آن مرحوم با آمبولانس به امامزاده حمل می شد و شرکت کنندگان با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضامینی نظیر "پهلوانان هرگز نمی‌میرند"، "قهرمان ایران خدا نگهدار تو"، "داداشی برای ما زنده است"، پیکر قویترین مرد جهان را تا محل تدفین آن ورزشکار نامی همراهی کردند.






















یه ذره توجه ...

میگن وقتی شهر شلوغ میشه قورباغه هفت تیر کش میشه. درست مثل این سه تا الف بچه جنایتکار که انگار درسی جز خشم و قلدری و حماقت تو زندگیشون نیاموخته بودند و خیلی وقت بوده که با انسانیت وداع کرده بودند ...

واقعا جای تاسف است که اراذل و اوباش اینچنین جامعه را جولانگاه خود قرار داده اند و با احساس حاشیه امنیت برای اعمال مجرمانه خود در روز روشن و بی پروا دست به خشونت میزنند زمانی نه چندان دور در ادبیات محاوره ای مردم در مواقع برخورد با موارد کوچک خشونت بیان میشد : (مگه اینجا تگزاس است ؟!)

حال باید بپذیریم سطح امنیت در جامعه بسیار پایین تر از تگزاس شده است. چرا که در روز روشن با یک کیف دستی نمیتوان به آسانی قدم در خیابان گذاشت و یا در محیط خصوصی مانند باغ مهمانی برگزار کرد یا در کنار جاده برای استراحت توقف نمود یا بانوان به تنهایی در فضای سبز یا مراکز تفریحی مانند استخر امنیت کافی داشته باشند ! چرا که زورگیران و دزدان خشن و افرادی که مایل به کارکردن و کسب درآمد از راه حلال نیستند همواره در کمین میباشند و بواسطه اعتیاد و بیماریهای روحی و روانی و آموزه های نادرست به زن و کودک مردم هم رحم نمیکنند. جای بسی تاسف است.


روحش شاد و یادش گرامی باد

 

 

 






تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:12 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
راهکارهای موفقیت را یاد بگیرید
حتی باانگیزه ترین افراد در مواقعی ، احساس می کنند انگیزه و امید خود را از دست داده اند. در حقیقت گاهی ناامیدی و بی انگیزه بودن گریبانگیر همه ما می شود به طوری که حتی فکر کردن به تغییرات مثبت بسیار دشوار است.
حتی باانگیزه ترین افراد در مواقعی ، احساس می کنند انگیزه و امید خود را از دست داده اند. در حقیقت گاهی ناامیدی و بی انگیزه بودن گریبانگیر همه ما می شود به طوری که حتی فکر کردن به تغییرات مثبت بسیار دشوار است. با در پیش گرفتن چند راهکار ساده می توان انگیزه را در زندگی تقویت کرد.

1 ) یک هدف را مدنظر قرار دهید؛ وقتی تلاش می کنیم چند کار را با هم انجام دهیم، انرژی و انگیزه مان تحلیل می رود. این رایج ترین اشتباهی است که بسیاری مرتکب می شوند؛ تلاش برای انجام هم زمان چند کار و رسیدن به چند هدف. شما نمی توانید انرژی و تمرکزتان را روی چند هدف صرف کنید مگر این که آن ها را دور و دورتر ببینید. به یاد داشته باشید وقتی به سوی یک هدف گام برمی دارید، در واقع به دیگر اهدافتان نزدیک تر می شوید. بنابراین فراموش نکنید که رسیدن به یک هدف بهتر از خسته شدن و از دست رفتن انرژی برای رسیدن هم زمان به چند هدف است.

2 ) از موفقیت دیگران الهام بگیرید؛ از انسا ن های موفق الگو بگیرید و تلاش کنید دریابید رمز موفقیت آن ها چه بوده است. مطالعه کنید و به دنبال الگوهای جدیدی برای رسیدن به هدف خود باشید.

3 ) هیجان زده باشید؛ ممکن است بپرسید چطور وقتی بی انگیزه اید، هیجان زده باشید! جواب این است که در ابتدا باید از دیگران الهام بگیرید و سپس درباره آن با دیگران و همسرتان صحبت کنید. سعی کنید هدفتان را در ذهن مجسم کنید و سپس با نگاهی به هدف ، آن را دست یافتنی ببینید. در چنین شرایطی انرژی خفته در شما جاری می شود و ادامه کار برایتان هیجان آور و لذت بخش خواهد بود.

4 ) زمان بندی داشته باشید؛ این کار سختی است و بسیاری به همین دلیل از آن صرف نظر می کنند اما در رسیدن به هدف تاثیر چشمگیری دارد. اگر با نگاهی به الگوی یک انسان موفق، هدفی را دنبال می کنید دستپاچه نشوید. اول تاریخی را تعیین کنید مثلا یک یا 2 هفته و سپس شروع کار را در تقویم علامت گذاری کنید. تاریخ مذکور باید روز هیجان انگیزی برای شما باشد. قدم به قدم پیش روید و با ایجاد تمرکز و تقسیم انرژی، خود را برای رسیدن به روز موعود آماده کنید.

5 ) هدفتان را از نظر دور نکنید؛ آن را با حروف درشت روی یک کاغذ بنویسید و روی دیوار نصب کنید مثلا «15 دقیقه مطالعه در روز» . 
هر جا که در طول روز بیشتر رفت و آمد دارید، یک برگ از این یادداشت بچسبانید. شما باید دائم هدفتان را یادآوری کنید و از یادآوری آن هیجان زده شوید.

6 ) در مقابل دیگران تعهدتان را حفظ کنید؛ هیچ کس دوست ندارد در مقابل دیگران آدم بدقول و بی نزاکتی به نظر آید. اگر قولی که به خودتان داده اید یا هدفتان را با دیگران در میان بگذارید، در واقع به آن نزدیک تر شده اید. زیرا احساس تعهد بیشتری می کنید و بیشتر مراقب رفتارها و کردارهای خود هستید. تلاش کنید گزارش پی گیری هدفتان را با دیگران در میان بگذارید.

7) هر روز درباره آن هدف فکر کنید؛ اگر هر روز به آن فکر کنید، احتمال به واقعیت رسیدن آن بیشتر می شود. برای این کار چسباندن آن برگه یادداشت در منزل کمک زیادی می کند. اگر هر روز فقط چند دقیقه برای تحقق آن هدف قدم بردارید، روز به روز به آن نزدیک تر می شوید.

8 )حمایت دیگران را جلب کنید؛ بسیاری از اوقات به تنهایی گام برداشتن کار سختی است. اگر می خواهید ورزش کنید، سعی کنید یک همراه برای خودتان پیدا کنید.اگر می خواهید سیگار را ترک کنید، به انجمن سیگاری هایی که قصد ترک سیگار را دارند بپیوندید، یا از همسرتان کمک بگیرید.

9 ) جزر و مد انگیزه را دریابید؛ انگیزه و پیدایش آن دائمی نیست بلکه متغیر است. ممکن است یک روز برای انجام کارها انگیزه و توان کافی داشته باشید و روزی دیگر نه. اما امیدتان را از دست ندهید. انگیزه به زودی باز می گردد. فقط آن را از دست ندهید و منتظر بمانید. تا زمان برگشت انگیزه، از دیگران کمک بگیرید.

10 ) از هدفتان چشم برندارید؛ هر اتفاقی که می خواهد بیفتد، ایرادی ندارد اما شما نباید هدفتان را فراموش کنید. حتی اگر انگیزه تان را از دست داده اید، دست نکشید و دوباره تلاش کنید. رسیدن به هدف را به مثابه یک سفر طولانی درنظر آورید که طی مسیر و رسیدن به هدف صبر طولانی نیاز دارد. در هر سفری ممکن است دست انداز وجود داشته باشد اما انسان به رسیدن فکر می کند نه به نشستن و غصه خوردن. بنابراین هیچ چیزی نباید شما را از ادامه حرکت منصرف کند. فراز و نشیب همیشه هست. این شما هستید که باید به سمت هدف بروید و نه کس دیگر.

11 ) از کارهای کوچک شروع کنید؛ اگر در زندگی نتوانسته اید به اهدافتان دست پیدا کنید شاید به این دلیل است که همیشه در سودای انجام کارهای بزرگ بوده اید. مثلا اگر ورزش را دوست دارید همیشه در نظر داشته اید پنج روز در هفته ورزش کنید. امری که در ابتدا غیرممکن به نظر می رسد. به جای آن تلاش کنید روزی 2 دقیقه ورزش کنید. ممکن است در ابتدا خنده دار به نظر برسد اما برای کسی که هرگز به ورزش فکر نمی کند، روزی 2 دقیقه ورزش گام مهمی است. روزی 2 دقیقه ورزش کردن، کار آسان و میسری است. اگر یک هفته همین برنامه را ادامه دهید، هفته بعد می توانید این 2 دقیقه را به 5 دقیقه ارتقا دهید و سپس طی چند ماه آن را به 15 یا 20 دقیقه برسانید.

12 ) از موفقیت های کوچک شروع کنید؛ اگر از کارهای کوچک شروع کنید، زودتر به موفقیت می رسید. سپس احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا می کنید و راه را برای موفقیت های بعدی هموارتر می بینید. گام های بعدی را نیز آهسته بردارید تا رسیدن به موفقیت را اندک اندک احساس کنید. همین قدم های کوچک در طول ماه، پیشرفت و موفقیت را برای شما به ارمغان خواهد آورد.

13 ) وقتی انگیزه تان را از دست داده اید، کمک بخواهید؛ اگر به دردسر افتادید از دیگران کمک بخواهید. از همسر، دوست صمیمی، همکار یا هرکس دیگری.مطالعه کنید و سعی کنید راه حل مشکل را بیابید. با دوستانتان مشورت کنید و ناامید نشوید.

14 ) به دستاوردها فکر کنید نه مشکلات؛ مشکل اساسی بسیاری از ما این است که درباره این که چه قدر انجام کار سخت است فکر می کنیم. به جای فکر کردن درباره سختی ها، به نتیجه و دستاورد آن فکر کنید. مثلا به جای این که به سختی ورزش کردن فکر کنید به شادابی و طراوت بعد از ورزش فکر کنید. دستاوردهای هر کار مثبتی انرژی شما را برای ادامه راه بیشتر می کند.

15 ) افکار منفی را از ذهنتان دور کنید و افکار مثبت را جانشین آن کنید؛ افکارتان را کنترل کنید. افکار منفی که انرژی شما را تقلیل می دهد از خود دور کنید هر بار که یک فکر منفی به ذهنتان خطور می کند، آن را بررسی و یک فکر مثبت جایگزین آن کنید.
منبع : مجله اینترنتی ویستا





تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:10 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
درباره دوربین های موبایل
اگر شما یک تلفن داشته باشید، احتمالا دیگر نیازی به دوربین نخواهید داشت. کیفیت عکس هایی که با دوربین موبایل می گیرید معمولا آنقدر خوب است که با دوربین های استاندارد ببین و بگیر رقابت کند. خب، پس وقتی که هم اکنون دوربینی در جیب تان دارید، چرا به دنبال خرید دوربین دیگری بروید؟ شاید نیازی نداشته باشید.
انتخاب دوربین دیجیتال یک فرآیند خیلی ساده به نظر می رسد که در گذشته ارتباط کاملا مستقیم و تنگاتنگی با محتوای جیب شما داشت. اما امروزه با همان پول انتخاب های کاملا متفاوتی خواهید داشت که کاربردها و امکانات مختلفی دارند و انتخاب دوربین را هم به کاری بسیار سخت و پیچیده تبدیل کرده اند. پس بگذارید نگاهی به امکانات و ایرادهای گروه های مختلف دوربین دیجیتال بیاندازیم، تا انتخاب معقول تری داشته باشیم.

دوربین موبایل ها و تلفن های همراه هوشمند
اگر شما یک تلفن داشته باشید، احتمالا دیگر نیازی به دوربین نخواهید داشت. کیفیت عکس هایی که با دوربین موبایل می گیرید معمولا آنقدر خوب است که با دوربین های استاندارد ببین و بگیر رقابت کند. خب، پس وقتی که هم اکنون دوربینی در جیب تان دارید، چرا به دنبال خرید دوربین دیگری بروید؟ شاید نیازی نداشته باشید.
البته به دلیل قطر کم تلفن های همراه، در آنها از سنسورهای نازکی استفاده می شود. سنسورهای بزرگتر معمولا عکس های بهتری می گیرند، اما سنسورهای درون دوبین های ببین و بگیر هم چندان بزرگتر از سنسور موبایل ها نیستند. اگر دوربین موبایل تان کیفیت مناسبی دارد و از آن راضی هستید، لزومی ندارد که با خرید دوربین عکاسی، یک ابزار دیگر را هم وبال گردن تان کنید.
اگر هم به دنبال کیفیت تصاویر بالاتری هستید، برای جایگزینی دوربین موبایل تان، به دنبال چیزی بهتر تر از دوربین های ببین و بگیر باشید. دوربین های ببین و بگیر مزایای زیادی نسبت به دوربین های موبایل دارند، اما برخی اوقات همه این مزایا، ارزش هزینه کردن بیشتر را ندارند. بهتر است ابتدا ببینید نیازهای تان در استفاده از دوربین چیست، تا بتوانید در خصوص دوربین مناسب تصمیم بگیرید. بگذارید اول ببینیم که دوربین تلفن های همراه برای چه کسانی مناسب اند.
کاربران دوربین های موبایل
?*? افرادی که می خواهند همیشه فقط یک ابزار را به همراه داشته باشند. 
?*? افرادی که می خواهند به صورت اتفاقی و گاهی اوقات از دوستان و خانواده شان عکس بگیرند. 
?*? افرادی که بیشتر از کیفیت و نکات تکنیکی عکس ها، به اشتراک گذاری لحظات برای شان اهمیت دارد. 
?*? دارندگان تلفن های هوشمند که می خواهند از اپلیکیشن های موبایل برای ویرایش عکس ها استفاده کنند. 
?*? افرادی که آنقدر پول برای خرج کردن ندارند که دوربین عکاسی جداگانه خریداری کنند. 
مزایا:
?*? کیفیت عکس ها معمولا به اندازه کافی خوب هستند که در اندازه 10 در 15 یا 12 در 17 سانتی متر چاپ شوند. 
?*? این اجتماعی ترین دوربینی است که می توانید داشته باشید. تقریبا همه تلفن های همراه امکانات به اشتراک گذاری عکس (همچون ام ام اس) را در اختیارتان می گذارند. موبایل های هوشمند هم می توانند با اپلیکیشن ها، عکسها را به همه شبکه های اجتماعی و سایت های به اشتراک گذاری عکس ارسال نمایند. 
?*? این دوربین همیشه با شما است. 
?*? کارایی آن خیلی بیشتر از آن است که فقط عکس بگیرد. 
?*? اگر تلفن شما GPS داشته باشد، می توانید عکس های تان را تگ مکان (جئوتگ) هم بزنید.
معایب:
?*? در بسیاری از موارد، عکس موبایل ها، کمترین کیفیت را در میان دوربین ها دارند. 
?*? در دوربین های دیجیتال، شما یک دستگاه اختصاصی دارید که همه تنظیمات لازم را دارد. اما در دوربین تلفن همراه، بسیاری از دکمه ها و تنظیمات مورد نیاز را ندارید که باعث مشکل در برخی کارها می شود. 
?*? وقتی باتری تلفن تان خالی شده باشد، دوربین تان هم شارژ ندارد. 
?*? روی این دوربین ها امکان استفاده از ابزارهای جانبی همچون سه پایه، فلاش و ... را ندارید.
در اصل، دوربین تلفن همراه نمی تواند نقش دوربین عکاسی اصلی شما را بازی کند. اما اگر موبایلی با دوربین کاملا خوب خریده اید و عکس های زیادی هم نمی گیرید، شاید نیازی به دوبین جداگانه نداشته باشید.
چه موبایلی بخریم؟
آخرین آی فون شرکت اپل، دوربین بسیار خوبی دارد. این گوشی دارای فلاش و دوربین کم کیفیت جلویی است. مهمتر از آن اپلیکیشن های بسیار جذاب و کاربردی هستند که برای آی فون نوشته شده اند. شاید این بهترین دوربین موبایل موجود در بازار نباشد، اما عکس های شگفت انگیزی می گیرد.
برخی از تلفن های اندرویدی بهترین دوربین ها را در میان موبایل ها دارند و مهمترین مدل های آن توسط HTC تولید شده اند. مدل هایی همچون Sensation و EVO 3D و Incridible S و Inspire بهترین مدل های بازار هستند که همگی دوربین های 8 مگاپیکسلی بسیار خوبی دارند.
منبع : نارنجی





تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:9 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
همه نقش های «حضرت یوسف ع»
فیلم قصه پریا، فیلم خوبی بود و خاطره خوبی برای من به جاگذاشت. نقشی که در قصه پریا بازی کردم خیلی سخت بود، نقش یک جوان که در سه سال زندگیش اعتیاد دارد.
مصطفی زمانی چهره جوان و مستعد بازیگری این روزهاست که با بازی در سریال پر بیننده «حضرت یوسف ع» به مخاطب تلویزیون شناسانده شد  و به سرعت راهش را به سینما باز کرد. در نقش اول فیلم های «آل»، «کیفر» و بعد در فیلم های «بدرود بغداد»، «قصه پریا» و «ملکه»، «اینجا تاریک نیست» و «یک عاشقانه ساده» (باگت) بازی کرد و تازگی ها بازی در نقش مقابل نیکی کریمی را در اولین فیلم مصطفی شایسته با نام «من همسرش هستم» را به پایان رسانده است.  در پشت صحنه این فیلم با او گفت وگوی کوتاهی انجام دادیم که می خوانید:


• چه نقشی در فیلم «من همسرش هستم» بازی می‌کنید؟
نقش یک مرد چهل ویکی دو ساله را بازی می‌کنم که این مرد دچار مشکلات زناشویی وخانوادگی می‌شود.

• این اولین فیلمی است که مصطفی شایسته کارگردانی می‌کند. کار کردن با او چه حال و هوایی دارد؟
کارکردن با مصطفی شایسته برای من لذت بخش است. از روز اول انتظارش را داشتم که با انسانی فهمیده و سینما‌شناس و سینما دوست کار کنم اما بعد از یک هفته متوجه شدم که شایسته بیش از توقع من سینما را می‌شناسد و توانایی اجرای آن را دارد. به نظرم ساخت این فیلم اصلا شباهتی به کار اول ندارد، ایشان به خوبی می‌تواند با بازیگران ارتباط برقرار کند و به راحتی می‌تواند منظور خود را به بازیگر برساند. وی تسلط کاملی به دور از ادا و اطوار و سختگیری‌هایی که معمولا موجب دور شدن از موضوع می‌شود، دارد و مشخص است که به خاطر این چند سال تهیه کنندگی، اصول سینما را خیلی خوب یاد گرفتند، به لحاظ اینکه می‌داند گروه اگر آرام نباشد و آرامش نداشته باشد، این ناآرامی بر پرده سینما نمایان می‌شود. از این کار خیلی راضی هستم؛ یعنی دارم لذت واقعی حضور در این حرفه را می‌برم.

• با توجه به حرف‌های شما، مصطفی شایسته بازیگر را در نوع بازی آزاد می‌گذارد؟
نه این طور نیست. در این فیلم نقش یک مرد چهل و یکی دوساله متاهل  را بازی می‌کنم که دو تا بچه دارد، در حالی که خودم 28 سالم است و دارم دنیای مردی که بازی می‌کنم کاملا برایم ناشناخته است، البته ناشناختگی به معنای تجربی. ایشان نظراتشان را بیشتر با من درمیان می‌گذارند.

صبح که ما سر صحنه می‌آییم سکانسی را که قرار است فیلمبرداری شود برای من به خوبی توضیح می‌دهند، مثال‌هایی می‌زنند که کاملا ملموس باشد و در برداشت‌ها هم نظرشان را به عنوان کارگردان می‌گویند، نکته مهمی که در کار کردن با مصطفی شایسته وجود دارد این است که همیشه با هم به توافق می‌رسیم و هیچ پافشاری بر عقیده‌ای که باعث دلخوری کسی بشود، وجود ندارند. در عین حال شما اصلا احساس نمی‌کنید که ایشان از مقصودش می‌گذرد. یعنی به مقصود خودش جامعه عمل می‌پوشاند ولی با حفظ احترام و ادب کارش را انجام می‌دهد. اینکه می‌گویند ادب و احترام و اخلاق ارجحبر همه چیز است، واقعا این طور است. امیدوارم مصطفی شایسته فیلم‌های زیادی بسازد.


• انتخاب این نقش چطور صورت گرفت؟ از خواندن فیلمنامه چه حسی به شما منتقل شد؟
واقعا یک فیلمنامه خیلی خوب خواندم. یک فیلمنامه که تا به امروز کمترین تغییرات حتی در جزئیات داشته است. کاملا ثبات دارد که نشان می دهد نویسنده این کار را خیلی خوب نوشته است. همه اتفاقاتی که قرار است سر صحنه بیفتد که حالا اینجای فیلمنامه را چه کار کنیم، اینجایش را درست کن و...  از قبل فکر شده است. بعد با آقای شایسته صحبت کردیم و می‌توانم بگوییم مصطفی شایسته یکی از کسانی است که به طرز عجیبی عاشق سینماست و من این را در‌‌ همان جلسه حس کردم و حداقلش این است که از کار کردن با این آدم لذت می‌برم. بازیگر نقش مقابلم هم که خانم نیکی کریمی، یکی از بهترین بازیگران سینمای کشور هستند. چالش با نقش یک آدم چهل و یکی دوساله برای من جالب بود و شاید برای این پروژه هم ریسک بود اما همه ما سعی مان را کرده‌ایم که کار خوبی ارائه دهیم.

من این شخصیت را خیلی دوست دارم، چون خاکستری است و بنا به شرایط بُعد‌های سیاه شخصیتش را نشان می‌دهد. همه چیز بر اصول خودش است، همه گروه کارشان را بلد هستند و اهل بازی نیستند، بعضی‌ها می‌گویند سینما این چیز‌ها را هم دارد، اما معتقدم که این چیز‌ها را به سینما اضافه کردند. پیشنهاد محترمانه می‌دهند، شما می‌خوانی، بعد از یک هفته می‌آیی ومی گویی بازی می‌کنم.  این طور کارکردن بسیار راحت است. من خیلی از کار کردن با آدم‌هایی که کارشان را خوب بلدند لذت می‌برم، ممکن است اصلا به توافق نرسیم ولی دلگیری به وجود نمی‌آید. طی یکی دوساعت فیلمنامه را خواندم، بعد زنگ زدم و گفتم تقریبا با کار موافق هستم.

• چرا  تقریبا؟
چون من به خاطر امتحان‌های دانشگاه مشکل زمان هم داشتم.

• سختی‌های این فیلم، فقط بالا بودن سن شخصیتتان بود؟
بله، البته برای ایفای این نقش نیاز به اضافه وزن داشتم که 4 یا 5 کیلو اضافه کردم. به این دلیل که نمی‌خواستیم خیلی با گریم خاص یا مثلاً  سفیدکردن موها  نشان بدهیم که این آدم چهل و دوساله است. بیشتر سعی کردیم روی نگرش، رفتار و هیبت این آدم کار کنیم. البته من تجربه بازی در نقش مرد چهل و هفت ساله را در سریال یوسف پیامبر داشتم، اما آنجا نشانه‌های دیگری مثل همراهی مخاطب با روند داستان باعث می‌شد که راحت‌تر مرا در این سن بپذیرد.

• این طور که معلوم است کار کردن در این فیلم برای شما خیلی راحت است. به نظرتان کار کردن در کدام فیلم برایتان سخت‌تر بود؟
کار کردن در فیلم آل خیلی سخت بود. هر چیزی که در پشت صحنه این فیلم داریم در فیلم آل نداشتیم. فضای ارمنستان بسیار نامناسب بود و سر آن کار حاشیه زیاد داشتیم و این حاشیه روی پرده هم نمایان شد. بدرود بغداد خیلی فیلم سنگینی بود، تازه یک عده هم ما را سر این فیلم مسخره می‌کردند که این‌ها دارند چه جور فیلمی می‌سازند! کیفر هم فیلم سنگینی بود.


• پس فقط در فیلم‌های آخر، راحت‌تر کار کردید؟
نه، هرکاری مختصات خاص خودش را دارد. حسن فتحی بسیار اعتقاد به نظم و انضباط دارد و ما ایرانی‌ها اصلا اعتقادی به چنین چیزی نداریم. ولی فتحی واقعا این نظم را رعایت می‌کند، دوازده ساعتی که شما سر صحنه هستی، درگیر نقشی و اگر لحظه‌ای از حس خارج بشوی، شما را به مسیر برمی گرداند و کاملا حرفه‌ای این کار را انجام می‌دهد. یا مثلا در فیلم بدرود بغداد، در بیابان فیلمبرداری داشتیم و اصلا نمی‌دانستیم ناهارمان چی هست؟ فقط می‌خواستیم چیزی بخوریم تا بتوانیم به کارمان ادامه دهیم. من یادم هست که  دو سه شب در کویرفیلمبرداری داشتیم و در کاروانسرا می‌خوابیدیم، و من به خاطر عقرب‌ها اصلا خوابم نمی‌برد! مسلما شرایطی نبود که بخواهم شکایتی داشته باشم. اینجا تاریک نیست هم خوب بود و کار باگت که اسمش یک عاشقانه ساده شده ساخته سامان مقدم را هم دوست داشتم.

• نقشتان در فیلم قصه پریا را چطور می‌بینید؟
فیلم قصه پریا، فیلم خوبی بود و خاطره خوبی برای من به جاگذاشت. نقشی که در قصه پریا بازی کردم خیلی سخت بود، نقش یک جوان که در سه سال زندگیش اعتیاد دارد. از آنجایی که نقش معتاد را آدم‌های مختلف بازی کرده‌اند، کاملا برای تماشاگر ایرانی و منتقدان شناخته شده است. آن قسمت کار خیلی برای من سخت و زجر آور بود و تمام تلاشم کردم که بتوانم متفاوت‌تر ایفایش کنم.

• چطور به شخصیت سیاوش قصه پریا رسیدی؟
ذهنیت من از فریدون جیرانی، به خاطر سابقه کاریشان، بسیار خوب بود. بالاخره فیلم‌هایشان را از قبل دیده بودم و عامل دیگری که  کار در فیلم را بپذیرم این بود که کسانی که در فیلم‌های قبلیش بازی کردند همیشه دیده شدند. حتی فیلم‌هایی که می‌گویند خوب نبود. در آن زمان تجربه‌ای نداشتم، و پیشنهاد فریدون جیرانی برای من فرصت تازه‌ای بود. سعی کردم در آن مقطع بیشترین استفاده را بکنم، فیلمنامه را خواندم و متوجه شدم به قول خود فریدون جیرانی این اولین فیلم مردانه‌اش است.از این تعبیر خیلی خوشم آمد چون اکثر فیلم‌های جیرانی با محوریت زن ساخته شده است.

• پس دلیل اصلیتان برای پذیرش این فیلم، مرد محور بودن فیلمنامه بود؟
بله، در واقع اول ترسیدم شاید این فیلم هم، مثل فیلم‌های قبلی جیرانی زن محور باشد و مردان در لانگ شات باشند اما بعد متوجه شدم این طور نیست. دوست دارم با کارگردان بزرگ، کار بزرگ انجام بدهم. در قصه پریا همبازی‌های خیلی خوبی داشتم، خانم افشار و خانم کوثری، که من تجربه کار با خانم افشار را در کار باگت هم داشتم.


• بعد از اولین همکاری با فریدون جیرانی نظرتان درباره وی چیست؟
کار کردن با جیرانی خیلی دوست دارم. جیرانی خوب می‌تواند بازیگرش را هدایت کند. حافظه بسیار خوبی دارد و کارش را بسیار بلد است.

منبع: سینمای ما





تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:8 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
در شیوه «عطر درمانی»، درمانگران از عطر، اسانس و عصاره گیاهان دارویی که به‌صورت طبیعی و بدون تماس با کودهای شیمیایی پرورش یافته‌اند، برای درمان بیماری‌های مختلف مانند بیماری‌های پوست و مو استفاده می‌کنند.
 



در شیوه «عطر درمانی»، درمانگران از عطر، اسانس و عصاره گیاهان دارویی که به‌صورت طبیعی و بدون تماس با کودهای شیمیایی پرورش یافته‌اند، برای درمان بیماری‌های مختلف مانند بیماری‌های پوست و مو استفاده می‌کنند. یکی از پرطرفدارترین کاربردهای این شیوه درمانی در بهبود سلامت پوست، مو و زیبایی آن‌هاست.

 درمان آکنه با عصاره یا روغن گیاهی، یکی از رایج‌ترین شیوه‌های درمانی عطردرمانی است. در این شیوه درمانگران با کمک عصاره طبیعی برگ درخت لیمو، عصاره اسطوخودوس و عصاره میوه ترنج برای درمان جوش و آکنه اقدام می‌کنند. این درمانگران با کمک این 3 عصاره یا روغن، ترکیبی را تهیه می‌کنند که برای درمان جوش‌های دوران بلوغ بسیار مؤثر است.

 عصاره رزماری؛ امروزه یکی از شناخته شده‌ترین داروهای گیاهی است که بسیاری از خانم‌ها از آن برای پیشگیری از ریزش موی سر و ابرو استفاده می‌کنند. درمانگران «عطردرمانی» معتقدند، اسانس این گیاه تاثیر زیادی بر رشد مو داشته و به استحکام ریشه موها کمک می‌کند. این درمانگران استفاده از این اسانس یا عصاره را برای افرادی که تار موی نازک دارند نیز توصیه می‌کنند، زیرا ماساژ این عصاره روی پوست و ساقه مو موجب افزایش قطر مو شده و آن را مستحکم می‌کند.

 یکی از بهترین داروهای شیوه «عطردرمانی» برای پوست‌های چرب به‌ویژه در فصل تابستان، استفاده از ترکیب 3روغن اسطوخودوس، ریحان و بابونه با عصاره میوه لیموترش است. ماساژ این ترکیب روی پوست کمک بسیاری در درمان چربی پوست و رسیدن آن به حد نرمال می‌کند. برای استفاده از این ترکیب بهتر است آن را با کمک پنبه به روی صورت بمالید و به آرامی با سرانگشت پوست صورت را ماساژ دهید.

باز نشر اختصاصی: مجله اینترنتی Bartarinha.ir






تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:8 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
پس از تاخیرهای متوالی:
آلبوم «خاص» پس از تاخیرهای متوالی و با حاشیه‌هایی فراوان که در قبل از توزیع آن در بازار موسیقی کشور در حول و حوش آن به وجود آمد، سرانجام صبح امروز به صورت گسترده در بازار موسیقی کشور منتشر شد.
آلبوم «خاص» پس از تاخیرهای متوالی و با حاشیه‌هایی فراوان که در قبل از توزیع آن در بازار موسیقی کشور در حول و حوش آن به وجود آمد، سرانجام صبح امروز به صورت گسترده در بازار موسیقی کشور منتشر شد.

این آلبوم که به واسطه حضور بزرگان موسیقی پاپ در آن مورد توجه رسانه‌ها و مخاطبان موسیقی قرار گرفته و موج قابل توجهی را در بین اهالی موسیقی به راه انداخته، با 9 قطعه و با حضور چهره‌های پرطرفداری چون محسن چاوشی، فرزاد فرزین، رضا یزدانی، بابک جهانبخش، پیام صالحی، مازیار فلاحی، مهدی مدرس، علی اصحابی و شهاب رمضان از هم اکنون در بازار موسیقی کشور (در تهران و شهرستان) منتشر شده است.


منبع: موسیقی ما





تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:6 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • بی بی مارکت
  • ttp://www.bachehayeghalam.ir/sitefiles/bgh_sound_player.php">