|
|
مراسم اهدای مدرک دکترا به مهران مدیری 12 ژوئیه (21 تیرماه) در لس آنجلس برگزار شد، اما مدیری به دلیل ضبط ادامه مجموعه «قهوه تلخ» نتوانست..... | |
کارگردان و بازیگر مجموعههای طنز تلویزیونی از دانشگاه لیبرتی آمریکا دکترای افتخاری دریافت کرد.
به گزارش روابط عمومی سریال «قهوه تلخ»، مراسم اهدای مدرک دکترا به مهران مدیری 12 ژوئیه (21 تیرماه) در لس آنجلس برگزار شد، اما مدیری به دلیل ضبط ادامه مجموعه «قهوه تلخ» نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند.
![]() در این مراسم رونالد برینر به نمایندگی از مدیری این مدرک را دریافت کرد و حمید سلطانی آن را در ایران به او رساند.
![]() این مدرک به پاس مجموعه فعالیتهای هنری و انسانی مهران مدیری به او اهدا شده است.
|
|
|||
بدون شرح! | |||
![]() ![]() ![]() منبع:tabnak.ir
|
|
|||
آقای استراوس کان که هم اکنون در آمریکا بسر می برد تا تکمیل تحقیقات پلیسی در مورد او حق خروج از این کشور را ندارد. | |||
آتی نیوز: دختر دومینیک استراوس کان، رییس سابق صندوق بین المللی پول، که به دلیل اتهام به تجاوز جنسی به یک مستخدم هتل در نیویورک مجبور به استعفا شد، این بار در مورد اتهام اقدام به تجاوز جنسی پدرش به یک دختر خبرنگار فرانسوی در پاریس مورد بازجویی پلیس قرار گرفت.
فرانسوا اولاند، دبیر کل سابق حزب سوسیالیست فرانسه و کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 این کشور نیز قرار است مورد باز جویی قرار گیرد. تریستان بانون، که دوست میل، دختر آقای استراوس کان، نیز بوده، پدر او را متهم کرده که هشت سال پیش و در هنگام یک مصاحبه اختصاصی، وی اقدام به تجاوز جنسی علیه او کرده است. اما آن منصوره، مادر ایرانی تبار تریستان و سیاستمدار سوسیالیست هم در بازجویی پلیس گفته که آقای استراوس کان با خود او هم در سال 2000 یک رابطه جنسی خشن داشته است. منبع:atynews.com
|
عملی مساوی با ثواب حج!

شادی دل پدر و مادر، سرمایه عظیمی است که در کالبد وجود آدمی، روح تازهای دمیده و زندگی او را مملو از عشق و صفا میکند، و به لحظات عمر او چنان لذّتی میبخشد که طعم شیرین آن را به خوبی میتواند در زندگی تجربه نماید.
پروردگار هستی، نظام زیبای آفرینش را به گونهای طراحی و تنظیم نموده که آدمی در آن بتواند با دست یافتن به رمز موفقیت، در عرصه زندگی، قلههای پیشرفت و تعالی و کمال را طی نموده و به خوشبختی ابدی دست یابد.
یکی از رموز موفقیت و دست یافتن به پیروزی در عرصه حیات دنیوی و اخروی، از دیدگاه خداوند بی مثال، موضوع احترام و نیکی به پدر و مادر و شاد نمودن دل آن عزیزان است، و لذا اگر ما در پی دست یافتن به این مهّم هستیم، حتماً باید در مدّت عمر خویش، از طریق محبّت و مهرورزی نسبت به آن دو نعمت گرانسنگ، دل رئوف آنها را شاد و رضایت باطنی ایشان را به سوی خویش جلب نماییم.
شادی دل پدر و مادر، سرمایه عظیمی است که در کالبد وجود آدمی، روح تازهای دمیده و زندگی او را مملو از عشق و صفا میکند، و به لحظات عمر او چنان لذّتی میبخشد که طعم شیرین آن را به خوبی میتواند در زندگی تجربه نماید.
ما در این نوشتار بر آنیم که به آثار درخشان نیکی به پدر و مادر مختصراً اشاره کنیم، به امید آنکه از طریق آشنایی با چنین آثار سودمندی، اندکی به خود آمده و از سستی و کوتاهی در جهت نیکی به آن دو گوهر ارزشمند و خدمت رسانی به آن عزیزان دست برداریم.
آثار درخشان نیکی به والدین
1- نیکی به پدر و مادر کفّاره گناهان است.
مردی خدمت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: کار زشتی نبوده، مگر آنکه من آن را انجام دادهام، آیا راهی برای توبه دارم؟ حضرت فرمود: آیا یکی از والدین تو زنده هستند؟! جواب داد: پدرم زنده است. حضرت فرمود: برو به پدرت نیکی کن تا کفّاره گناهانت گردد. وقتی آن شخص رفت فرمود: اگر مادرش زنده بود، نیکی به او بهتر بود. 1
نکته حائز اهمیت در موضوع پدر و مادر آن است که خود ترک نیکی به والدین گناهی است بسیار بزرگ، و نابخشودنی، که پروردگار هستی به هیچ وجه عذر ما را در این زمینه نمیپذیرد، و با عذاب دردناکی ما را مجازات خواهد نمود، و لذا اگر بار گناه بر شانه ما سنگینی کرده و فضای روحمان را تاریک و ظلمانی نموده، باید کمر همت را محکم بسته و با خدمت رسانی به پدر و مادر، صفحه قلب خویش را از آلودگی گناه پاک و پیراسته نماییم، تا سبکبار شده و زندگی شیرین و لذت بخشی را تجربه نماییم.
شادی دل پدر و مادر، سرمایه عظیمی است که در کالبد وجود آدمی، روح تازهای دمیده و زندگی او را مملو از عشق و صفا میکند، و به لحظات عمر او چنان لذّتی میبخشد که طعم شیرین آن را به خوبی میتواند در زندگی تجربه نماید.
2- رسیدن به ثواب حج
زیارت خانه خدا و انجام مناسک نورانی حج، از جمله اموری است که هر مؤمنی در زندگی خویش آرزوی آن را در آسمان ذهن خود میپروراند و همواره از خالق هستی، توفیق چنین سفر معنوی با عظمتی را خواهان است. نکته قابل توجّه در این زمینه آن است که پروردگار عالم از میان کارهای نیک و شایسته، برخی را به صورت گلچین انتخاب نموده و برای آنها ثواب حج را در نظر گرفته است، یکی از آن کارهای نیک، محبّت و رأفت نسبت به پدر و مادر است. گل سر سبد عالم وجود، پیامبر عزیز اسلام در این باره میفرماید: هرگاه فرزندی به پدر و مادرش نگاه محبت و رحمت کند، به هر نظری که میکند، ثواب یک حج مقبول به او داده میشود. گفتند: یا رسول الله هر گاه در روز صد مرتبه چنین کند چه؟ فرمود: بله، به هر نگاهی ثواب یک حج دارد. 2
3- خشنودی پدر و مادر خشنودی خداست
منتهای آرزوی هر مؤمنی در زندگی، کسب رضایت خداوند بی همتا است، و لذا در مدّت عمر دنیوی خویش همواره میکوشد که در این مسیر قدم برداشته و به آن گنج عظیم دست یابد، از روایات پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) چنین استفاده میشود از جمله اموری که باعث رضایت و خشنودی حق تعالی میشود، جلب رضایت پدر و مادر است.

پیامبر گرامی اسلام در این باره به زیبایی فرموده: (رضی الله مع رضی الوالدین و سخط الله مع سخط الوالدین) 3 رضایت خدا رضایت والدین است و خشم او با خشم ایشان.
4- ملائکه به شخصی که به پدر و مادرش نیکی کند دعا میکنند!
پیامبر رحمت حضرت خاتمالانبیاء محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) میفرماید: خداوند متعال دو فرشته دارد که یکی از آن دو میگوید: خدایا نیکی کننده به پدر و مادر را از هر شرّ و آفتی حفظ فرما، و دیگری میگوید: خدایا عاقّ والدین را با غضب خویش هلاک فرما. 4
5- زیاد شدن مال و آبرو
دست یافتن به مالی زیاد و عمری طولانی و در عین حال با برکت از جمله اموری است که هر انسان عاقل و صاحب شعوری آن را دوست داشته و همواره از عمق جانش خواهان آن میباشد، رسیدن به این امر نیازمند به کار بستن دستوراتی است که پروردگار هستی و وجود نازنین پیامبر اسلام و خاندان پاک و مطهّرش، که انجام آنها را از ما مطالبه نمودهاند، یکی از آن دستورات که تأکید فراوان روی آن شده، مسئله احترام به پدر و مادر و نیکی در حق آن عزیزان است.
در روایتی از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل شده که ایشان فرمود: (من یضمن لی برّ الوالدین وصله الرحم اضمن له کثرة المال و زیادة العمر و المحبة فی العشیرة)5 ؛ کسی که برای من ضمانت کند صله رحم و نیکی به والدین را من هم ضامن میشوم که مال و عمرش زیاد شود و در قبیلهاش محبوبیّت پیدا کند.
خاطرهای آموزنده از مقام معظم رهبری (مدظله)
ایشان میفرماید: مرحوم پدرم در سنین پیری تقریباً بیست و چند سال قبل از فوتش که مرد 70 سالهای بود به بیماری آب چشم دچار شد، بنده آن وقت در قم بودم، تدریجاً در نامههایی که ایشان برای ما مینوشت این روشن شد که ایشان چشمانش درست نمیبیند. من به مشهد آمدم و دیدم که ایشان محتاج دکتر است، قدری به دکتر مراجعه کردم، و بعد برای تحصیل به قم برگشتم... در سال 43 بود که من ناچار شدم ایشان را به تهران بیاورم، چون معالجات در مشهد جواب نمیداد. به چند دکتر که مراجعه کردم، ما را مأیوس کردند و گفتند هر دو چشم ایشان معیوب شده و قابل معالجه نیست... در آن زمان مطلقاً نمیدید و ما باید دستانش را میگرفتیم و راه میبردیم لذا برای من غصه شده بود که اگر پدرم را رها میکردم و به قم میآمدم، ایشان مجبور بود گوشهای در خانه بنشیند و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کاری نبود از طرف دیگر اگر میخواستم ایشان را همراهی کنم و از قم دست بردارم، این هم برای من غیر قابل تحمل بود، زیرا با قم انس گرفته بودم و تصمیم گرفته بودم تا آخر عمر در قم بمانم... یک روز خیلی ناراحت بودم، شدیداً در حال تردید و نگرانی و اضطراب به سر میبردم. به سراغ یکی از دوستانم رفتم، به او تلفن کردم و گفتم شما وقت دارید که من پیش شما بیایم؟ گفت: بله، من به منزل ایشان رفته و قضیه را گفتم... به او گفتم من دنیا و آخرتم را در قم میبینم و از طرفی نمیتوانم پدرم را با این چشم نابینا تنها بگذارم. او یک تأمّل مختصری کرد و گفت: شما بیا یک کاری بکن و برای خدا از قم دست بکش و برو در مشهد بمان، خدا دنیا و آخرت تو را میتواند از قم به مشهد منتقل کند.
من یک تأمّلی کردم و دیدم عجب حرف خوبی است، و لذا برای خاطر خدا پدر را به مشهد میبرم و پیش او میمانم، خدای متعال هم اگر اراده کند میتواند دنیا و آخرت من را از قم به مشهد بیاورد.
با حال بشّاش و آسودگی به منزل آمدم، والدین من که چند روزی من را ناراحت دیده بودم و اکنون بشاش و خوشحال، تعجب کردند، گفتم: من تصمیم گرفتم که به مشهد بیایم، آنها اوّل باورشان نمیشد، از بس این تصمیم را امر بعیدی میدانستند که من از قم دست بکشم. به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد... اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان برّی(نیکی) است که به پدر بلکه به پدر و مادرم انجام دادهام. 6
مهدی صفری
طولانی ترین غار خراسان

اگر مقصد سفر تابستانی امسالتان را «مشهد مقدس» تعیین کرده اید، پیشنهاد می کنیم یک روز از برنامه سفر را به گشت و گذار در حوالی شهر اختصاص دهید. این بار مقصد جایی به جز طوس و طرقبه و شاندیز است؛ یک غار زیبا و کم نظیر به نام مزدوران!
غار «مزدوران» یا «مزداوند» در 95 کیلومتری مشهد قرار دارد و یکی از قدیمیترین غارهای خراسان لقب گرفته که با یک کیلومتر طول، یکی از بی نظیرترین غاری افقی ایران است. سرتاسر این غار با ستونها و تشکیلات آهکی جالبی مثل استالاگمیت ها پوشیده شده و از همه مهم تر این غار کاملا امن و بی خطر است؛ البته اگر ترس شهرنشینان از خفاش را خطر تعبیر نکنیم!

این غار در سال 1335 توسط دو غارنورد (زندهیاد منوچهر مهران و زندهیاد خورشیدی) کشف شد که در آن زمان یکی از بزرگترین غارهای کشف شده در ایران به شمار می رفت. در این غار، یک تالار بسیار بزرگ وجود دارد که محل زندگی خفاشهای نسبتا کمیاب «نعل اسبی» است. اگرچه که این روزها به دلیل برق کشی این سالن و روشن بودن همیشگی آن خفاشها مجبور به ترک سالن و پناه بردن به گوشه های دنج و تاریک و دور از دسترس آن شده اند.

برای تماشای غار مزدوران باید به 95 کیلومتری جاده مشهد – سرخس و 3 کیلومتری مزدوران سفر کنید؛ غاری که به دلیل نزدیکی به جاده، کوهنوردان، غارنوردان و حتی گردشگران ماجراجوی زیادی را به خود جذب می کند. این غار که قدمت آن را تا هزاره دوم پیش از میلاد تخمین می زنند در ارتفاعات چاهک و شورلق واقع شده و دهانه آن در میان تخته سنگی رو به مشرق قرار دارد. عرض ورودی آن 2 متر و ارتفاع آن 5/2 متر است و شما را به تالار 100 متری آن که 50 متر عرض و 20 متر ارتفاع دارد، دعوت می کند.

داخل غار خشک است و برای تهیه آب باید از چشمه بزرگی که در نزدیکی غار وجود دارد، استفاده کنید. بد نیست بدانید که در نزدیکی مزدوران چشمه های آب گرم معدنی نیز وجود دارد.
در نزدیکی این غار، غار دیگری به نام بزنگان وجود دارد که برای دیدن آن باید به جنوب غربی روستای بزنگان از توابع شهرستان سرخس بروید. قدمت این غار هم به دوره پیش از میلاد می رسد و از لحاظ تاریخی در زمره آثار تاریخی ایران قرار دارد که با شماره 659 به ثبت رسیده است. روستای بزنگان در 128 کیلومتری شرق مشهد در یک منطقه دشتی قرار دارد و رشته کوه زیبای آن در بین کوهنوردان کشور شهرت زیادی دارد.

رستم زاد
بخش گردشگری تبیان
عکس ها: حمید مقدم
فقط یک بار فرصت داری
من وتو به عنوان یک شهروند که در جامعهی امروزی زندگی و روزگار سپری میکنیم، میبایست با مشخصههای جامعه خود از نظرهای گوناگون بیش از پیش آشنا باشیم. در جوامع امروزی جهان، افرادی که به خصوص در یک جامعهی شهری زیست میکنند بنا بر سرعتی که در تبادل اطلاعات به وجود آمده است، دسترسی قابل توجه تری به منابع اطلاعاتی در قیاس با جوامع گذشته دارند.

افراد در به دست آوردن این اطلاعات گاهاً با میل و علاقه شخصی و در زمینهای خاص و گاهاً بی میل و رغبت و در زمینههای گوناگونی، اطلاعاتی کسب مینمایند.
امروزه منابع اطلاعاتی فراوانی همچون : تلویزیون، رسانهها، روزنامهها و دنیای مجازی و اینترنت و ... پر تلاش تر و پرهیاهوتر شدند و سعی بر جذب مخاطبان بیشتر دارند. در این گذر که شما مخاطبان گرامی همراه این مقاله شدید قصد از مطرح کردن چنین مقدمهای آن است که در بدست آوردن اطلاعات در جامعهی اطلاعاتی امروز خواه با میل شخصی بوده، خواه بی میل و رغبت، ما به عنوان فرد اجتماع و مهمتر از آن به عنوان یک انسان دارای قوهی تعقل میبایست در کسب اطلاعات به تفکر نشسته و ضمن استفاده از اطلاعات مورد نیاز، زندگی نویی برای خود ایجاد نماییم. در یک نگاه به نظر میرسد یکایک افراد جامعه در طی شبانه روز اطلاعات زیادی را بدست میآورند بی آنکه در موردش به فکر بپردازند و در نهایت از اطلاعات بدست آمده بهره برداری نمایند.
عمر موهبتی است از طرف کردگار که به بشر هدیه شده است. هر انسان یکبار به دنیا آمده و فقط یکبار فرصت زیستن دارد. بنابراین ثانیه عمر هر انسان از نگاهی، با ارزشترین چیز ممکن در دست اوست و اینجاست که وقت را مصداق طلا میدانند. در این فرصت طلایی که امروزه من وتو روزگار میگذرانیم و با توجه به یکی از مشخصههای جامعهی امروز که همانا سرعت بالای تبادل اطلاعات است، اگر شهروندی به نوع و محتوای اطلاعات کسب کرده توجه کافی نداشته باشد و تعقل ننماید، یقیناً زمان و عمر خود را هدر داده است. حال در ادامه نظر شما را به یکی از هزاران هزار مصداق عینی و ساده جلب مینمایم.
عمر موهبتی است از طرف کردگار که به بشر هدیه شده است. هر انسان یکبار به دنیا آمده و فقط یکبار فرصت زیستن دارد. بنابراین ثانیه عمر هر انسان از نگاهی، با ارزشترین چیز ممکن در دست اوست و اینجاست که وقت را مصداق طلا میدانند
چندی پیش روزنامهی همشهری به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی که امروز در دسترس من وتو است، مطلبی را عرضه میکند و اطلاعاتی در اختیارمان میگذارد. این مطلب را باهم میخوانیم :
«یک پیرزن آمریکایی برای تأمین مخارج زندگی خود از پنجره خانهاش اقدام به فروش یخ میکند. این پیرزن 81 ساله هر روز قالبهای پر از آب را در فریزر میگذارد و مقدار زیادی یخ تهیه میکند. وی سپس به درخواست خریداران مقداری یخ را داخل سطلی میریزد و با طناب از پنجره خانهاش در طبقه سوم به دست مشتریان میرساند. وی در مورد کار هر روزهاش به خبرنگاران گفت : بیش از 15 سال است که باید هر روز نزدیک به 30 بار پشت پنجره بیایم و یخها را بدست خریداران بدهم. وی برای فروش هر سطل یخ 50 سنت از خریداران دریافت میکند. البته گاهی مغازه داران محل به جای پول، مواد غذایی و مایحتاج پیرزن را باهمان سطل به وی تحویل میدهند.».

حال با عنایت به موضوعی که تا به اینجا عنوان کردهایم، یک جوان ایرانی را تصور کنید که توسط هیولای بزرگ و وحشتناکی همچون «بیکاری» بلعیده شده و عمر و وقت با ارزش خود به خاطر نداشتن شغلی جهت کسب و کار هدر مینماید، نگران و مضطرب برای تهیه روزنامه به دکه روزنامه فروشی میآید و با انگیزه پیدا کردن شغلی مناسب یک روزنامه همشهری خریداری میکند و چند دقیقه بعد مطلبی که از نظر من و تو گذشت را در روزنامه همشهری میخواند.
دغدغهی اصلی جوان، کار است؛ و مطلبی که اشاره به نوع کسب و کار آن پیر زن دارد نیز میتواند منبع اطلاعاتی مفیدی در جهت پیدا کردن شغل برای جوان جویای کار باشد.
جوان با کسب اطلاع از این خبر میتواند به تفکر بپردازد و نهایتاً از آن نتیجه گیریهای مفیدی بدست آورده و از اطلاعات کسب کرده در راستای هدفش که همانا پیدا کردن شغل مناسب است بهره برداری نماید. برای نمونه نتیجه گیریهای که یک جوان میتواند از این مطلب داشته باشد این است :
1- نیاز به داشتن یک شغل و کسب و کار میتواند دغدغهی یک پیرزن هم باشد، حال در قیاس، من از نیرو و شور و حال جوانی برخوردارم.
2- آن پیرزن برای به دست آوردن روزی خود بدون آنکه از خانه بیرون آید یکی از نیازهای اجتماعش را شناسایی و برطرف میکند که یقیناً وی در این مورد تفکر کرده است و حال نوبت من است که فکر کنم چگونه یکی از نیازهای جامعهام را برطرف نمایم تا از این طریق کسب و کاری داشته باشم و و و ...
حال اگر این جوان عزیز به تفکر در مورد این مطلب که خوانده بود نمی پرداخت ، فقط وقت با ارزش خود را در ((لباس پوشیدن و حرکت به سمت دکه روزنامه فروشی و مطالعه روزنامه ))هدر داده بود و اطلاعاتی بدست آورده بود که نه تنها برایش بی بهره بوده است ، بلکه دغدغه اش را نیز بیشتر می کرد .
یکایک افراد جامعه در طی شبانه روز اطلاعات زیادی را بدست میآورند بی آنکه در موردش به فکر بپردازند و در نهایت از اطلاعات بدست آمده بهره برداری نمایند.
بی شک نگرشی که من وتو بدست آوردیم یکی از راهگشاترین مواردی ست که فرد فرد جامعه بدان نیازمند است چرا که اطلاعات همچون سیلی در جامعه جریان دارند و متأسفانه این سیل انسان های زیادی را با خود به نا کجا آباد می برد .
به عنوان شهروندهای امروزی که در عصر اطلاعات زندگی میکنیم و خواسته یا ناخواسته اطلاعات زیادی از منابع اطلاعاتی بدست میآوریم همواره باید به دو مسئله مهم توجه داشته باشیم. اولاً اطلاعاتی را کسب نماییم که در یک نگاه بتوان گفت این اطلاعات در زندگیمان کارآمد باشد. جوانی که جویای کار است یقیناً از یک نشریه در زمینه کسب و کار اطلاعاتی مفید فایده استخراج خواهد کرد تا به خواندن روزنامههای مثلاً فعال در عرصهی سیاست بپردازد. ثانیاً خیلی از راهکارها در اطلاعات بدست آمده وجود دارد که با بی توجهی ما این اطلاعات برایمان بی بهره میماند. برای استفاده بهینه از اطلاعات باید به تفکر بیشتری پرداخت.
درست کسب اطلاعات کنیم و درست بیاندیشیم
علی اصغر معبادی
بخش اجتماعی تبیان
لینکهای مرتبط :
• رتبه اول ایران در فرار مغزها
چطور برای نماز صبح بیدار شوم
چرا خداوند متعال نماز صبح را قرار داد ؟ در حالی که اینقدر کار سختی است و در اغلب اوقات قضا می شود؟ خواب دم صبح خیلی شیرین و سنگین است چطور می توان از آن دل کند و مشغول نماز شد؟

عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و خواب ماندن برای نماز صبح و یا هر کوتاهی ای که در زمینه دین و عبودیت پیدا می شود در ضعف ایمان است. البته همه ما کم و بیش از این عارضه رنج می بریم و ایمان کامل برای انسان مومن یک ایده آل و آرزوی نهایی است ولی باید بکوشیم هر چه بیشتر آن را تقویت نماییم. در روایت هست که ایمان ده درجه دارد و وظیفه مومن حرکت در این مسیر و افزودن به این درجات است. گناه بودن در صورتی است که اراده خودش در این زمینه دخیل باشد.
اما برای بیدار شدن شرایط ظاهری هم کمک کار است. خواندن نماز صبح در اول وقت آن شاید از نمازهای دیگر مشکل تر باشد ؛ چرا که کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدای راه سخت است ولی نماز گزار می تواند با کمی تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بالاخص نماز صبح ) بی نصیب نماند . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم . (میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129)
از دست دادن سحر خیزی معلول علت های مختلفی می باشد . مهمترین عامل آن این است که انسان به درستی نمی داند هدف زندگی چیست و دین و عبادت چه نقشی در رسیدن به این هدف دارد. کسانی که هدفمند زندگی می کنند و می دانند برای چه باید دین دار بود چه بسا انگیزه بسیار قوی ای در این زمینه دارند و این مشکل را ندارند.
زندگی از نظر اسلام که دین توحیدی است فرصت خدایی شدن انسان است و هدف زندگی هم همین است. انسان مظهر خدا است و یک عمر فرصت دارد که این مظهریت خود را بالفعل کند و هر چه بیشتر صفات خدا را در خود جای دهد و پر از خدا شود و خدایی گردد. مانند آهنی که چون در کنار آتش قرار می گیرد به رنگ آتش در می آید و صفات آتش پیدا می کند از زیبایی و قدرت و حرارت و .... .
در زندگی انسان نیز فرصت های فراوانی مانند اوقات نماز و روزه و حج و خدمت به خلق خدا و مانند آن وجود دارد که همه فرصت های خدایی شدن انسان هستند. انسان خداجو تمام سعی اش این است که فرصت ها را از دست ندهد و از آن به نحو احسن برای کمال و قرب خود به خدا استفاده نماید. در این میان نماز صبح و اول وقت بسیار اهمیت دارد.
مومنین و اولیای خدا این مشکلات را ندارند دلیل آن هم روشن است. چون ایمان قوی ای دارند. باید ایمان را تقویت کنیم. با معرفت توحیدی هستی و خداوند با تسلیم. با ولایت پذیری و رابطه با اولیای خدا. از طریق رابطه با قرآن کریم. قرآن کتاب توحید است وقتی به درستی با آن رابطه نداریم و وقتی حتی آن را نمی خوانیم مشکل پیدا می کنیم. ایمانمان ضعیف می شود. هجوم فرهنگی دشمن هم که غوغا کرده. شیطان و نفس و دشمن هم فراوان داریم. چاره ای جز خودسازی نیست. خودسازی یعنی خود را از هر چه غیر خدایی است خالی کنی و پر از خدا شوی مانند بطری ای که پر از هوا است و وقتی شما آن را از آب پر می کنید هوای آن خالی و آب جای آن را می گیرد. باید اندیشه و اخلاق و علم و عمل مان توحیدی و پر از خدا شود تا راحت شویم تا انگیزه زندگی داشته باشیم و تا با اشتیاق به سوی خدا برویم و با علاقه نماز بخوانیم.
اگر چیزی به نام خواب وجود نداشت، چه اتفاقی می افتاد!! خواب و استراحت یکی دیگر از نعمت های خداوندی است که ما از آن غافل هستم. امیدواریم خداوند توفیق شکر گذاری نعمت هایش را به ما عنایت بفرماید. قرآن کریم در مورد شب و استراحت در آن می فرماید:« وَ جَعَلْنَا نَوْمَکمُْ سُبَاتًا * وَ جَعَلْنَا الَّیْلَ لِبَاسًا؛ و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم ، و شب را پوششى (براى شما)».1
درمان واقعی بیداری صبح برای نماز:
لطفا دقت کنید!! من از شما سوال می کنم آیا در مواقعی که قرار است صبح زود از خواب بلند شوید نیز نمی توانید از خواب بلند شوید؟ مانند مواقعی که برای رفتن به کوه و گردش با دوستان خود صبح زود برنامه ریزی نموده اید! یا مثلا امتحان دارید! آیا تاکنون فکر کرده اید چرا وقتی با دوستتان قرار دارید فورا بیدار می شوید و چه بسا بدون کوک کردن ساعت و از مدتها قبل از ساعت قرار خود به خود بیدار می شوید و هیچ چیزی مانع بیدار شدن شما نمی شود اما هنگامی که می خواهید نماز بخوانید و با خدا صحبت کنید و قرار ملاقات با خدا دارید اینطور نیست و هر کاری می کنید بیدار نمی شوید و اگر بیدار شدید دوباره می خوابید؟
می دانید مشکل ما چیست؟ مشکل این است که ما به قراری که با دوستمان داریم بیشتر معرفت داریم و بیشتر ایمان داریم و رابطه با دوستان را بیشتر دوست داریم تا نسبت به خداوند. مشکل در ضعف ایمان است. نمی دانیم خدا چیست و چه خاصیتی برای ما دارد. از رابطه با دوست لذت می بریم اما از رابطه با خدا لذت نمی بریم. وقتی یاد دوست را در ذهن خود کوک می کنیم بدون ساعت بیدار می شویم ولی وقتی یاد خدا را در خود کوک می کنیم نمی توانیم بیدار شویم.

این یک مشکل فنی ایمانی است. تمام کسانی که صبح بیدار می شوند و کسانی که حتی قبل از صبح بیدار می شوند و نماز شب می خوانند اینها با ساعت بیدار نمی شوند. ساعت کمک می کند ولی ساعت به انسان انگیزه نمی دهد. دستگاه انگیزشی انسان را فقط و فقط خدا تحریک می کند. تا معرفت و محبت خدا در دل انسان کوک نشود انسان نمی تواند بیدار شود. شما اگر می خواهید صبح بیدار شوید اول باید عشق خدا را در خودتان کوک کنید و بعد البته رعایت موارد زیر هم می تواند کمک کار باشد.
رعایت نکاتی که ذکر می شود بعد از کوک کردن یاد و عشق خداوند در دل می تواند شما را در بیدار شدن به موقع برای نماز صبح یاری کند .
1. هر چه معده در هنگام خواب شب سبک باشد، به هنگام صبح راحت تر می توانید از خواب برخیزید. از این رو فاصله ی 2 ساعت بین خوردن شام و خواب فاصله ی مناسبی است . البته بهتر است غذایی که میل می کنید، نیز غذایی سبک و کم حجم باشد .حضرت عیسی -علیه السلام- می فرماید : ای بنی اسرائیل! پرخوری نکنید؛ زیرا هر که زیاد بخورد، زیاد می خوابد وهر که زیاد بخوابد، کمتر نماز می خواند وهر که کمتر نماز بخواند، در زمره غافلان قلمداد می شود.2
امام صادق -علیه السلام-، در مورد سخنانی که میان حضرت یحیی -علیه السلام- و ابلیس گذشت، فرمود : یحیی به شیطان گفت: این آویزها چیست؟ شیطان گفت: اینها شهوات و امیالی است که فرزند آدم گرفتار آنها شده است. یحیی گفت: آیا چیزی از آنها برای من نیز هست؟ شیطان گفت: گاه سیر و پر می خوری و ما هم تو را از نماز و یاد خدا باز می داریم. یحیی گفت: با خدا عهد می بندم که هرگز معده خود را از غذا پر نکنم و ابلیس گفت: من هم با خدا عهد می بندم که از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم.
آن گاه امام جعفر صادق -علیه السلام- فرمود: ای حفص! با خدا عهد می بندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز شکم های خود را از طعام انباشته نکنند....3
2. بدن انسان به خصوص در شب به خواب کافی نیاز دارد و اگر این نیاز برطرف نشود در کار روزانه و .... ایجاد خلل می کند. شب نشینی ها و خوابیدن دیر هنگام در بیدار نشدن برای نماز و یا کسالت در آن بسیار مؤثر است. معمولا ً کسانی که تا دیر وقت بیدارند، نمی توانند نماز صبح را بجا آورند. اگر هم بیدار شوند طبیعی است که نمازی با کسالت و خواب آلودگی بخوانند .
حضرت علی -علیه السلام- درباره ی آیه ی « ای کسانی که ایمان آورده اید در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید» چه می گویید پرسیدم فرموده : شما را از خواب آلودگی و چرتی است که نمی گذارد بدانید در رکوع و سجود و تکبیرتان چه می گویید .4 بنابر این دیر خوابیدن در شب ما را از درک لذتهای معنوی در سحر و نماز محروم می کند.
3. رعایت آداب خواب از جمله : وضو گرفتن خواندن سوره های توحید، ذکر صلوات، تسبیحات اربعه، تسبیح حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) آیة الکرسی بخصوص خواندن آیه ی آخر سوره ی کهف و نیز توسل به امام زمان برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و ... از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می کند و این توجه و هدفمندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود. البته اگر بجا آوردن همه ی آداب خواب برایتان سخت است به هر میزان که مقدورتان می باشد انجام دهید .

4. در مواقعی که زنگ ساعت شما را بیدار نمی کند، بهتر است به یکی از نزدیکان سفارش کنید که شما را در ساعت مقرر بیدار کند. در ضمن برای ایجاد عادت می توانید مثلاً 20 دقیقه مانده به طلوع آفتاب بیدار شوید و نماز خود را بجا بیاورید و هر روز نماز خود را سعی کنید به نماز اول وقت نزدیک تر نماید. 5. انجام هر کاری در ابتدا ممکن است کمی سخت باشد، ولی با تمرین و ممارست و استقامت و پایداری آن عمل آسان خواهد شد. خیلی از جوانان تلاش کرده اند و به نتیجه نیز رسیده اند. 6. جهت پایبندی به تصمیم برای خود برنامه تنبیه بگذارید. به عنوان مثال با خود عهد ببندید که هرگاه سر ساعت مورد نظر از خواب بلند نشدید، برنامه ی مورد علاقه تان را که هر روز دنبال می کردید ترک نمایید.
7. یکی از کارهای شیطان قبل از انجام هرعبادتی این می باشد که، آن را برای ما سخت جلوه می دهد. مانند ذره بین که اجسام کوچک را بزرگ نشان می دهد و در این صورت است که با بزرگ نشان دادن چیزی فرد در خود احساس ناتوانی می کند.
8. نمازهای روزانه ی خود را سعی کنید در مساجد به جای آورید و از این طریق روحیه یی معنویتان را بالا ببرید. هر مقدار که ایمان تان افرایش یابد، انجام اعمال عبادی برایتان آسان تر خواهد شد.
9.همان طور که انجام عبادت ایمان را افزایش می دهد، گناه نیز ایمان فرد را سست کرده و توفیق عبادت را از فرد می گیرد. بر این اساس باید انسان از گناه خود توبه حقیقی نماید تا به انجام عبادت موفق شود. پیامبر خدا - صلی الله علیه وآله و سلم- می فرماید: نیکی را نور دل و آرایه(زیبای و روشنای) رخسار و نیروی کار یافتم و بدی و گناه را سیاهی دل و سستی در کار و زشتی چهره .5
10. در مورد آثار و پیامدهای نماز تأمل کنید، البته اگر قبل از نمازهای روزانه و شب به هنگام خواب باشد، موثر تر است. این مطلب را به عنوان اصل کلی در ذهن داشته باشید، هر مقداری آگاهی ما در مورد مسئله ای افزایش یابد احتمال انجام آن کار (در صورت مثبت بودنش) نیز افزایش می یابد. از این رو به این مطالب دقت کنید. « و کسانی که بر نمازهایشان مواظبت می کنند . آنان همان وارثانند(وارثان بهشت)».6
امام علی -علیه السلام- می فرمایند : هیچ کاری نزد خدای ( عزو جل ) محبوبتر از نماز نیست. پس مبادا چیزی از امور دنیا شما را از اوقات نماز باز دارد ؛ زیرا خدای ( عز و جل ) مردمانی را نکوهیده و فرموده است : « همانان که از نمازشان غافلند» یعنی از اوقات نماز غافلند و به آن اهمیتی نمی دهند.7 در اهمیت صبح همان بس که خدای عز و جل به آن قسم خورده است : « و سوگند به صبح چون آشکار شود8 و سوگند به صبح چون بدمد9 ».
بر این اساس می توان با برنامه ریزی صحیح از این لحظات ملکوتی بهره برد و خود را محروم نکرد و آن را مقدمه ای برای سحر خیزی قرار داد . علامه حسن زاده ی آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند : کسی که سحر ندارد از خود خبر ندارد !
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله : ای ابوذر! پروردگارت عزّ وجلّ، به وجود سه نفر، بر فرشتگانش می بالد : مردی که در جایی تنها باشد وبه وقت اذان اذان بگوید ونماز بخواند. پروردگارت به فرشتگان می فرماید: ببینید بنده من نماز می خواند وهیچ کس جز من او را نمی بیند . پس هفتاد هزار فرشته به زمین فرود آیند وپشت سر او به نماز ایستند وتا فردای آن روز برایش آمرزش می طلبند.
و مردی که شب هنگام در تنهایی برخیزد و نماز گزارد وسجده کند و در حال سجده خوابش برد . پس ، خداوند متعال فرماید : به بنده من بنگرید که روحش نزد من است وبدنش در طاعت من سجده کنان. ...10
پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- می فرماید : هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم .11
پی نوشت ها :
1. صلوة الخاشعین، شهید دستغیب.
2. اسرار نماز، محسن قرائتی.
1 .نباء/9 و 10.
2 . میزان الحکمه/ ج 1/ ص 186 .
3 . همان/ 187.
4 . همان/ ج 7 / ص 3129.
5 . همان/ج3/114.
6 . مؤمنون / 9 و 10.
7 . میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129.
8 . مدثر / 34.
9 . تکویر / 18.
10 . میزان الحکمه / ج 2/ ص 557.
11 . همان.
منبع : وبلاگ سید مصطفی علم خواه
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
درخت ممنوعه، چه درختی بود؟
در این که آیا این شجره (درخت) که برای آدم، خوردن از آن ممنوع بود، اشاره به یک درخت معمولی خارجی یا یک امر معنوی اخلاقی است در میان مفسّران مورد گفتگوست.

داستان خلقت حضرت آدم و حوا(علیهالسلام) و توبه نکردن ابلیس در میان تمامی فرشتهها یکی از روایاتی است که در کتابهای آسمانی از آن سخن به میان آمده و توضیحاتی درباره آن داده شده است. اما یکی از قسمتهای این ماجرا ، اخراج حضرت آدم و حوا(علیهالسلام) از بهشت به دلیل نافرمانی از خداوند و خوردن از درخت ممنوعه بوده است. پس از اخراج هر دو نفر آنان به درگاه الهی توبه میکنند و در قرآن از به شرح این ماجرا پرداخته شده است : "سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آنها توبه کرد و خداوند توبه او را پذیرفت؛ زیرا او توبه پذیر و مهربان است." (سوره بقره آیه 37).
یکی از سوالاتی که ممکن است در ذهن خوانندگان این داستان قرآنی قرار بگیرد این که " درختی که حضرت آدم(علیهالسلام) از نزدیک شدن به آن نهی شده بود چه بود"؟
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این سوال اینگونه پاسخ گفتهاند:
جواب: در این که آیا این شجره (درخت) که برای آدم، خوردن از آن ممنوع بود، اشاره به یک درخت معمولی خارجی یا یک امر معنوی اخلاقی است و اگر مادّی یا معنوی است اشاره به کدام درخت یا کدام صفت از صفات است، در میان مفسّران مورد گفتگوست.
در قرآن مجید، در شش مورد به شجره ممنوعه اشاره شده، بی آن که در معرّفی آن سخنی به میان آمده باشد، ولی در اخبار و روایات اسلامی و کلمات مفسّران بحثهای فراوانی در آن شده است. بعضی آن را به شجره گندم (توجّه داشته باشید که واژه شجره به درخت و گیاه هر دو اطلاق میشود چه آن که در داستان یونس، به بوته کدو اطلاق شجره شده است) تفسیر کردهاند. بعضی به درخت انگور و برخی به انجیر و بعضی به نخل و بعضی به کافور تفسیر کردهاند.
در بعد معنوی بعضی آن را به علم آل محمّد، و برخی به حسد، و بعضی به علم به طور مطلق تفسیر نمودهاند.
در حدیثی از امام علی بن موسیالرضا(علیهالسلام) میخوانیم که وقتی از حضرتش درباره اختلاف کلمات و روایات در این باره سؤال کردند فرمود: همه اینها درست است، چرا که درختان بهشت با درختان دنیا تفاوت دارد. در آن جا بعضی از درختان دارای انواع میوهها و محصولات است، به علاوه هنگامی که آدم مورد اکرام و احترام خداوند قرار گرفت و فرشتگان برای او سجده کردند و در بهشت جای داده شد، در دل گفت: آیا خداوند موجودی برتر از من آفریده است؟ خداوند مقام محمّد و آل محمّد را به او نشان داد و او در دل آرزو کرد که کاش به جای آنان بود.
شجره ممنوعه در تورات کنونی

ذکر این نکته در این جا لازم است که در تورات کنونی شجره ممنوعه، به عنوان شجره علم و دانش (معرفت نیک و بد) و شجره حیات و زندگی جاودان، معرفّی شده است و خداوند آدم و حوا را از آن نهی کرده بود، مبادا آگاه شوند و حیات جاویدان پیدا کنند و چون خدایان گردند!
این تعبیر از روشنترین قراینی است که گواهی میدهد تورات فعلی تورات حقیقی نیست بلکه ساخته مغز بشر کم اطّلاعی بوده که علم و دانش را برای آدم، عیب میشمرده و آدم را به گناه علم و دانش، مستحق طرد از بهشت میشمرد.
گویی بهشت جای آدمِ فهمیده نیست و به نظر میرسد پارهای از روایات که شجره ممنوعه را شجره علم و دانش معرّفی میکند از روایات مجعولی است که از تورات تحریف یافته، گرفته شده است.
منابع :
عصر شیعه
شیعه آنلاین
سایت حوزه
کمترین عذاب جهنم چیست؟
این حقیقت را باید بدانیم که مجازات اخروی از سنخِ مجازات دنیوی نیست که مسألهی تناسب و عدم آن پیش بیاید. در دنیا، جُرم و جریمه دو حقیقت از هم جدا و فاعلِ آن دو نیز از هم جدا هستند.
حقانیّت قیامت را باور کنیم

اینک در باب معاد و حقَانیَت روز حساب به آیات قرآن دل بدهیم و ببینیم که قرآن کریم واقعهی قیامت را با چه تأکیدی بیان میکند و چگونه دلها را تکان میدهد!
خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آ له و سلم میفرماید: «و یستَنبوئک أحقّ هو ...؛ از تو میپرسند: آیا راستی، قیامت حقّ است؟»
«... قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ ...؛ (1) بگو: بله؛ به خدایم قسم، قیامت حقّ است.»
کدام گوینده بهتر از خدا میتواند دلها را تکان بدهد و با قاطعیّت تمام بگوید: «... قبل إی و ربِّی إنّهُ لَحقٌّ...!؟»
باز هم میفرماید: «لیجمعنّکم إلی یوم القیامةِ ...»
هم لام تأکید و هم نون تأکید دارد و با صیغه مضارع* که: «به طور قطع و مسلّم شما را روز قیامت جمع میکند.»
«لا ریبَ فیه؛ هیچ شکی در آن نیست.»
«وَ مَن أصدقُ مِنَ اللهِ حدیثاً؛ (2) چه کسی راستگوتر از خدا سراغ دارید.»
آیا اگر آقایان فلاسفه و عرفا بر اساس استدلالات عقلی و کشف و شهود عرفانی خود بگویند، شما میپذیرید امّا سخن خدا را با این قاطعیّت نمیپذیرید!؟ آیا فارابی و بوعلی سینا و آخوند ملاصدرا از خدا راستگوترند و گفتارشان به واقع نزدیکتر است!؟
«فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا؛ شما خیال کردید که شما را لغو و عبث آفریدیم.»
این همه نظامات عالم را برای شما خلق کردیم و شما را هم برای اینکه بخورید و بخوابید و با هم بجنگید بعد بمیرید و بپوسید و از بین بروید؛ اینکه کار لغو و بیهودهای خواهد بود.
«وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ (3) و [آیا شما گمان کردهاید که] بازگشتی به سوی من نخواهید داشت؟»
هشدار که عالَم دیگری در انتظارِ ماست
« وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ »(4)
من که بازیگر نیستم که مثل بچهها بسازم و خراب کنم. بلکه عالم دیگری پشت سر این عالم هست و بازگشتنی برای شما در کار است. حالا آنجا چه خبر است؟ همین قدر قرآن میگوید: بدانید که مجمع و محشری در پیش هست؛ امّا آن به چه کیفیت است؟ ما باید آنجا برویم و ببینیم. مولای ما امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: «فَلیَکفِکُم مِنَ العِیانِ السّماعُ و مِنَ الغیب الخبرُ؛ فعلاً شما به همین شنیدن از ما اکتفا کنید تا در شرایط خاصّ به خود، شنیدنیها را از نزدیک ببینید.»
«وَ إذا رَأیتَ ثَمَّ رأیت نعیماً و مَُلکاً کبیراً؛ (5) آنجا که رسیدید و دیدِ آنجایی را به دست آوردید، آنگاه میفهمید و حقیقت را مییابید.»
کیفر اخروی، محصول بذر دنیوی
گاهی در روایات تشبیهاتی به منظور تقریب به اذهان آوردهاند که سخت تکان دهنده است؛ از رسول اکرم صلی الله علیه واله و سلم منقول است:

«اِنَّ نارَکم هذه جُزءٌ مِن سبعینَ جُزءً مِن نار جهنّم قد اُطفأت سَبعینَ مَرّةً بِالماءِ ثمّ التَهبت؛ (6)».
«این آتشی که شما در دنیا دارید چه قدر سوزنده است؟ همین آتش شما یک جز، از هفتاد جز، آتش جهنّم است که هفتاد بار با آب، خاموش شده و باز شعلهور شده است تا به این حدّ از سوزندگی تنزّل یافته است.»
کمترین عذاب جهنّم است!
حضرت در جای دیگری فرموده است: «... اِنَّ اَهوَنَ النّاسِ عذاباً یوم القیمةِ لَرجلٌ فی ضَحضاحٍ مِن نارٍ علیه نَعلانِ مِن نارٍ و شِراکانِ مِن نارٍ یَعلی منها دماغُهُ؛ (7) در روز قیامت، سبک عذاب ترین افراد در جهنّم، کسی است که در میان مقدار کمی از آتش قرار گرفته است در حالتی که یک جفت کفش آتشین بند دار به پایش کردهاند و به محض پوشیدن آن، مغزش به جوش میآید.»
«کما یغلی المِرجَلُ؛ آن گونه که دیگ مسی میجوشد، [مغز آن آدم هم بر اثر تماس با آن کفش آتشین میجوشد].»
پاسخ به یک شبهه
حال ممکن است در بعضی از ذهنها خطور کند که: آیا این عذاب سنگین برای یک گناه، دور از تناسب نیست، هر چند هم آن گناه بزرگ باشد!؟
در جواب عرض میشود: این حقیقت را باید بدانیم که مجازات اخروی از سنخِ مجازات دنیوی نیست که مسألهی تناسب و عدم آن پیش بیاید. در دنیا، جُرم و جریمه دو حقیقت از هم جدا و فاعلِ آن دو نیز از هم جدا هستند؛ مثلاً «زید» دزدی میکند و «عَمرو» دست او را میبرد. دزدی کردن که جرم است، غیر دست بریدن است که جریمه است؛ فاعلِ جرم، زید است و فاعلِ جریمه، عمرو. اینجاست که مسألهی تناسب و عدم تناسبِ جرم و جریمه مطرح میشود؛ امّا در مجازات اخروی، جریمه عینِ خود جرم است و فاعل جریمه، همان فاعل جرم است. زید است که در دنیا گناهی مرتکب شده و آن گناه در زمین جان او به صورت بذری جا گرفته و رشد کرده و در عالم آخرت به صورت آتش در آمده و از زمین جان او شعله کشیده است. این آتش، همان بذر گناه رشد یافته است و از خارج از وجود او، کسی چیزی برای او نیاورده است. این گفتار خداوند حکیم است:
«فَالیومَ لا تُظلمُ نفسٌ شیئاً...؛ (8) امروز به کسی، ستم نمیشود.»
«... إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ (9) آنچه که به عنوان کیفر میبینید، همان کاری است که در دنیا انجام دادهاید.»
کیفر اخروی، محصول بذر دنیوی شماست. آنچه را که در دنیا کاشتهاید همان را در آخرت درو میکنید؛ منتهی شما خودتان را نشناختهاید و از نظام عمل و آثار آن در وجود خودتان بی خبرید و لذا چارهای جز پیروی از برنامه تنظیم شدهی از جانب خالقتان ندارید که میفرماید:
«... وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا...؛ (10) آنچه در دنیا عمل کردهاند، عین آن را در روز جزا حاضر مییابند.».
یک «الحمدلله» یا «سبحان الله» که از زبان شما صادر میشود، حضرت رب الفلق آن را میگیرد و تبدیل به مرغ بهشتی میکند؛ همان کسی که دامن ظلمت شب را میشکافد و سپیدهی صبح و خورشید فروزان را بیرون میآورد؛ همان قدرتی که دانهی گندم را در دل خاک میشکافد و یک خوشهی صد دانهای از آن بیرون میآورد؛ همان قدرتی که نطفه را میشکافد از داخل آن انسانی عاقل و گویا و بینا و شنوا بیرون میآورد؛ همان قدرت است که افکار و اخلاق و اعمال شما را میشکافد و از داخل آن درخت طوبی یا شجرهی زقّوم میرویاند.
اینجا با دست خودت انفاق و ایثار میکنی، همین ایثار و انفاق شما در آن عالم، درختی ثمربخش میشود و بر شما سایه میافکند.
با زبانت به مردم نیش زدی، دلها را سوزاندی! بدان که همین زبان نیش زنت در روز قیامت، تبدیل به مار و عقرب و افعی گشته و تو را میسوزاند!!
اینجا دل مردم را سوزاندی، دشنام دادی، مسخره کردی! خیال کردی که تمام شد!؟ حضرت ربّ الفلق اینها را میشکافد و از داخل آن، جهنّم بیرون میآورد.
یادمان باشدکه نظام آفرینش به این سادگی نیست و بی حساب و کتاب آفریده نشده است .
پی نوشت ها :
1- سورهی یونس، آیهی 53
* لَیجمعنَّ: لَ (لام تأکید) = یَجمع (فعل مضارع) + نَّ (نون تأکید).
2- سورهی نساء، آیهی 87
3- سورهی مؤمنون، آیهی 115
4- انبیاء،16
5- بحارالانوار، جلد 8، صفحهی 288، حدیث 21
6- بحارالانوار، جلد 8، صفحهی 295، حدیث 44
7- همان
8- سورهی یس، آیهی 54
9- سورهی طور، آیهی 16
10- سورهی کهف
منابع :
صفیر هدایت، سید محمد ضیاء آبادی
پژوهشکده امام خمینی
پژوهشکده باقر العلوم