سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
ماجرای "خر ما از کرگی دم نداشت" چیست؟
 
فرهنگی

 





مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده .
مساعدت را ( برای کمک کردن ) دست در دُم خر زده قُوَت کرد ( زور زد ) . دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !”

مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت. خود را به خانه ایی درافکند. زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت ( حامله بود ). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت ( سِقط کرد ). خانه خدا ( صاحبِ خانه ) نیز با صاحب خر هم آواز شد.
مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.

جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در حای بمُرد. پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست !

مَرد، هم چنان گریزان، در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افکند.
پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست !
مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند که ” دخیلم! “. قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند .





نخست از یهودی پرسید .

گفت : این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب می کنم .

قاضی گفت : دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند !
و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد !
جوانِ پدر مرده را پیش خواند .

گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمده ام .
قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی، چنان که یک نیمه جانش را بستانی !

و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود، به تأدیه سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد !
چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت بار افکنده بود، گفت :
قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد. حالی می توان آن زن را به حلال در فراش ( عقد ازدواج ) این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش !

مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید .
قاضی آواز داد : هی ! بایست که اکنون نوبت توست !

صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد :
مرا شکایتی نیست. محکم کاری را، به آوردن مردانی می روم که شهادت دهند خر مرا از کرگی دُم نبوده است.





تاریخ : شنبه 90/5/1 | 10:26 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

جزین در لغت نامه دهخدا

جزین: بنا به گفته حافظ ابوعبدا?بن النجار از قرای نیشابور است . (از معجم البلدان)

 
جزین: مرکز دهستان میان تکاب از بخش سجستان شهرستان گناباد محسوب میشود. آب آنجا از قنات تامین میشود و محصول آن غلات و ارزن و زیره و شغل اهالی زراعت و مالداری است و مزارع چاه قندی ، چاه قند خشک ، لیئوم ، میمنگ ، بلندر، سیار و امیرآباد از توابع این ده است و در حوالی این آبادی سرب و فیروزه کشف شده است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران،ج 9)






تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 10:52 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

نماد انار بجستان

 

تصویر اشرف شیردل دختر بچه 11 ساله روستای جزین بجستان امروز به عنوان نمادی از بجستان و میوه بهشتی آن انار زینت بخش جشنواره انار بجستان بود .

او که شاید برای اولین بار پوشیدن لباسهای محلی روستای خود را تجربه می کرد گمان نمی کرد با هنرنمایی عکاس خوش ذوق سازمان میراث فرهنگی خراسان رضوی آقای حمید هاشمی پور روزی به چهره ای ماندگار در نزد مردم بجستان تبدیل شود .تصویر او  به عنوان پوستر جشنواره ، کارت پستالها، تابلوهای تبلیغاتی و... استفاده شد تا صمیمیت و معصومیت دختر کویری را به عنوان  نمادی از مردم خونگرم بجستان به همه نشان دهد. هر چند در این اختتامیه جشنواره که با لباسهای سنتی حضور یافته بود به نحو شایسته ای از او تقدیر شد.

 منبع:عباس رجایی






تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 10:49 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

قنات چیست؟

تاریخچه قنات

قنات که توسط مقنیان ایرانی اختراع شده ، هزاران سال قدمت دارد. قدمت بسیاری لازم قناتهای ایران ، از پنج یا شش هزار سال متجاوز است و عمری برابر با تاریخ کهن ایران دارد. با وجود این که چندبن هزار سال از اختراع آن می‌گذرد، مع هذا هنوز هم این روش استفاده از آب ، در قسمت مهمی از روستاها و مناطق مسکونی و کشاورزی و دامداری کشور معمول و متداول است و حتی یکی از ارکان اصلی کشت و زرع در نواحی خشک را تشکیل می‌دهد. این اختراع که امروزه شهرت جهانی پیدا کرده ، بعدها از ایران به بسیاری از کشورهای جهان انتقال یافته و مورد استفاده مردم در دیگر نقاط دنیا قرار گرفته است.

  چگونگی ابداع قنات

گوبلو معتقد است که قنات، ابتدا یک فن آبیاری نبوده، بلکه به طور کامل از تکنیک معدن نشأت گرفته و منظور از احداث آن جمع‌آوری آبهای زیرزمینی مزاحم (زه آبها) به هنگام حفر معادن بوده است.... تردیدی نیست که در گستره فرهنگی ایران، از معادن «مس» و احتمالاً «رویِ» موجود در کوههای زاگرس، در جریان هزاره دوم قبل از میلاد مسیح بهره‌برداری شده است.

ساختمان و مشخصات قنات

قنات ، تشکیل شده از یک دهانه یا هرنج که روباز است و یک مجرای تونل مانند زیرزمینی و چندین چاه عمودی که مجرا یا کوره زیر زمینی را در فواصل مشخص با سطح زمین مرتبط می‌سازد. چاهها که به آنها در موقع حفر ، میله هم گفته می‌شود، علاوه بر مجاری انتقال مواد حفاری شده به خارج ، عمل تهویه کانال زیرزمینی را نیز انجام می‌دهد و راه ارتباطی برای لای‌روبی ، تعمیر و بازدید از داخل قنات نیز به شمار می‌رود.

 

آغاز قنات ، همان دهانه قنات است که مظهر قنات نامیده می‌شود. مظهر قنات جایی است که آب از دل قنات بیرون می‌آید و ظاهر می شود و می‌تواند برای آبیاری و دیگر مصارف مورد استفاده قرار بگیرد. قسمت انتهایی قنات ، پیشکار قنات نامیده می‌شود که در آخرین قسمت آن ، مادر چاه قنات قرار گرفته است. قسمتهایی از قنات که با حفر آنها هنوز آب بیرون نمی‌آید "خشکه کار" و قسمتی که آبدار است (قسمت انتهایی) قسمت "آبده قنات" نامیده می‌شود.

حفر قنات

حفر قنات معمولا از مظهر ان که همان سطح زمین است و خشک می‌باشد، شروع و به مناطق آبده مادر چاه ، ختم می‌شود. بنابراین ، اول دهانه قنات یا هرنج که خشک است و بعد اولین چاهها یا میله‌ها که اینها هم خشک است و آب ندارد و به اصطلاح قسمت خشک کار قنات نامیده می‌شود، حفر می‌شود. بعد کار به طرف قسمت بالا دست که همان قسمتهای آبده و بیشتر آبده زمین باشد، ادامه پیدا می‌کند.

 طول و عمق قنات

طول یک رشته قنات که در میزان آبدهی آن نیز موثر است، نسبت به شرایط طبیعی میزان متفاوت است. این شرایط بستگی به شیب زمین وعمیق ما در چاه دارد. از طرف دیگر هرچه سطح آب زیرزمینی پایینتر باشد، عمق مادر چاه بیشتر می‌شود. طویلترین قناتی که تاکنون در ایران حفر شده ، در حوالی گناباد از توابع خراسان است که ?? کیلومتر طول آن است و عمیقترین مادر چاه قناتهای ایران به روایتی ??? متر و به روایت دیگر ??? متر عمق دارد و آن مربوط به قنات "قصبه" گناباد است. مهمترین عاملی که طول قنات را مشخص می‌کند، شیب زمین می‌باشد. هرچه شیب زمین کمتر باشد طول قنات بیشتر و هرچه شیب بیشتر باشد طول قنات کمتر خواهد بود.

محاسن و مزایای قنات

سیستم استخراج در قنات طوری است که آب بدون کمک و صرف هزینه فقط با استفاده از نیروی ثقل از زمین خارج می‌گردد. با توجه به چاهها و قناتهای موجود ، آب قنات در مقابل آبی که از چاه استخراج می‌شود، ارزانتر تمام می‌شود. آب قنات دائمی است و در مواقع اضطراری کشت و احتیاج زراعت در مواقع حساس به آب ، قطع نمی‌شود. منابع آب زیر زمینی توسط قنات دیر تمام می‌شود و استفاده طولانی دارد، هر چند بطور دائم چه مصرف شود و چه شود، خارج می‌گردد. قنات دارای مزایای بسیاری زیادی است که در اینجا فقط به تعداد محدود از آنها اشاره شد.

 معایب قنات

در زمینهای هموار و نواحی که آب زیرزمینی شیب کافی ندارد و نیز زمینهای خیلی سست و ماسه‌ای امکان حفر قنات نیست. آب قنات ، بطور دائم جریان دارد و قابل کنترل نیست. روی این اصل ، مدام باعث تخلیه آب زیرزمینی می‌شود. در فصولی که به آب احتیاج نیست و یا احتیاج به آن خیلی کم است، امکان جلوگیری از جریان و یا کنترل آن وجود ندارد.

 قنات به خاطر این که در سفره‌های آب زیرزمینی کم عمق استفاده می‌شود و این منابع هم غنی نیست و دارای نوسان زیاد است، لذا قنات نسبت به تغییرات سطح آب زیر زمینی خیلی حساسیت دارد. در فصول گرم که گیاه به آب بیشتری نیاز دارد و نیز در فصول و سالهای خشک ، آب قنات کم می‌شود. قنات نسبت به چاه در مقابل سیل و زلزله و امثال اینها آسیب پذیر است و خرابی در قناتها

قنات های جزین

 

 

- گلبامی

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

220 

20 

10 

- چاه قند شیخ

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

480 

25 

30 

12 

- چاه قند کمال

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

800 

20 

30 

15 

- گزاب

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

530 

25 

- هنگ پائین

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

230 

- آب بلوک

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

1200 

22 

40 

15 

- میمند پائین

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

140 

- میمند بالآ

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

340 

13 

17 

- میرآباد

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

2000 

35 

20 

- نرمدر

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

700 

15 

30 

10 

- تلواز

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

1500 

62 

- بلندر

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

154 

12 

- تمتمو

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

- ترش آب

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

450 

15 

15 

- دهنه

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

240 

13 

- خوش منزل

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

120 

- در پنج

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

250 

13 

- در شش بالآ

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

350 

12 

12 

- یرم

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

400 

10 

10 

- دروازه

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

200 

13 

- دری کلآغ

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

250 

- درشش پائین

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

250 

10 

12 

- حسین آباد

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

120 

- حسین آباد

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

500 

17 

- شب برگی

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

800 

13 

40 

- سیاه آب پائین

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

500 

25 

- سیاآب بالآ

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

270 

15 

- سیار

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

350 

20 

17 

- سید آباد

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

900 

18 

33 

12 

- زیدی

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

300 

15 

- سرتخت

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

800 

38 

- سرزو

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

120 

- کلآته نوق

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

400 

20 

- کروکی

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

150 

- عادنیکو

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

150 

- عزت پائین

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

700 

15 

30 

- عشق آباد

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

50 

- قنات

خراسان 

گناباد 

بجستان 

جزین 

4000 

30 

250 

60 

 منبع:عباس رجایی

 

 

 

 

 

 




 




تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 10:36 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 10:6 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 10:1 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

 

بـزرگتریــن کشتـی مسافرتـی دنـیـا ;

جاذبـه ی دریــاهـا (Allure of the Seas)

 





www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

   این کشتی جدید ترین بخشی است که به ناوگان سلطنتی دریای کارائیب اضافه شده و در عین حال بزرگترین کشتی مسافرتی جهان نیز می باشد. کشتی جاذبه ی دریاها با داشتن 2700 اتاق و 16 عرشه مانند یک شهر کوچک است که باسرعت دلپذیر 22 گره ی دریایی از فورت لادردیل به کارائیب سفر می کند و بر روی کشتی یک قهوه فروشی استار باکس هم وجود دارد.
در زیر تعدادی از عکس ها و آمار واطلاعات این کشتی وجود دارد که چشم اندازی از این غول عظیم الجثه به دست میدهد که زبان انسان را بند می آورد. لذت ببرید!

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

 

 

جاذبه ی دریاها - Allure of the Seas

- وزن: بیش از 225,282 تن
- 360 متر طول، 46متر عرض و65متر ارتفاع از سطح آب
- 9,1 متر طرح اولیه
- سرعت 22 گره ی دریایی
- 16 عرشه و 24 آسانسور مخصوص مسافران
- 4 bow thruster هر یک با قدرت 7500 اسب بخار
- 5400 مسافر (با اشغال دوبرابرمحل) 6296 نفر ظرفیت نهایی مسافر، 2384 نفر خدمه از حدود 80 کشور جهان

اتاق های مجلل دو تخته

- مجموعاً: 2706 اتاق، 1956 اتاق بالکن دار، 256 اتاق رو به بیرون و 496 اتاق رو به داخل
- 683 اتاق با خوابگاه اضافه
- 46 اتاق با قابلیت دسترسی با صندلی چرخ دار

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


چشم انداز

- جاذبه ی دریاها که درارتفاع 1187 فوتی واقع شده، 124 فوت بلند تر از برج ایفل است.
- طول این کشتی تقریباً با طول سه و نیم زمین فوتبال برابر است.
- این کشتی 5,11 برابر بلند تر از هواپیمای جت بوئینگ 747 است.
- این کشتی از 500,000 بخش مجزا ساخته شده است.
- از 158,503 گالن رنگ استفاده شده است
- کابل هایی که برای سیم کشی این کشتی استفاده شده اند میتوانند در فاصله ی بین فورت لادردیل در فلوریدا تا جنوای آلاسکا کشیده شوند.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


محیط زیست

- کشتی واحه ی دریاها، اولین کشتی است که موفق به دریافت گذرنامه ی سبز از شرکت دریایی (DNV- Det Norske Veritas ) شده است. این بخش مهمی از گواهی نامه ی "طراحی کشتی پاک" به صورت داوطلبانه می باشد.
- سیستم تصفیه پیشرفته ی آب مصرفی- کشتی واحه ی دریاها اولین جایزه ی دریای پاک را بخاطر استفاده از سیستم تصفیه پیشرفته ی آب مصرفی از شرکت NorShipping دریافت کرد. این سیستم دوبرابر سخت گیرانه تر ازاستانداردهای فدرال آمریکا برای تخلیه آب مصرفی در بنادر است.
- هر چیزی که قابل بازیافت باشد در کشتی واحه ی دریاها بازیافت می شود. این کشتی برای در اختیار داشتن پیشرفته ترین امکانات و وسایل به خود می بالد، ابزار خرد کن کاغذ، وسایل بسته بندی و فشرده کردن، خرد کن شیشه و لامپ، قوطی و آلومینیوم. علاوه بر این در این کشتی بزرگترین سردخانه ی کشتی برای انبار کردن کلیه مواد قابل بازیافت، ضایعات خاص یا خطرناک، روغن های مخصوص پخت و پز، مایعات حل کننده، خاکستر مواد سوزانده شده و غیره وجود دارد.
- رنگی که بر روی بدنه ی کشتی استفاده شده از مواد غیر سمی ساخته شده است، مواد تکنولژیکی پیشرفته ای که مقاومت بدنه ی کشتی را ( بر سطح آب) کاهش میدهد و بنابراین باعث کاهش مصرف سوخت می شود.

 


 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌
 






تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 9:34 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
پاسداری از گویش گنابادی: از روستاهای گناباد تا میشیگان آمریکا  
 
 
یک خانه ی قدیمی در گنابادبرخلاف تصور عامه که توسعه را در خلاصی از گذشته می دانند، به گواهی تاریخ، پیشرفت جوامع رابطه ی تنگاتنگی با حفظ اصالت های فرهنگی آن منطقه یا قوم داشته است. فی المثل ژاپن سالها پیش از این، مسیر توسعه را در ترکیبی از فرهنگ و زبان خود با ساختارهای مدرنیته پیداکرد و از همین طریق به اعتلای امروزی دست یافت و امروز هم به زبان خود می بالد. به همین منوال در هند، گاندی برای ساختن هند جدید از زبان و فرهنگ بومی کشورش مدد گرفت و هرگز درمقام نفی َآن برنیامد. از همین منظر، در مورد فرهنگهای محلی مسئله­ ی زبان بسیار قابل توجه می نماید چراکه بستر بروز فرهنگ زبان است و جالب اینکه به زعم زبان شناسان، زبانهای محلی توانایی بالایی برای حفظ و حراست از ریشه های زبان (و به تبع آن فرهنگ) دارند. اگرچه تغییر زبان امری طبیعی است لیکن گاهی هجوم تکنولوژی از یک سو و زوال گفتمان سنت از طرف دیگر باعث می­شود واژه ها و به تبع آن زبانها باسرعت بیشتری منسوخ شوند. والبته گویش گنابادی هم از این قاعده مستثنی نیست.

 اگر اندکی پای صحبت سالمندان دیار خود بنشینیم بی درنگ متوجه می شویم واژگانی به کار می برند که ما امروزی ها حتی یک بار هم بر­زبان­ نرانده ­ایم. حقیقت این است که بخش قابل­ اعتنایی از دامنه ی لغات فعال (Active Vocabulary) که پیشینیان ما در ذهن و زبان خود داشتند امروز به دلایل متنوع منسوخ­ شده ­است و دربهترین حالت صرفا به صورت دامنه ی لغات غیرفعال (Passive Vocabulary)عمل می کند.

دراین معنا، واژه هایی همچون "ورلگ"، "گوشوله"، "خن طمع"، "کرغژ" و غیره از میان ما رخت برمی بندد و احتمالا در صورت استماع، فقط معنایی کلی از آن به ذهن ما متبادر شود که همان دامنه ی لغات غیرفعال است. شاید این واژگان برای ما ناکارآمد باشد لیکن امروزه زبان­ شناسان در اکثر نقاط دنیا درحال ضبط گویش های بومی می باشند، چراکه این داده ها حائز اطلاعات مهمی درباره ی ماهیت و تغییرات زبان بوده که با کنکاش های علمی قابل استخراج است. فی المثل نوام چامسکی که نظریه ی دستور زبان جهانی را مطرح کرده به بررسی زبانهای محلی توجه ویژه ای نشان می­دهد.

 پس دانستیم که زبانهای محلی اگرچه از دید ما کالاهایی منسوخ هستند، زبان شناسان همچون دفینه هایی ارزشمند بدان می نگرند. البته دراین بین توجه به گویش شیرین گنابادی خود داستانی دارد.

تنوع زبانی در گویش گنابادی قابل توجه است چراکه نحوه ی ادای واژگان (و بعضا ساخت عبارت) در هر گوشه از دیار گناباد رنگ و بوی خاص خود را دارد؛ دراین باب، نوسان تلفظ واژه ی "آب" در کاخک، مند، و خیبری مثال زدنی است. ولی مهم تر اینکه خاورشناسان و محققان غربی هم به گویش گنابادی بی توجه نبوده اند و در پژوهش های خود بدان پرداخته اند. ازجمله ی این موارد، اشاره به ظرائف گویش گنابادی در پروژه ی تحقیقاتی دانشگاه میشیگان غربی واقع در ایالات متحده ی آمریکا می باشد. پژوهشگری که به امر آموزش زبان فارسی به غیرفارسی ­زبانان مشغول است درباب "تعارف" به رسم گنابادی، چنین می نویسد:

"هرمنطقه ای از ایران تعارفهای خاص خود رادارد. مثلا، در بخش شرقی ایران درحوالی گناباد، روستانشینان در پاسخ به جواب مثبت می گویند :"بِله ی شما رو خدا جواب بده". اصطلاح دیگری که خاص این منطقه است مربوط به تدارکات ازدواج می شود. خانواده ی داماد به خانواده ی عروس اینگونه اظهار پیشنهاد می کند: "پسر ما رو به غلامی بپذیرید."

 هرچند مثالهایی که این پژوهشگر کوشا در تحقیق خود گنجانده به نظر با واقعیت های زبانی گناباد همسو نیست، لیکن نفس پژوهش راجع به زبانهای درحاشیه­ مانده و تلاش برای حفظ آنها خود گواه روحیه ی والای این محققین والبته چراغ راهی برای ماست. هرچه زمان می گذرد متاسفانه شاهد زوال بیشتر گویش گنابادی هستیم تااین حد که حتی حاضر نیستیم فرزندانمان تکلم به این گویش رافراگرفته و آن رابکارگیرند. گفتمانی که از رسانه های جمعی درحال ترویج است به صورت نهانی اما فعالانه موجبات زوال زبانهای محلی را فراهم می آورد و مجالی برای ترویج گویش محلی باقی نمی گذارد.

 بااین حال، مراد نگارنده این نیست که با طلوع سپیده دم فردا همگی بایستی در یک حرکت جهادی و در مسیری قهقرایی از تکلم به گویش استاندارد سرباز زده، گنابادی تکلم کنیم و البته موجبات انبساط خاطر همگان را فراهم آوریم! خیر، لیکن بذل توجه محققان (غربی و داخلی) به گویش محلی ما - همچنانکه به دیگر گویش ها توجه دارند - روشنگر اهمیتی است که زبان محلی ما حائز بوده ولی اذهان ما از درک آن عاجز است. گویش محلی علاوه براینکه نشانگر هویت خاص یک قوم در معادلات وسیع تر منطقه ای می باشد ابزاری پژوهشی برای محققان است تا با مطالعه ی آن علاوه بر پیشبرد دانش زبان شناختی، در حوزه هایی همچون انسان­شناسی و جامعه­ شناسی بتوانند به شناختی از (پیشینه­ ی) فرهنگ یک منطقه دست یابند و از گذشته راه حلی برای مسایل کنونی و چراغی برای آینده بسازد.

 امید است هم­ ولایتی­ های عزیز بیش از پیش به گوهری که دراختیار دارند توجه نشان دهند و گرد فراموشی را از صحیفه ی آن بزدایند. حفظ و حراست از پیشینه و زبانمان در دنیای پیچیده ی امروزبه ما حس قومیت مشترک می بخشد و راه را برای وفاق گروهی و تلاش جمعی برای توسعه­­ ی دیارمان هموارتر می­کند. تقویت گویش(های) گنابادی در ساحتهای فردی و اجتماعی از طریق تکلم، سرایش شعر، روایت قصه، و تولید فیلم به این زبان، لغت­نامه نویسی، جمع­ آوری سروده­ها و روایتهای محلی، و همچنین برگزاری سمینارهایی برای معرفی و احیای گویشهای بومی میسر می شود.

براین اساس، سرایش اشعار نغز به گویش گنابادی توسط شاعر محلی­ سرا اسفندیار فیاضی ارزشی بی­پایان دارد و قطعا همانطور که اشعارش حافظ واژگان و ساختارهای بومی گویش ماست آثار وی نیز در حافظه ی تاریخی گویشوران گنابادی باقی خواهد ماند.

مراجع:

Assadi, Reza. "Deference: Persian Style". Anthropological Linguistics, Vol. 22, No. 5 (May, 1980), pp. 221-224.              

نگارنده ی مطلب:

رسول علی ­اکبری، کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه تهران

 

< type="text/java">





تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 9:21 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
سلطانعلی میرزا قاجار آخرین رییس ایل قاجار در گذشت  
 

  
?? خرداد ????

سلطانعلی میرزا قاجار سطانعلی میرزا، برادرزاده احمدشاه و رئیس ایل قاجار در بیروت متولد شد و در پاریس بزرگ شد و در آن شهر در گذشت. سلطانعلی میرزا قاجار آخرین رییس ایل قاجار، در حالی در نزدیکی هشتاد سالگی در پاریس درگذشت که بازگشت سلطنت به ایران را ناممکن می دانست و از نزدیک به دو قرن پادشاهی مطلقه پدرانش بر ایران دفاع می کرد و اعتقاد داشت که ناصرالدین شاه می خواست تحولی در کشور ایجاد کند و احمد شاه آخرین سلطان قاجار تنها پادشاه دموکرات و عمیقا مشروطه طلب بود.

سلطانعلی میرزا که همزمان با تبعید خانواده قاجار، و هنگامی که سردار سپه خود را شاهنشاه ایران خوانده بود در بیروت به دنیا آمد هفتاد سال از عمر خود را در فرانسه گذراند تا هنگام مرگ گذرنامه ایرانی داشت و بسیار دلبسته ایران بود.

او که در پاریس درگذشت بزرگ ترین پسر از میان برادرزادگان آخرین پادشاه قاجار بود و در حالی که هرگز خود را مدعی سلطنت نمی خواند اما بازماندگان قاجار وی را به ریاست ایل می شناختند. او که دکترای اقتصاد از دانشگاه پاریس داشت از چند سال قبل از انقراض نظام پادشاهی امکان یافت تا به ایران سفر کند و به کشاورزی بپردازد.

فرزند سلطان مجید میرزا [برادر کوچک احمد شاه قاجار] در حالی به ریاست ایل قاجار شناخته شد که هنوز بسیاری از نوادگان ناصرالدین شاه هم زنده بودند که آخرین آن ها پنج سال قبل در لندن درگذشت. او کتابی هم به زبان فرانسه درباره ایل قاجار نوشت که عنوانش بود شاهان فراموش شده .(Les Rois Oublie)

ایل قاجار از دورانی که صفویه محو شد مدعی قدرت در کشور بود اما ناگزیر شد سال ها برای آن بجنگد و سران خود را کشته دهد تا سرانجام در سال ????میلادی آقامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار، از آشفتگی ناشی از مرگ کریم خان زند بهره گرفت و بعد از جنگ های سخت تاج بر سر نهاد.

آقامحمد خان که جز در چادر نخفت اما تهران را به پایتختی برگزید و با انتخاب برادر زاده خود فتحعلی میرزا به ولیعهدی، امکان داد که در تهران قصر ها و ابنیه مناسب ساخته شود. او خود در حالی که مرزهای کشور را از سوی شمال گسترش داده و به زادگاه ایل قاجار در شمال دریای خزر رسانده بود هنگامی که قصد داشت مرزها را به آب های آزاد دریای سیاه برساند در قلعه شوشی ترور شد.

فتحعلی شاه دومین پادشاه قاجار در دو دوره جنگ با روسیه، سرزمین هائی را که آقامحمد خان در قفقاز و ماوراء قفقاز به دست آورده بود از کف داد و علاوه بر آن بخش عمده ای از جواهرات و اندوخته های شاهان پیشین [به ویژه نادرشاه افشار] را که آقامحمد خان از افشاریه و زندیه بازگرفته بود، غرامت پرداخت.

عباس میرزا ولیعهد، مشهور به نایب السلطنه، فرزند بزرگ فتحعلیشاه، که جنگ های با افغان ها و روسیه تزاری را با دلاوری پیش برد و محصلانی برای آموختن به اروپا فرستاد و مستشارانی از فرنگ استخدام کرد، در عین حال شخصیت با فرهنگی مانند میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی را به صدارت برگزیده بود، پیش از پدر درگذشت و فرزندش بی کفایتش محمد میرزا برتخت نشست، وزیر با تدبیر پدر را علیرغم قولی که داده بود کشت و بی آن که یادگار مهمی از خود به روزگار به جا بگذارد، در تهران پایتخت درگذشت و سلطنت برای ناصرالدین شاه فرزند خود گذاشت.

ناصرالدین شاه قاجار بزرگ ترین پادشاه قاجار بود که در تاریخ معاصر به شاه شهید شهرت داشت، وی نزدیک به پنجاه سال از ???? تا ???? بر اریکه سلطنت بود، نیمه دوم قرن نوزدهم مبدا تحولات بزرگ جهانی بود. این پادشاه که توانست به بسیاری از دستاوردهای علمی جهان میدان دهد. ارتش منظم، پست، پلیس، راه آهن، تاسیس هیات وزیران، بانک، اسکناس، مدرسه، مطبوعات و بسیاری از مظاهر تمدن تازه در دوران وی در ایران راه یافت.

ناصرالدین شاه که تاریخ نویسان وی را آخرین امپراتور ایران خوانده اند در سه سفر خود به روسیه و اروپا با سلاطین و فرمانروایان زمان خود دیدار کرد، به فرمان وی راه ها کشیده شد و کاخ های سلطنتی در شهرهای بزرگ کشور ساخته آمد، برای تهران نقشه جامعی کشید و محروسه ای ساخت و برای نخست بار برای اداره کشور آئین نامه ای تنظیم کرد، بودجه نویسی و تهیه خزانه کشور که بعد ها جواهرات سلطنتی پشتوانه اسکناس خوانده شد به دوران وی شکل گرفت.

این شاه تا زمانی که به دست یک اسلامگرای تندرو کشته شد، پنجاه سال حساس را در قدرت گذراند و هم در زمان وی روابط دیپلوماتیک ایران با جهان برقرار شد. وی علاقه ای وافر به مدرنیزم داشت و در سال های آخر عمر مدام درگیر کشمکشی با سنت گرایان و روحانیون بود که بسیاری از تدابیر وی را مانع شدند. از اثر این کشمکش ها و ارتباطی که بین ایران و همسایگانش پدید آمد، جهشی در اندیشه و مطالبات اجتماعی مردم حادث شد که موجب گردید هشت سال بعد از ترور وی جنبش مشروطه خواهی به راه افتاد و در سال ???? مصادف با ???? خورشیدی به پیروزی رسید و به فرمان مظفرالدین شاه پنجمین شاه قاجار ایران در زمره کشورهای صاحب قانون اساسی درآمد.

احمد شاه قاجار نوه مظفرالدین شاه که هفتین پادشاه این سلسله بود با تعهد به قانون اساسی تنها پادشاه دموکرات تاریخ ایران باقی ماند و در دوران سلطنت وی انتخابات آزاد، احزاب سیاسی، روزنامه های آزاد شکل گرفت و او خود هرگز به مقابله با آن برنخاست. برپائی جنگ جهانی اول، تغییر نقشه سیاسی جهان، انقراض تنها امپراتوری مسلمان [غثمانی]، تاسیس اولین کشور سوسیالیستی، از ترکیب ملیت ها و اقوام مختلف در شمال ایران و تاسیس اولین پالایشگاه نفت منطقه در جنوب ایران، نیاز به وجود حکومت های قدرتمند ضد کمویستی را در حاشیه جماهیر شوروی ایجاد کرد. از این تحولات کودتائی شکل گرفت که شش سال بعد به انقراض پادشاهی قاجار، صعود رضاشاه، تاسیس سلسله پهلوی و تبعید احمد شاه و خانواده قاجار انجامید.

احمدشاه، ولیعهد و برادرش محمد حسن میرزا، برادر دیگرش عبدالمجید میرزا و سرانجام سلطان علی میرزا در تبعید اروپا به عنوان رییس ایل قاجار شناخته شدند بدون آن که قدرتی داشته باشند. با مرگ آخرین ولیعهد قاجار، محمد حسن میرزا در لندن، همزمان با جنگ جهانی دوم ، کسی مدعی از این ایل مدعی پادشاهی نشد.

سطانعلی میرزا می گفت مطمئن است که اگر الان ایرانی هست و صحبت از ایرانی هست، آن را از آقامحمدخان و از قاجاریه داریم

سلطان علی میرزا سال گذشته در گفتگوئی با عنایت فانی در علت برقرار نماندن دموکراسی در ایران گفت آن زمانی که احمدشاه در ایران سلطنت می کرد، هنوز کل ملت ایران شاید برای اینکه بتواند در آزادی کامل و آگاهی کامل رای به دمکراسی بدهد آمادگی نداشت. اما این تربیت کم کم و به مرور در ملت وارد می شود و فکر می کنم مثل جاهای دیگر هم شده، رجال آن زمان که رجال خیلی قوی بودند، می توانستند یک دمکراسی رجالی یا بقول فرانسوی ها ارستوکراتیک، درست بکنند و برجا بگذارند که کم کم این سیستم رجالی تبدیل به یک سیستم دمکراتیک بشود.

رییس ایل قاجار در همان مصاحبه در پاسخ این سئوال که "چرا وقتی صحبت از سلسله قاجاریه می شود، اصولا خیلی ها از قاجار به نیکی یاد نمی کنند. بلافاصله معاهده های گلستان و ترکمنچای و از این جور چیزها وسط می آید" گفت:

- اشتباه خیلی بزرگی است. یعنی در قرن هجدهم وقتی افغان ها آمدند و صفویه را از بین بردند اصلا ایرانی دیگر وجود نداشت، بکلی از بین رفته بود، ممالک مختلف شده بود، هرکس یک جایی سلطنت می کرد. و اگر آن داستان ادامه پیدا می کرد اصلا امروزه ایرانی وجود نداشت. این آقامحمدخان بود که تکه های پخش شده ایران را جمع کرد، با قدرتی که داشت و با زحمتی که کشید ایران امروزه را درست کرد. چه ایراد به نظر من احمقانه ای است که از قاجاریه می گیرند. همه مملکت را آنها جمع کردند، واحد کردند و مرکزی کردند. حال بعضی قسمت ها را مجبور شدند بدهند، چون قشون ایران شکست خورد. وقتی آدم شکست می خورد، خب طبیعی است که باید بهای شکست را بدهد. و عباس میرزا همه گنجی که در اختیار داشت داد که آذربایجان را نجات بدهد و آذربایجان که ایران واقعی بود برای ایران باقی ماند. حال در قفقاز یک مقداری از خان نشین ها از بین رفتند که همه ترک زبان بودند و هیچوقت جزو واقعی فرهنگ ایران نبودند، به تمدن ایران و به فرهنگ ایران صدمه بزرگی نخورد.

شما پس در مجموع معتقدید که قاجار به ایران خدمت کردند؟

- من مطمئنم که اگر الان ایرانی هست و صحبت از ایرانی هست، آن را از آقامحمدخان و از قاجاریه داریم. فقط آقامحمدخان ممالک پخش شده را جمع کرد و بعد از آن پایتختی انتخاب کرد، مثل تهران، که پایتخت دائمی برای

ایران ماند، نه فقط پایتخت قاجارها بود پایتخت خاندان پهلوی و جمهوری اسلامی هم شد.

 منبع:گناپا

سهراب احسان






تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 9:16 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
10 مومیایی برتر و معروف جهان!! (+عکس)
 
 

10 مومیایی برتر و معروف جهان!! (+عکس)

سر و صورت او در آن زمان خیلی خوب حفظ شده بود، به همین خاطر تا مدتها به اشتباه تصور می‌شد که قربانی قتل بوده است، باوجود این بعدها کشف شد که حدود 1500 سال پیش مرده است....
 
برای بعضی از افراد که نمی‌دانند مومیایی چیست باید بگوییم که مومیایی عبارت است از یک جسد که بدنش یا از روی عمد محافظت می‌شود یا اینکه به سبب بعضی عوامل طبیعی اعم از شیمیایی، سرمای بیش از اندازه ، میزان رطوبت بسیار پایین یک منطقه، یا فقدان هوا محفوظ و ماندگار می‌شود. مومیایی‌هایی از حیوانات و انسان‌ها در سراسر جهان یافت شده است که یا مخصوصا مومیایی شده اند یا به سبب عوامل محیطی از فساد و نابودی حفظ شده اند. تعداد زیادی از این مومیایی‌ها هزاران سال قدمت دارند که با حقه زدن به مرگ و جلوگیری از فساد و نابودی شان معروف شده اند. در این متن قصد داریم 10 مومیایی جالب توجه را معرفی کنیم (دراصل به خاطر داستانی که پشت آنها پنهان است یا سالم ماندن باورنکردنی بدنشان)، اغلب آنها نیز هنوز قابل نمایش برای عموم هستند.

10. المر مک کوردی
 
المر مک کوردی
المر مک کوردی (ژانویه 1880 تا 7 اکتبر 1911) قانون شکنی بود که در یک درگیری یا جنگ با تفنگ در Osage Hills در اوکلاهاما کشته شد. وقتی که هیچکس مسئولیت این جسد را نمی‌پذیرد و آن را نمی‌خواهد! مسئول کفن و دفن آن را با موادی بر پایه ارسنیک مومیایی می‌کند و به مردم اجازه داده شد که «قانون شکنی که تسلیم نمی‌شد» را به بهای یک سکه ببینند و آن سکه را در دهان المر می‌گذاشتند که مامور کفن و دفن بعدا می‌توانست سکه‌ها را بردارد.
5 سال بعد، مردی که با یک کارناوال مسافر آمده بود ادعا کرد که برادر المر است که مدتهای طولانی از او خبر نداشته او می‌خواست برای برادرش یک مراسم تدفین مناسب برپا کند. با این حال او نزدیک دو هفته همراه با کارناوال جسد المر را به نمایش گذاشت. بعد از آن به مدت 60 سال جسد المر به موزه‌های مومی، کارناوال‌ها و خانه‌های جن زده فروخته می‌شد.
صاحب یک خانه جن زده نزدیک «مونت روشمور» از خریدن این مومیایی امتناع کرد، چراکه او فکر می‌کرد بدن المر دراصل یک مجسمه است و به اندازه کافی شبیه آدم نیست. در طول فیلمبرداری فیلم «مرد شش میلیون دلاری» که دسامبر 1976 انجام شد، عوامل فیلم می‌کردند که این مومیایی در حقیقت یک مجسمه مومی ‌است که از یک چوبه دار آویزان کرده اند. وقتیکه بازوی آن شکسته و جدا شد تازه فهمیدند که این مجسمه دراصل مومیایی المر مک کاردی است که بالاخره هم در تاریخ 22 آپریل 1977 در بخش «بوت هیل» قبرستان Summit View در گوتری، اوکلاهاما دفن شد. و 2 یارد مکعب بتون روی تابوتش قرار دادند تا دیگر هرگز آسیبی بهش وارد نشود.

9- ولادیمیر لنین
 
ولادیمیر لنین
ولادیمیر ایلیچ لنین (10 آپریل 1870- 21 ژانویه 1924) یکی از رهبران سیاسی و متفکران انقلابی قرن 20 بود که سال 1917  حزب قدرتمند بلشویک را در روسیه تشکیل داد و راس قدرت اتحاد جماهیر شوروی محسوب می‌شد. سال 1918 او از یک اقدام به ترور نجات پیدا کرد، اما به شدت مجروح شد. سلامتی او تحت تاثیر قرار گرفت و در می ‌1922 از یک حمله ای که او هرگز به طور کامل مداوا نشد رنج می‌برد. در دسامبر 1922 حمله دومی ‌به او دست داد و تاحدودی بخش راست بدن او را فلج کرد و سبب شد از فعالیت‌های سیاسی کناره گیری کند. در سال 1923 حمله سومی ‌در پی داشت و در اثر این جمله قدرت صحبت را از دست داده و لال شد و تا زمان مرگش یعنی 21 ژانویه 1924 زمین گیر شد. او زمان مرگ 53 ساله بود و در زادگاهش Gorki Leninskiye مرد. جسدش مومیایی شد و در مقبره لنین در موسکو به نمایش گذاشته شد و تا به امروز نیز در همانجاست.

8- قدیس برنادت
 
قدیس برنادت
قدیس برنادت فرزند ماریا برنادا سوبیروس (7 ژانویه 1844- 16 آپریل 1879) در شهر لوقد در جنوب فرانسه به دنیا آمد پدر او یک آسیابان بود. علی رغم اینکه بدن او به صورت تکنیکی مومیایی نشده است، او هم قطعا می‌تواند جایی در لیست ما داشته باشد. از 11 فوریه تا 16 جولای 1858، 18 بار «بانوی جوان کوچکی» را دیده است. علی رغم تردید اولیه کلیسای کاتولیک نسبت به این موضوع، اما بالاخره بعد از یک تحقیق متعارف ارزشمندی این اعتقاد اعلام شد و این دیدار قدیس برنادت را مریم مقدس دانستند. بعد از مرگ برنادت جسدش صحیح و سالم باقی ماند و در نمازخانه کوچک قدیس برنادت در شهر «نورس» قابل نمایش است. در 18دسامبر 1933 کلیسای کاتولیک به او عنوان قدیس داد.

7- Juanita
 
مومیایی دوشیزه یخی
Juanita (دوشیزه یخی) هشتم سپتامبر 1995 در قله «آمپاتو»  در پرو کشف شد. او 500 سال پیش زمانی که قربانی شده 12 تا 14 سال سن داشته- یک نوع افتخار بزرگ برای اینکاها- آنها اعتقاد داشتند خدای آمپاتو برای آنها آب آورده و از فروریختن بهمن جلوگیری می‌کند و درقبال از آنها قربانیان انسانی می‌خواهد. در تحقیقات بعدی اسکلت یک پسر و دختر جوان و یک زن نیز کشف شد همراه با اشیائی که پیشکشی به خدایان هستند. انفجار کوه آتشفشانی نزدیک «سابانسایا» یخ و برف 500 ساله ای که Juanita را احاطه کرده بود ذوب کرد. او هنوز هم کاملا یخ زده است. پوست، ارگان‌های داخلی بدن، موها، خون، و حتی محتویات معده اش سالم مانده است و بنابراین به دانشمندان کمک می‌کند نگاهی اجمالی به زندگی اینکاها بیندازند. لباس Juanita از بهترین پارچه‌های شهر Cuzco که نزدیک ترین قربانگاه نزدیک پایتخت اینکاها بوده است. طرز لباس پوشیدنش اینگونه نشان می‌دهد که یکی از اشراف زاده‌های خانواده Cuzco بوده است.
Juanita  به عنوان زیباترین و بی گناه ترین دختر انتخاب شده بود و او برای «زندگی ابدی با خدایان» ضمانت داده بود. درحالیکه جسدهای دیگر در پایین کوه وجود داشتند ولی آنها هیچ کدام به پاکیزگی و ارزش Juanita نبودند. درهرحال تلاش فوق العاده ای لازم بود (از ملازمان مذهبی، روستاییان، تدارکات، آب و نیز عناصر سمبولیک که در مراسم تدفین استفاده می‌شود- همه بر پشت صدها نفر حمل می‌شدند) تا آیین قربانی کردن در این هوای سرد و خطرناک در ارتفاع 20.000 فوتی Mount Ampato برگزار شود. Juanita با یک ضربه قوی به سرش کشته شده است و احتمالا قبل از اجرای مراسم  نوشیدنی chichi ( نوشیدنی قوی که توهم زا هم هست) به او داده شده است. در سال 1996 رئیس جمهور کلینتون عکسی از Juanita دید: «اگر من مرد مجردی بودم از مومیایی می‌خواستم بیرون بیاد. او یک مومیایی زیبا است! Juanita در موزه Museo Santuarios de Altura، در  Arequipa پرو نمایش داده می‌شود.

6. اوتزی- مرد یخی
 
اوتزی- مرد یخی
اوتزی یا مرد یخی بهترین مومیایی است که به روش طبیعی حدود سال 3300 قبل از میلاد مومیایی شده است (53 قرن پیش). مومیایی در سپتامبر سال 1991 در در یخ‌های کوه‌های آلپ در مرز میان ایتالیا و دره "اوتزتال" اتریش کشف شد. لقب مومیایی هم از اوتزتال جاییکه در آنجا کشف شد گرفته شده است. او قدیمی‌ترین مومیایی طبیعی انسانی اروپاست که اطلاعات بی سابقه ای از عصر مس در اروپا به دست باستان شناسان داد. دلیل مرگش هم احتمال زیاد ضربه به سر بوده است. جسد و متعلقات آن در موزه باستان شناسی جنوب تیرول در بولزانو در شمل ایتالیا قرار دارد.

5- جینجر
 
جینجر
«جینجر» لقبی است که به بدن مومیایی شده مردی داده شده است که برخی اعتقاد دارند قدیمی‌ترین مومیایی مصری شناخته شده است. این مومیایی بیش از  500 سال پیش مرده، موهایی طلایی، انگشت‌ها و حتی ناخن‌هایش کاملا مومیایی شده است. جینجر در Gebelein مصر پیدا شد و به دوره «پردیناستیک» آخر حدود 3400 قبل از میلاد یا پیش از آن مربوط می‌شود. قبل از توسعه مومیایی، اجزای باقیمانده بدن آدمی ‌را درون قبرهای کم عمق در تماس مستقیم با گرما، شنهای خشک قرار می‌دادند، این عمل باعث می‌شد آب بدن که 75 درصد وزن بدن را تشکیل می‌دهد کشیده شود. عدم وجود نم و رطوبت مانع نفوذ باکتری و فاسد شدن می‌شود و در نتیجه جسد سالم می‌ماند. باوجود این هنوز قطعی نیست که مومیایی شدن جینجر عملی دستی بوده یا طبیعی. اگرچه از زمان جینجر مرده‌ها را ا مقداری از ظروف سفالی دفن می‌کردند احتمال دارد این عمل مومیایی از سوی کسانی بوده که و را دفن کرده بودند و می‌خواستند بدنش را حفظ کنند. اکنون جینجر در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.

4- مرد Tollund
 
جسد باتلاقی
 جسد مومیایی شده مردی (جسد باتلاقی) است که طی قرن 4 قبل از میلاد در دوران عصر آهن پیش از رومی‌ها زندگی می‌کرد و به صورت طبیعی  مومیایی شده است. او در ماه می ‌1950 در یک باتلاق ذغال سنگ در Jutland پنسیلوانیا در دانمارک پیدا شد. سر و صورت او در آن زمان خیلی خوب حفظ شده بود، به همین خاطر تا مدتها  به اشتباه تصور می‌شد که قربانی قتل بوده است، باوجود این بعدها کشف شد که حدود 1500 سال پیش مرده است ‍! بعد از  انجام آزمایش‌هایی روی مومیایی دلیل مرگش اعدام و به دارآویخته شدن اعلام شد- دلیل آن هم خطوط واضح طناب زیر چانه و اطراف گردنش بود، ‌باوجود این هیچ علامتی در پشت گردن که گویای گره طناب باشد دیده نشد. مومیایی در موزه سیلکبورگ دانمارک نگهداری می‌شود اگرچه تنها سر مومیایی اصل هست و بدن دراصل نسخه ساخته شده ای است که به سر وصل شده است.

3- لومباردو روزالیا
 
لومباردو روزالیا
Tollundلومباردو روزالیا کودکی ایتالیایی است که سال 1918 در پالرمو، سیسیلی به دنیا آمد. این دختر در ششم دسامبر 1920 براثر ذات الریه درگذشت. پدر روزالیا که از مرگ دخترش فوق العاده ناراحت بود سراغ دکتری به نام آلفردو سالافیا رفت که درکار تاکسی درمی ‌و مومیایی و حفظ اجساد بود تا دخترش را ماندگار کند. او یکی از آخرین مومیایی‌هایی بود که به سرداب کاپوچین پالرمو در سیسیل راه پیدا کرد. روش نگهداری او بدین صورت است که در حالت خوابیده قرارش داده اند برای همین لقب «زیبای خفته» به او داده اند. این دختر یکی از سالم ترین مومیایی‌های جهان است و باور اینکه نزدیک 90 سال مرده است برای همه سخت است. سال‌های زیادی فرمول ترکیبات برای چنین مومیایی باشکوه فاش نشده بود، اما اخیرا  کشف شده است که ترکیبی از فرمالین، نمک‌های روی، الکلع اسید سالیسیلیک و گلیسیرین به او تزریق کرده اند.
اکنون فرمالین به صورت گسترده ای مورد استفاده افرادی است که کار مومیایی می‌کنند، فرمالین ترکیبی از فرمالدئید و آب است که باکتری‌ها را می‌کشد. دکتر سالیافیا یکی از اولین افرادی بود که از این ماده برای مومیایی کردن جسدها استفاده می‌کرد. الکل به کمک شرایط هوایی خشک مقبره‌ها باعث خشک شدن بدن روزالینا شده و به مومیایی شدن کمک می‌کند. گلیسیرین هم مانع زیادی خشک شدن جسد او شده و اسید سالیسیلیک از رشد قارچ‌ها جلوگیری می‌کند.
طبق گفته ملیسا ولیامز مدیر اجرایی انجمن مومیایی کنندگان آمریکایی نمک‌های روی اصلی ترین ماده در حفظ و عدم فساد روزالینی هستند از وقتی این ماده برای مومیایی استفاده می‌شود زمان زیادی نمی‌گذرد. روی به جسد  او استحکام داده است. شما می‌توانید او را درون تابوتش نگاه کنید و ببینید هیچ حائل و وسیله ای برای صاف ایستادن ندارد.

2. توت انخ آمون
 
توت انخ آمون
 

توت انخ آمون (تاریخ تولد حدودی 1323 تا 1341 قبل از میلاد) فرعون مصری هجدهمین خاندان پادشاهی به عنوان پادشاهی جدید شناخته شده است. توت انخ آمون در سن  9 سالگی فرعون شده و حدود 10 سال تا زمان مرگش حکمرانی کرد. مقبره توت انخ آمون در دره پادشاهان (که هنوز آنجا اقامت دارد) سال 1922 توسط هوارد کارتر به صورت دست نخورده کشف شد. این مقبره کامل ترین مقبره سلطنتی مصری ای است که تابحال کشف شده است.
برای تمام مصریان باستان زندگی پس از مرگ از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود و برای خاطر همین موضوع بدن‌هایشان را برای همیشه فسادناپذیر می‌کردند. آنها جهان پس از مرگ را مانند همین جهان می‌پنداشتند و تصور می‌کردند باید از بدنشان در آن دنیا استفاده کرده و به این دلیل اجساد را مومیایی می‌کردند. مصری‌های باستان اعتقاد داشتند در جهان پس از مرگ بدن منزلی برای شخصی به اسم کا، با و آخ می‌شود و بدون آن شخص فرد بی هویتی بدون بدن در جهان دیگری است که مدام سرگردان است.
کا نسخه المثنی کمتر جامد بدن است. بدون یک بدن جسمانی روح مکانی برای منزل گزیدن ندارد و ان فرد برای همیشه محکوم به بی قراری است. «با» قادر بود که مقبره را ترک کرده و دوباره دوستان فرد درگذشته را در جهان مادی ملاقات کند. «آخ» روح فناناپذیر است و زمانیکه «کا» و «با» بعد از انجام شدن عمل داوری فرد درگذشته به هم ملحق شدند، پدیدار می‌شود. مرحله مومیایی یک دوره 70 روزه را طی می‌کند و برای تمام طبقه مردم مصری از فقیر تا غنی انجام می‌شود. مراحل مومیایی کردن 70 روزه به شرح زیر است: 15 روز برای تمیز کردن و شستشو، یک دوره 40 و 15 روزه هم برای نوار پیچی و بسته بندی کردن. توت انخ آمون یکی از مشهورترین مومیایی مصری است و ماسک مرگش یکی از مشهورترین تصاویر در دنیای ماست. دلیل مرگ توت انخ آمون هنوز کشف نشده و باز جای تحقیق و بررسی زیاد دارد.

 
بانوی دای
در سال 1971 کارگران چینی درحالیکه یک پناهگاه حمله‌های هوایی نزدیک شهر چانگشای را حفاری کردند به معبدی عظیم به نام  Han Dynasty-era برخوردند که حاوی 1000 عدد مصنوعات دستی بود و نیز یک مومیایی که بهترین و کامل ترین مومیایی بود که تابحال یافت شده. این مقبره متعلق به Xin Zhui همسر مرزبان «هان» که بین سال‌های 145-178 قبل از میلاد حدودا در سن 50 سالگی مرد. جسد او آنقدر خوب حفظ شده بود که وقتی پیدا شد مثل جسد فردی بود که تازگیها مرده و برای کالبدشکافی آورده شده است. پوست او نرم، اعضای بدن کاملا انعطاف پذیر؛ موها و ارگان‌های درونی کامل؛ و حتی باقیمانده‌های غذایی که خورده بود در معده اش یافت شد و خون گروه  A هنوز در رگ‌هایش وجود داشت. متخصصان کشف کردند او از نوعی بیماری انگلی، درد قسمت پایینی کمر، انسداد رگ‌ها رنج می‌برده و قلبش بیش از اندازه آسیب دیده بوده (علائم و نشانه‌های بیماری قلبی که بر اثر چاقی، عدم فعالیت بدنی و پرخوری زیاد به وجود می‌آید) و در زمان مرگش اضافه وزن داشته است.
«راز بانو دای» هنوز حل نشده است. دانشمندان اعتقاد دارند برای مومیایی کردن فوق العاده  او 22 جامه سیلک و کنفی و نیز 9 روبان سیلک مورد استفاده قرار گرفته و خیلی محکم او را با این پارچه‌ها بسته اند. لباس‌ها را دورن تابوت قرار کرده اند تا جسد در آنجا محکم شده و از هوا خالی شود. مقبره نیز دو قسمت درونی و بیرونی دارد که بیش از 50 فوت در زیر زمین قرار دارد و نیز 4 عدد تابوت که او درون آن دفن شده است و هر کدام درون تابوت دیگری قرار دارد. بااین حال برخی از دانشمندان گمان می‌کنند کلید اصلی کشف راز مومیایی او مایع قرمز رنگ ناشناخته ای است که درون تابوتی که در آن کشف شد قرار دارد. چیز دیگری که این راز را پیچیده تر می‌کند وجود دو مقبره دیگر در نزدیکی مومیایی است که درون آنها دو مومیایی زن به نام Sui Xiaoyuan و Ling Huiping یافت شد که به همین شیوه مومیایی شده بودند. مومیایی 2000 ساله بانوی دای اخیرا در موزه محلی «هونان» قرار داده شده است.
*
پمپئی باستانی
یکی از نتایج وحشت انگیز فوران آتش فشان وزو در سال 79 بعد از میلاد تعدادی حفره بود که بر روی بازمانده‌های آتشفشانی حول و حوش پمپئی پدیدار گشت و نشان از اجساد مومیایی مردم و حیواناتی داشت که بر اثر پیشروی آتشفشانی کشته شده و در همانجا مدفون شده بودند. آنها قربانیان آتشفشان وزو هستند که قبل از سوختن و نابود شدن به صورت پیکره‌های محکم و جامدی درآمده اند و برای همیشه ماندگار شدند. در کاوش‌های اولیه Giuseppe Fiorelli که این پیکره‌ها را کشف می‌کرد گفت آنها که تمایل به فرار داشتند محکوم به فنا شدند و آخرین لحظه زندگی‌شان در تاریخ ثبت شده است و وجود ترس و وحشت دراین انسان‌ها به وضوح می‌توان دید. واقعا تصور ترس و وحشت این ارواح بیچاره بدشانس امکان پذیر نیست. این مورد آخر با نمونه‌های قبلی متفاوت است چرا که اینها مومیایی‌های تنها نیستند شهروندانی هستند که در زمان ثابت مانده اند. اکثر این مردمان منجمد شده در اطراف شهر پمپئی و موزه باستان شناسی ناپل نگهداری می‌شوند.
 
پمپئی
 
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/  مریم محبعلی نژاد

1. بانوی دای (Xin Zhui)





تاریخ : پنج شنبه 90/4/2 | 8:35 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • بی بی مارکت
  • ttp://www.bachehayeghalam.ir/sitefiles/bgh_sound_player.php">