همانطوری که در تصویر می بینید این فرد کسی نیست جز میونگ هون از ستارگان مسابقات بسکتبال ان.بی.ای که در مراسم تدفین، کنار سربازان حاضر شده است.
این عکس در میان صدها عکس خبری که آسوشیتدپرس از مراسم منتشر کرد، توجه جهانیان را به خود جلب نمود.
باراک اوباما که تا پیش از این به دلیل تأثیراتی که تحریم بانک مرکزی ایران بر بازار انرژی داشت، از امضای این قانون خودداری میکرد، در حالی در میانه تعطیلات خود در هاوایی این قانون را امضا کرده که کنگره ناچار شده بود، تبصرههای جدی برای کم کردن تأثیر این قانون وارد کند.
نخست این که تحریم معامله با بانک مرکزی ایران شامل مبادلات حوزه انرژی نمیشود. در واقع تحریم بانک مرکزی ایران، شامل مبادلات حوزه فروش نفت خام ایران نیست و همچنان خریداران نفت ایران، میتوانند در این حوزه با بانک مرکزی ایران مبادلات بانکی داشته باشند.
افزون بر این، اوباما امروز قانونی را امضا کرده که زمان اجرای آن به دلیل تأثیرات احتمالی آن بر بازار نفت، نزدیک شش ماه آینده خواهد بود. حال آن که تحولات بازار انرژی در شش ماه آینده، پیشبینی شدنی نیست و احتمال اجرا نشدن این قانون در آینده نیز میرود.
و سرانجام آن که برابر این قانون، اجرای برخی مواد این قانون به صلاحدید و نظر شخصی رئیسجمهور آمریکا بستگی دارد و او میتواند در صورت رعایت مصلحتی، این قانون را اجرا نکند.
منبع: تابناک
10) دینا سانیچار، پسر گرگی هند
تاریخ پیدا شدن : 1867
سن هنگام پیدا شدن : 6
محل : سکندرا
مدت زمان زندگی در طبیعت : 6 سال
حیوانات : گرگها
گفته میشد «دینا سانیچار»، یکی از پسرهایی که در پرورشگاه سکندرا زندگی میکرد، دچار معلولیتهای ذهنی است. او را در سال 1867، هنگامی که شش سال سن داشت، از غار گرگها بیرون آوردند. چند شکارچی در جنگلهای «بلندشهر» از دیدن پسری که روی چهار دست و پا دویده و به دنبال یک گرگ، وارد لانهی گرگها شد، در شگفت ماندند. این چنین بود که دینا سانیچار پیدا شد. آنها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بیرون آوردند و گرگ را با شلیک گلوله کشتند.
دینا، در ابتدا، عادات یک حیوان وحشی را از خود بروز میداد؛ او جامههایش را میدرید و از زمین غذا میخورد. دینا سرانجام غذای پخته را با غذای خام جایگزین ساخت اما هرگز صحبت کردن نیاموخت. ظاهراً دینا به تنباکو هم معتاد شد. وی در سال 1895 مُرد.
9) کامالا و آمالا، دختران گرگی میدناپور
تاریخ پیدا شدن : 1920
سن هنگام پیدا شدن : 8 (کامالا)، 1.5 (آمالا)
محل : میدناپور، هند
مدت زمان زندگی در طبیعت : 8 سال ، 1 سال
حیوانات : گرگها
شاید یکی از مشهورترین و بحثبرانگیزترین ماجراهای مربوط به کودکان وحشی، ماجرای «کامالا» و «آمالا» باشد. کامالا و آمالا، دو تن از جالبترین افراد، در میان کودکان وحشی هستند. این دختران گرگی، کنار هم، در لانهی گرگها پیدا شدند. در آن زمان، آمالا 18 ماهه بود و کامالا هشت سال داشت. با این حال، گفته میشد این دو خواهر نیستند، بلکه در سالهای متفاوتی، به حال خود رها شدهاند یا این که گرگها آنها را برداشتهاند.
در همان سال، کشیش «جوزف سینگ» ، یک مبلغ مذهبی که ادارهی پرورشگاهی در شمال هند را بر عهده داشت، شایعاتی شنید دربارهی دو موجود شبحمانند، که در جنگل بنگال، در نزدیکی «میدناپور»، دستهای از گرگها را همراهی میکنند. روستاییان محلی از این ارواح میترسیدند، اما بر اساس عرف منطقه، حق نداشتند به گرگها آسیبی برسانند. سینگ، که کنجکاو شده بود، بر بالای یک درخت، مخفیگاهی ساخت مشرف به لانهی دستهی گرگها. لانه، در واقع، یک پشتهی قدیمی ده پایی موریانهها بود که با گذشت زمان، گود و میانتهی گشته بود. با بالا آمدن ماه، سینگ، گرگها را دید که یکی یکی بیرون میآیند. سپس، دو موجود خمیده و ترسناک ظاهر شدند. این دو موجود سرهای خویش را کمی بیرون آوردند، هوای شبانه را بو کشیدند و آنگاه به بیرون جهیدند. این «اشباح» بر اساس توصیفات سینگ در دفتر خاطراتش، موجوداتی بودند : «…بسیار مخوف و ترسناک…دست، پا و بدنی همچون انسان داشتند، اما سرهایشان، جسم گردی بود از چیزی که شانهها و قسمت فوقانی بالاتنهشان را میپوشاند…چشمهایشان، درخشان و نافذ بود و شباهتی به چشم انسانها نداشت…هر دوی آنها روی چهار دست و پا میدویدند».
ظاهرا،ً در این دخترها، اثری از رفتار و افکار انسانی نبود. گویی آنها ذهن یک گرگ را داشتند. هر لباسی که به تنشان پوشانده میشد را پاره میکردند، فقط گوشت خام میخوردند، هنگام خواب به صورت دایرهای و خمیده به هم میچسبیدند، در خواب تکانهای ناگهانی میخوردند و خرناس میکشیدند، تنها بعد از طلوع آفتاب بیدار میشدند، زوزه میکشیدند و میخواستند دوباره آزاد شوند. کامالا و آمالا آنقدر چهار دست و پا راه رفته بودند که تاندولها و مفاصلشان کوتاه شده بود، به همین دلیل قادر نبودند پاهایشان را راست نگه دارند یا حتی برای راه رفتن روی دو پا، کوششی نشان دهند. آنها هرگز لبخند نزدند و علاقهای به ارتباط با انسانها نشان ندادند. تنها احساسی که در چهرهشان دیده میشد، ترس بود. حتی حواس این دو نیز همچون حواس گرگها شده بود. به گفتهی سینگ، شب هنگام، چشمان آنان بینایی خارقالعادهای داشت و مثل چشم گربهها میدرخشید. قدرت شنوایی آنها نیز بسیار قوی بود، اما به نظر میرسید صدای انسانها برای گوشهایشان غریب و غیر قابل شنیدن است.
سینگ، به عنوان مردی فقیر اما تحصیلکرده، تمام تلاش خود را کرد تا وظیفهی خود مبنی بر بهبود حال کامالا و آمالا را به بهترین نحو ممکن انجام دهد. وی که به نظریهی رشد گیاهوار کودکان اعتقاد داشت، این طور نتیجه گرفت که عادات گرگی کامالا و آمالا، به نحوی مانع از بروز آزادانهی خصایل انسانی آنها میشود. سینگ احساس میکرد وظیفه دارد ( حداقل به دلایل مذهبی ) که این این دو دختر را از روش زندگی گرگوارشان جدا کند و زمینهی ظهور انسانیت دفنشدهی آنان را فراهم آورد. متأسفانه، پیش از آن که کار پژوهشی وی پیشرفت کند، دختر کوچکتر، آمالا، بیمار شد و جان داد. این واقعه، برای کامالا که تازه ترسش از انسانهای دیگر و محیط پرورشگاه ریخته بود، ضربهی مهلکی محسوب میشد. کامالا مدت زیادی عزا گرفت و سینگ، میترسید او هم جانش را از دست بدهد. اما سرانجام کامالا بهبود یافت و سینگ برنامهی بهبودی بیمار را آغاز کرد.
8) دانیل، پسر بزی آند
تاریخ پیدا شدن : 1990
سن هنگام پیدا شدن : 12
محل : آند، پرو
مدت زمان زندگی در طبیعت : 8 سال
حیوانات : بزها
پسر بزی آند در سال 1990 در آند، پرو پیدا شد و گفته میشود که هشت سال توسط بزها بزرگ شده است. وی با خوردن شیر آنها و تغذیه از ریشهها و دانهها زنده مانده بود. دانیل در طبیعت، و با مشخصههای بارز زندگی وحشی بزرگ شده بود.
او روی چهار دست و پا راه میرفت و دستها و پاهایش آنقدر زخم شدهبودند که سفت شده و برایش حکم سم را پیدا کرده بودند. وی میتوانست با بزها ارتباط برقرار کند اما نتوانست زبان بشر را یاد بگیرد.
پسر بزی آند پس از پیدا شدن، توسط تیمی از دانشگاه پزشکی «کانزاس» تحت بررسی و آزمایش قرار گرفت. نام او را «دانیل» گذاشتند.
7) پسر-آهوی کوهی سوریهای
تاریخ پیدا شدن : 1946
سن هنگام پیدا شدن : تقریباً 10
محل : صحرای سوریه
مدت زمان زندگی در طبیعت : 9 سال
حیوانات : آهوان کوهی
پسری که حدوداً 10 سال سن داشت در میان گلهای آهوان کوهی در صحرای سوریه پیدا شد. او را به کمک یک جیپ عراقی گرفتند، چون میتوانست با سرعت 50 کیلومتر در ساعت بدود. اگرچه وی به طرز وحشتناکی لاغر بود، اما میگفتند بسیار سالم و تندست است و عضلاتی پولادین دارد. این پسر را گرفتند و دست و پایش را بستند.
به گفتهی آرمن، پسر-آهوی کوهی سوریهای در سال 1955 هنوز زنده بود و سعی کرده بود از وضعیت نامطلوبی که در آن زندانی شده بود، فرار کند. من احساسات شما را با بیان کارهایی که برای جلوگیری از این اقدام او انجام گرفت، جریحهدار نمیکنم.
آنچه که Magazine Life در تاریخ 9 سپتامبر1946 نوشته بود، تا حد زیادی با گزارشهای دیگر مطابقت دارد. گزارش میگوید یک ماه پیش، گروهی از شکارچیان، پسری پیدا کردهاند که وحشی و آزاد در میان گلهای از آهوان کوهی، در دشت سوریه میدویده است. گویا، وی، که در زمان پیدا شدن 10 الی 14 سال داشت، در کودکی به حال خود واگذاشته شده بود. بعد از پیدا شدن، او را به آسایشگاه بیماران روانی انتقال داده بودند. Sunday Express نیز گزارش مشابهی ارائه کرده، با این تفاوت که سرعت پسر را 50 متر در ساعت قلمداد کرده است نه 50 کیلومتر در ساعت.
6) بلو، پسر شامپانزهای نیجریهای
تاریخ پیدا شدن : 1996
سن هنگام پیدا شدن : 2
محل : نیجریه
مدت زمان زندگی در طبیعت : 1 سال
حیوانات : شامپانزهها
«بلو»، پسر شامپانزهای نیجریهای را هنگامی که دو سال داشت، در سال 1996 پیدا کردند. والدینش احتمالاً وی را که دچار معلولیت جسمی و ذهنی بود، در شش ماهگی رها کرده بودند، کاری که معمولاً چادرنشینان «فولانی»، ساکنان بخش عمدهای از منطقهی «ساحل» در غرب آفریقا، با کودکان معلولشان انجام میدهند و امری عادی محسوب میشود.
بلو که گفته میشود توسط شامپانزهها سرپرستی و بزرگ شده بود، میان یک خانوادهی شامپانزه، در 150 کیلومتری جنوب «کانو» واقع در شمال نیجریه پیدا شد. زمانی که این ماجرا، شش سال بعد در سال 2002 به چند خبرگزاری رسید، بلو در خانهی بیسرپرستان Tudun Maliki Torrey در کانو ساکن شده بود.
بلو، زمانی که تازه پیدا شده بود، مثل یک شامپانزه راه میرفت، او از پاهایش بهره میگرفت اما دستهایش را روی زمین میکشید. وی شبها در خوابگاه به این سو و آن سو میپرید، بچههای دیگر را آشفته میکرد و همه چیز را پرت میکرد و میشکست. شش سال بعد، بلو بسیار آرامتر شده بود، اما همچنان مثل شامپانزهها به این سو و آن سو میپرید، صداهای شامپانزهوار در میآورد و چند بار با مشت به سرش میزد. بلو در سال 2005 از دنیا رفت.
5) جان سبونیا، میمون-پسر اوگاندایی
تاریخ پیدا شدن : 1991
سن هنگام پیدا شدن : 6
محل : اوگاندا
مدت زمان زندگی در طبیعت : 3 سال
حیوانات : میمونها
«جان سبونیا» در اوایل دههی 1980 به دنیا آمده بود. وی بعد از مشاهدهی قتل مادرش به دست پدر خودش، از خانه فرار کرده بود ( احتمالاً در آن زمان حدود سه سال داشته ). باور عام و پذیرفته بر این است که میمونهای سبز آفریقایی (green African vervet monkeys) حداقل تا اندازهای مراقبت از او را در جنگل بر عهده گرفتهاند. جان، در سال 1991، وقتی در درختی پنهان شده بود، توسط یک زن یا دختر قبیله ( به نام میلی ) پیدا شد. «میلی» با اهالی روستا بازگشت و در این مورد، نه تنها خود جان در برابر اسیر شدن مقاومت کرد- چیزی که معمولاً اتفاق میافتد- بلکه خانوادهای که سرپرستیاش را بر عهده گرفته بودند نیز، با پرتاب چوب به سمت روستاییان، به دفاع از او برآمدند.
گزارشات اولیه حاکی است که تمام بدن جان با موهایی موسوم به هایپرتریکوسیس پوشیده شده بود. در مدفوع وی، کرمهایی به طول نیم متر وجود داشت. وقتی او را گرفتند و تمیزش کردند، معلوم شد تمام تنش پر از شکاف و خراش است و زانوهایش به دلیل چهار دست و پا راه رفتن، زخمی است. هویت جان سبولینا در همین زمان مشخص شد. میلی، جان را به «پل و مولی واسوا»، مدیران یک مؤسسهی خیریه، سپرد. جان در ابتدا نمیتوانست حرف بزند یا گریه کند اما بعدها یاد گرفت صحبت کند. این بدان معناست که وی پیش از زندگی در طبیعت، تا حدی حرف زدن را یاد گرفته بود.
او حالا نه تنها حرف میزند، بلکه آواز نیز میخواند و همراه گروه کر کودکان «مروارید آفریقا» به سفر میرود. بیبیسی، مستندی از ماجرای جان ساخت به نام «گواه زنده» (Living Proof). این مستند در 13 اکتبر 1999 به نمایش درآمد.
4) ترایان کالدارار، پسر سگی رومانیایی
تاریخ پیدا شدن : 2002
سن هنگام پیدا شدن : 7
محل : براشوف، رومانی
مدت زمان زندگی در طبیعت : 3 سال
حیوانات : سگها

«ترایان کالدارار»، پسری رومانیایی بود که سه سال، دور از خانوادهاش، یک زندگی وحشی در پیش گرفته بود. گفته میشود او به دلیل خشونتهای خانوادگی، خانهاش را ترک کرده بود. مادرش، «لینا کالدارار»، گفت که پسرش را دوست میداشته، اما همسرش مرد خشنی بوده و همواره لینا را کتک میزده. وقتی او ترایان را گم کرد، بسیار آزردهخاطر شد و این امید را در خود پرورش داد که شاید خانوادهی دیگری، سرپرستی ترایان را بر عهده گرفتهاند. او گفت : «وقتی فرار کردم، ارتباطم با ترایان قطع شد، با این حال، سعی کردم او را پس بگیرم. هر کاری کردم، او ( پدر ترایان ) اجازه نداد بچهام را پس بگیرم. او گفت بچه مال خودش است».
اگرچه ترایان کالدارار وقتی پیدا شد، هفت ساله بود، اما جسم یک بچهی سه ساله را داشت. او نمیتوانست صحبت کند، لخت بود و در یک جعبهی مقوایی پوشیده با پلیاتیلن زندگی میکرد. وی از نرمی استخوان شدیدی رنج میبرد، زخمهای عفونی داشت و جریان خونش احتمالاً به دلیل سرمازدگی، بسیار ضعیف بود. به اعتقاد دکترها، امکان نداشت ترایان به تنهایی زنده مانده باشد. آنان این طور نتیجه گرفتند که تعداد زیادی از سگهای ولگرد حومهی شهر ترانسیلوانیا به او یاری رساندهاند. وقتی ترایان پیدا شد، جسد سگی در کنارش بود که ظاهراً وی از آن تغذیه میکرده.
ترایان کالدارار، بعد از آن که اتومبیل یک چوپان به نام «مونالسکو یوان» از کار افتاد، پیدا شد. آقای یوان مجبور شده بود پیاده از مرتع خود بازگردد. در این زمان او کودک را پیدا کرده، به پلیس خبر داده بود. پلیس کمی بعد ترایان را گرفت. ترایان همچون یک شامپانزه راه میرفت و خوابیدن زیر تخت را به خوابیدن روی آن ترجیح میداد. به گزارش دکتر «مرسیا فلوریا»: «او را در وضعیتی حیوانی یافته بودند و حرکات او نیز حیوانگونه است. این شواهد نشان میدهند که وی در یک محیط اجتماعی رشد نیافته. وی در نبود غذا، بسیار آشفته میشود. در تمام مدت به دنبال غذاست. وی بعد از خوردن غذا میخوابد».
3) راچام پنگینگ، دختر جنگل کامبوج
تاریخ پیدا شدن : 2007
سن هنگام پیدا شدن : 29
محل : جنگل کامبوج
مدت زمان زندگی در طبیعت : 19 سال
حیوانات : حیوانات مختلف
دختر جنگل کامبوج، زنی کامبوجی است که در 13 ژانویهی 2007، در جنگل «ایالت راتانکیری» پیدا شد. خانوادهای در یک روستای نزدیک به محل، ادعا کردند که این زن، دختر آنها، «راچام پنگینگ» است که 29 یا 30 سال دارد (متولد 1979) و 18 یا 19 سال پیش ناپدید شده. ماجرای راچام، به عنوان یک کودک وحشی که سالهای زیادی از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبری وسیعی داشت.
راچام، پس از آن که در 13 ژانویهی 2007، ژولیده، لخت و وحشتزده، در جنگلهای انبوه ایالت راتانکیری واقع در دورترین نقطهی شمال شرقی کامبوج پیدا شد، مورد توجه بینالمللی قرار گرفت. وقتی یک روستایی متوجه شد از غذای موجود در جعبهی ناهار خبری نیست، آن ناحیه را تحت نظر گرفت، چشمش به این زن افتاد و چند تن از دوستانش را برای گرفتن او گرد آورد.
پدر راچام، افسر پلیس، کسور لو لانگ، او را از روی زخمی که روی پشتش داشت شناسایی کرد. وی اظهار داشت راچام پنگینگ در سن 8 سالگی، هنگامی که همراه خواهر شش سالهاش، گلهی گاوها را هدایت میکرد، ناپدید شده بود (خواهرش نیز همینطور). یک هفته بعد از پیدا شدن، راچام در تطبیق خود با زندگی متمدن، دچار مشکل شد. به گزارش پلیس محلی، او تنها میتوانست سه کلمه بگوید : «پدر»، «مادر» و «شکمدرد». یک روانشناس اسپانیایی که این دختر را دیده بود، گفت او «میتواند چند کلمه بگوید و با دیدن بازیهایی که در آنها آیینه و اسباببازیهایی به شکل حیوانات وجود دارد، لبخند میزند» اما راچام هرگز به زبانی که قابل درک باشد، صحبت نکرد. او هنگام گرسنگی و تشنگی، به دهانش اشاره میکرد و ترجیح میداد به جای اینکه به صورت قائم قدم بردارد، روی چهار دست و پا راه برود. خانوادهی راچام مجبور بودند تمام مدت مراقبش باشند تا به جنگل فرار نکند. راچام پنگینگ بارها سعی کرده بود به جنگل بازگردد. مادرش مرتب ناچار بود لباسهای راچام را را تنش کند زیرا او میخواست آنها را از تنش بیرون بیاورد. بر اساس اظهارات یکی خبرنگار از «گاردین»، خانوادهی راچام، مراقبت فراوانی از وی به عمل میآوردند و این زن غمگین و بیتوجه مینمود، هرچند شبها بیقرار میشد. در ماه مه 2010، راچام پگینگ به جنگل فرار کرد. علیرغم جست و جوها، کسی نتوانسته او را پیدا کند.
2) پسر پرندهای روسی
تاریخ پیدا شدن : 2008
سن هنگام پیدا شدن : 7
محل : ولگوگراد، روسیه
مدت زمان زندگی در طبیعت : 7 سال
حیوانات : پرندگان
در سال 2008، مددکاران روسی، یک «پسر پرندهای» پیدا کردند، که مادرش او را در لانهی پرندگان بزرگ کرده بود. این پسر تنها میتوانست از طریق جیک جیک کردن ارتباط برقرار کند. به گفتهی مقامات، این بچهی وانهادهشده را در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در حالی یافته بودند که با قفسهایی پر از پرنده، غذای پرندگان و مدفوع آنان، احاطه شده بود.
به گزارش روزنامهی روسی «پراودا» پسر پرندهای از زبان انسانی چیزی نمیفهمید و با جیک جیک کردن و تکان دادن بازوانش، ارتباط برقرار میکرد. فعال اجتماعی، «گالینا ولسکایا»، که در نجات کودک از خانهاش در «کروسکی»، ولگوگراد، شرکت داشت، اظهار کرد مادر 31 سالهی این پسر، با او همچون سایر حیواناتش رفتار میکرده و هرگز با وی سخن نمیگفته. خانم ولسکایا گفت: «وقتی با او حرف میزنیم، جیک جیک میکند».
مقامات روسی اعلام کردند که کودک از لحاظ جسمی آسیبی ندیده است اما از «سندروم ماگلی» رنج میبرد و قادر به برقراری ارتباط عادی با انسانها نیست. نام این سندروم، از شخصیت «کتاب جنگل» گرفته شده؛ ماگلی در این داستان، پسربچهای است که توسط حیوانات وحشی بزرگ میشود.
پراودا این گونه نوشت: «(مادر وی) از پرندگان خانگی نگهداری میکرد و به پرندگان وحشی غذا میداد. هرگز نه پسرک را زده بود و نه بدون غذا رهایش کرده بود، اما هیچ وقت با او صحبت نکرده بود. این پرندگان بودند که با وی ارتباط برقرار کرده، زبان پرندهای یادش دادهاند. او فقط جیکجیک میکند و وقتی میفهمد کسی منظورش را متوجه نشده، دستهایش را مثل پرندهها تکان میدهد». این مادر، بعد از آن که پسرک پیدا شد، یک فرم رضایت امضا کرد. براساس این فرم، وی باید کودکش را آزاد میکرد تا تحت مراقبت قرار گیرد. گزارشها حاکی از آن هستند که پسر پرندهای موقتاً به یک آسایشگاه روانی منتقل شده بود، اما بعد از مدت کوتاهی، او را به مرکز مراقبتهای روانپزشکی فرستاده بودند.
1) اکسانا مالایا، دختر سگی اوکراینی
تاریخ پیدا شدن : 1991
سن هنگام پیدا شدن : 8
محل : بلاگوشچنکا، اوکراین
مدت زمان زندگی در طبیعت : 5 سال
حیوانات : سگها
«اوکسانا مالای» نه یک کودک وحشی بود، نه یک کودک محبوس، بلکه کودکی بود وانهاده، که بیشتر دوران طفولیت خود را از 3 تا 8 سالگی، در لانهی سگها، پشت باغچهی خانهی خانوادگی خود در «نوایا بلاگوشچنکا»، اوکراین، گذرانده بود، هر چند، گاهی به خانه میآمد و والدین الکلی و اهمالگر خویش را ملاقات میکرد.
والدین دائمالخمر اکسانا، نمیتوانستند از او نگهداری کنند و به همین دلیل اکسانا در سه سالگی از خانهاش تبعید شد. آنان در منطقهای فقیرنشین زندگی میکردند و سگهای وحشی بسیاری در آن خیابانها پرسه میزدند. اکسانا در یک کپر، که محل زندگی این سگها بود و پشت خانهاش قرار داشت، پناه جست. وی تحت مراقبت سگها قرار گرفت و حرکات و رفتارهای آنان را آموخت. رابطهی اکسانا با سگها آنقدر قوی بود که وقتی مقامات برای نجاتش آمدند، در ابتدا توسط سگها رانده شدند. اعمال و صداهای او، تقلیدی از سرپرستانش بود. دختر سگی خرناس میکشید، پارس میکرد، روی چهار دست و پا راه میرفت، مثل یک سگ وحشی قوز میکرد، پیش از خوردن غذا آن را بو میکشید و دارای حواس بسیار قوی بینایی، شنوایی و بویایی بود. وقتی اکسانا را نجاتش دادند، او تنها کلمات «بله» و خیر» را میدانست.
اکسانا، بعد از پیدا شدن، کسب مهارتهای عادی اجتماعی و عاطفی انسانی را دشوار یافت. وی، محروم از هرگونه محرک اجتماعی و فکری، تنها، از حمایت عاطفی سگهای همراهش برخوردار گشته بود. از آنجایی که اکسانا در محیط اجتماعی از زبان استفاده نکرده بود، وی در بهبود مهارتهای زبانی با مشکل مواجه میشد.
اوکسانا در سال 2010، 26 ساله است. او در محل نگهداری معلولین ذهنی نگهداری میشود و در مراقبت از گاوهای مزرعهی کلینیک کمک میکند. وی گفته است وقتی کنار سگهاست، از همیشه خوشحالتر است.
منبع: وبلاگ جهان عجایب
چه کار می توانم انجام دهم که در 9 ماه 4 میلیون تومان بگیرم. قول میدهم به هیچ چیزش وابسته نشوم. به دنیا که آمد، نگاهش هم نمیکنم. میسپارمش به آنها که 10 سال منتظر آمدنش بودند. 9 ماه که چیزی نیست. هم آنها خوشحال میشوند، هم زندگی ما بهتر میشود.
معاملهای که هر دو طرفش راضی باشند چه اشکالی دارد؟
این سخنان مادری است که تصمیم گرفته رحمش را اجاره دهد.
مطابق آمار، سالانه در کشور بیش 100 هزار نفر به جمعیت خانوادههایی که دچار ناباروری هستند اضافه میشود و سازمان بهداشت جهانی هم سهم نازایی را در میان جمعیت بارور ایران 12 درصد اعلام کرده است.
ناباروری در آمارهای طلاق و فروپاشی خانوادهها هم جایگاه ویژهای دارد و سومین دلیل طلاق در خانوادههای ایرانی است. به همین دلیل است که تلاش برای یافتن راهحلهایی برای ناباروری جدا از جنبههای علمی و پژوهشیاش، خالی از اثرات اجتماعی و روانی نیست.
انسانیت، نه تجارت!
یک طرف این ماجرا گشودن گره از زندگی زوجهایی است که سالها در حسرت فرزند بودهاند، یک طرف دیگر، زنی است که به عنوان حامل جنین، 9 ماه مسوولیت کودک آنها را برعهده دارد. شاید این که عنوان این روش را اجاره جنین گذاشتهاند، در ماجراهای پس از رواج این شیوه بیتاثیر نبوده است.
تلقی رایجی که از این مفهوم در جامعه وجود دارد، این است که این مساله به یک کار تجاری در جامعه تبدیل شده و گروهی از زنان که عمدتا از اقشار محروم و نیازمند هستند، به عنوان مادران اجارهای از این کار برای تامین زندگیشان استفاده میکنند.
میان زوجهایی که از روش رحم اجارهای استفاده میکنند و زنانی که رحم خود را اجاره میدهند قراردادی بسته میشود و هزینه آن مطابق توافق دو طرف مشخص میشود.
مادران اجارهای، هر چقدر هم که به این کار به عنوان یک شغل نگاه کنند، بازهم از نظر روحی با این مساله درگیر میشوند. حقیقت این است که پروراندن یک جنین در شکم، ارتباط 9 ماههای بین او و جنین ایجاد میکند که از نظر عاطفی مادر را زیر فشار میگذارد.
درگیری ذهنی مادر اجارهای با تولد فرزند تمام نمیشود و میتواند آنقدر عمیق شود که ادعاهایی درباره رابطه مادر و فرزندی ایجاد کند. به این عوارض روحی میشود چیزهای دیگری هم اضافه کرد؛ مادران اجارهای احساس میکنند که از وجودشان سوءاستفاده شده و هرچند در مقابل این کار پول میگیرند، خلا عاطفی ناشی از در اختیار گذاشتن بخشی از جسم، آزارشان میدهد.
اجاره 9 ماهه، ماهی چند؟
معمولا از 4 میلیون تا 7 میلیون تومان قیمت رحم اجاره ای در نوسان است و بستگی به واسطه دارد.
دکتر مریم قاضیزاده متخصص زنان و زایمان نیز درباره این زنان میگوید: زنان زیر 35 سال که تجربه مادر شدن را ندارند بهترین گزینهها برای رحم اجارهای هستند. این افردا مورد آزمایشهای زیادی قرار میگیرند تا سلامت همه جانبه آنها از نظر انواع بیماریها اعم از جسمی و روحی تایید شود.
البته مجوز این عمل بعد از تایید ناتوانی مادر در بارداری توسط یک تیم مجرب پزشکی صادر میشود. ناتوانیهایی مانند نبود مادرزادی رحم، ساختمان غیر طبیعی رحم، بروز بیماریهای حاد در صورت بارداری برای مادر و.... دلایلی است که مجوز اجاره رحم را صادر میکند.
آمار زوجهایی که برای استفاده از روش رحم جایگزین اقدام می کنند، روز به روز در حال افزایش است و این ارقام گویای تغییر تفکر مردم نسبت به این روش است اما هنوز هم بسیاری از زوجها به طور مخفیانه از این روش استفاده میکنند.
التبه تلاشهای زیادی از طریق انواع رسانهها برای تغییر این نگرش در مردم شده است، سریال هال تلویزیونی، میزگردها و برنامههای آموزشی تاثیر گذار بوده اما کم است. و غم انگیزتر آنکه در صورت علنی و فراگیر نشدن، این امر نیز توسط برخی از سودجویان به انحراف کشیده می شود.
منبع: خبرآنلاین
بخش دستنخورده ساحل جنوبی اورگان، زیبایی خیرهکنندهای دارد. در عکس زیر قسمتی از خط ساحلی صخرهای این ساحل که ساحل بندون نام دارد را میبینید. اگر قصد سفر به این منطقه را دارید، بابت رستورانهای زیبا و استراحتگاههای مجلل نگران نباشید.
2. سانفرانسیسکو، کالیفرنیا (San Francisco, California)
به این گلها ترومپت فرشته گفته میشود که در میدان اتحاد سانفرانسیسکو، پای مجسمه آزادی شکوفا شدهاند. این میدان یکی از مراکز خرید مهم سانفرانسیسکو است. هوای معتدل و قیمتهای مناسب در زمستان، از این شهر یک مقصد خوب برای سفر به قصد خرید ساخته است.
3. کائای، هاوایی (Kaua’i, Hawaii)
اینجا ساحل ناپالی است. خشکی، مانند برجی مقابل اقیانوس آرام قد علم کرده و منظرهای بینظیر و رویایی به وجود آورده است. اما شاید خیالانگیزترین بخش سفر به این منطقه، گشت و گذار در دره آرام کالالوآ باشد که دسترسی به آن فقط با قایق میسر است.
4. زادر، کرواسی (Zadar, Croatia)
این باتریهای خورشیدی قرار است از نور خوشید انرژی بگیرند، البته اگر ابرها اجازه بدهند! زادر در کنار دریای آدریاتیک واقع شده و خط ساحلی طولانی دارد به علاوه در این شهر میتوانید از معماری به سبک رم لذت ببرید و شبها هم از مناظر پرنور مدرن لذت ببرید.
5. جنوب ولز (South Wales)
تا به حال ستارهها را به این شکل دیدهاید؟ خطوطی که در آسمان میبینید، رد عبور ستارهها در آسمان پنارت، در حومه کارادیف واقع در جنوب ولز است. هر سال تابستان این منطقه توریستهای زیادی را جذب میکند تا از نمای ساحلی خیالانگیز آن لذت ببرند.
6. رم، ایتالیا (Rome, Italy)
درخشش بینظیر در شب، یکی از جاذبههای رم است. رم به خاطر تاریخ غنی و غذاهای معروف و البته مردم گرم و مهماننوازش، یکی از شهرهای جذاب برای توریستهای سراسر دنیا است. رم با ساختمانهای قدیمی و مجسمههای هنری جورواجور، فضایی رویایی دارد.
7. ساحل پیزمو، کالیفرنیا (Pismo Beach, California)
ساحل پیزمو در نزدیکی لسآنجلس، روی یکی از سواحل آمریکا که کمترین توسعه را داشته واقع شده است. فکر میکنید با این اوصاف منطقه خلوتی است؟ اما در واقع تابستانها 50 هتل در این منطقه پر از بازدیدکننده میشوند.
8. سیسیل، ایتالیا (Sicily, Italy)
سیسیل از مناطق معروف ایتالیا است. سواحل زیبا و بناهای تاریخی مثل مقبره هرا از یک طرف، خیابانهای باریک و پیچدرپیچ از طرف دیگر، برای توریستها جذاب هستند. خیابانهای اریس سیسیل افراد را گیج میکنند و این گیج شدن برای آنها خیلی جذاب است.
9. نیویورک، آمریکا (New York City)
شبها صفی از چراغها، فاصله منهتن تا بروکلین را غرق در نور میکند، جایی که معروفترین رستورانها، تئاترها، موزهها و هتلها در انتظار میلیونها نفری هستند که هر سال از نیویورک دیدن میکنند.
10. دریاچه گاردا، ایتالیا (Lake Garda, Italy)
ظاهرا ایتالیا در بین کشورهای دنیا، شهرها و مناطق خیالانگیز زیادی دارد! گاردا بزرگترین دریاچه ایتالیا است. در نزدیکی این دریاچه، سیرمیون قرار دارد که به خاطر چشمههای آب گرم و سواحلش معروف است.
در روزهای پایانی سال 2011 هستیم و جشن کریسمس هم کم و بیش تا آغاز سال میلادی 2012 در کشورهای خارجی در حال برگزاری است. جشنی که به مناسبت میلاد مسیح در بیست و پنجم آخرین ماه هر سال میلادی برگزار میشود و آغازی است بر پایان یک سال 365 روزی دیگر ...
گذشته از اتفاقاتی نظیر زلزله و سونامی ژاپن و یا عروسی سلطنتی در لندن، سال 2011 سال مردمی بود که روزها و شبهایشان را در خیابانها گذراندند، شعار سر دادند، همدردی کردند، کشته شدند و جنگیدند. سالی که نامش با "اعتراض" گره خورد و پر بود از انقلاب، جنگ، قیام و تغییرات گوناگون؛ از نخستین جرقههای انقلابهای عربی تا شعلهور شدن این جنبش در کشورهای منطقه و اعتراضات گسترده در اروپا و آمریکا. در روزهای پایانی ماه دسامبر، سایتهای خبری و فتوبلاگهای معروف و معتبر جهانی، بر حسب عادت هر ساله، برترین تصاویر خبری جهان را عرضه کردند که تصاویر زیر، بخشی از آنها را از دریچه دوربین عکاسان جهان نشان می دهد :
لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Image را انتخاب کنید
طرفداران مایکل جکسون خارج از دادگاه در واکنش به حکم دادگاه در محاکمه دکتر کنراد موری
که به جرم قتل غیر ارادی پادشاه پاپ در سال 2009 متهم است.
جلسه شمارش آرای انتخابات مجلس در لوکسور مصر
افسر پلیس ضد شورش مصر در حین پرتاب گاز اشک آور بطرف معترضان در نزدیکی میدان التحریر در قاهره مصر
حضور جولیان آسانج، بنیانگذار ویکی لیکس در دیوان عالی لندن مبنی بر درخواست تجدید نظر
در برابر استرداد به سوئد برای پاسخ به اتهامات جرم و جنایت جنسی.
حرکت جالب یک مرد تایلندی در کمک به یک زن مسن در عبور از خیابانهای آب گرفته در بانکوک
اقدام خبرساز "جان پایک"، افسر آمریکایی که در جریان اعتراضات وال استریت
به سر وصورت معترضان در دانشگاه کالیفرنیا اسپری فلفل پاشید
اقدام وزارت مسکن چین در طرح توسعه شهری روستایی دولت های محلی
دیدار هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا با آنگ سان سوچی، رهبر دموکراسی خواه و طرفدار مخالفان میانمار
رئیس جمهور سابق تونس (زینالعابدین بن علی) در حال عیادت از محمد بوعزیزی، در آخرین دقایق زندگی اش. همان شخصی که خودسوزی اش آغازگر انقلاب تونس شد و به حکومت 23 ساله? زینالعابدین بن علی پایان بخشید.
شش فضانورد آمریکایی در مرکز فضایی کندی ناسا در فلوریدا که برای ماموریت STS - 133
با فضاپیمای دیسکاوری لحظه شماری می کنند
نمایی از پورتو پرنس در 9 ژانویه 2011، در اولین سالگرد زلزله شدید هائیتی
که منجر به کشته شدن حدود 250000 نفر از مردم آنجا شد.
تصویری از Curiosity ، ساخت آزمایشگاه علمی مریخ و جدیدترین مریخ نورد ناسا که پس از آغاز ماموریت خود از مرکز فضایی کندی، فلوریدا به سوی مریخ در آگوست سال 2012 در یکی از جذاب ترین نقاط مریخ فرود خواهد آمد.
یکی از طرفداران حسنی مبارک که سوار بر شتر به جدال با معترضان دولت مصر برخاسته است.
سرکوب مواضع نیروهای وفادار به معمر قذافی توسط نیروهای ناتو پس از یک حمله هوایی
در امتداد یک جاده نزدیک بنغازی در لیبی
سونامی عظیمی که پس از زلزله قدرتمند در شمال شرقی ژاپن در حال شکل گرفتن است.
پسربچه ای که از سونامی ژاپن جان سالم به در برده و هنوز مشغول بازی در ماشین اسباب بازی اش است در حالیکه واژگونی یک ماشین واقعی در پشت سرش دیده می شود.
فضای آزاد و محلی برای استحمام دو شهروند مقیم شهرستان Kesennuma، بعد از سونامی ویرانگر ژاپن
معترضان ضد دولتی یمن که خواستار استعفای رئیس جمهور یمن علی عبدالله صالح هستند.
عکسی هوایی که خسارات وارد شده بر اثر طوفان شدید تورنادو در کارولینای شمالی آمریکا را نشان می دهد.
یک انقلابی لیبیایی در حال سیگار کشیدن در کنار راکت اندازش در حومه لیبی
ساخت خاکریزی که موجب شد تا خانه ای از طغیان رود می سی سی پی نجات یابد.
بخشی از یک گروه دختران Pujie در خارج از تئاتر ملی در حال اجرای یک حرکت مفهومی اجتماعی در تایپه تایوان
تصویری بی سابقه از شاتل فضایی آتلانتیس که از بالای جو زمین در حال ورود به ایستگاه فضایی بین المللی است.
جنگجویان لیبیایی در طرابلس بر روی سر مجسمه معمر قذافی در 23 آگوست 2011
ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه در یک اردوگاه تابستانی جوانان گروه طرفدار کرملین در شمال مسکو
معترضان وال استریت در شهر نیویورک در 17 سپتامبر 2011
سقوط هواپیمای متعلق به دوران جنگ جهانی دوم در یک مانور نمایشی در آمریکا
که علاوه بر کشته شدن خلبان به بیش از 70 نفر از تماشاچیان آسیب رساند
آخرین مراسم گاوبازی در بارسلونای اسپانیا که مطابق قانون در تاریخ 25 سپتامبر 2011
گاوبازی در اسپانیا دیگر ممنوع شد.
یک زن پاکستانی آواره سیل در حیدرآباد پاکستان که شاهد بی خانمان شدن
صدها هزار نفر و تخریب میلیون ها هکتار مزارع کشاورزی بوده است.
در دهمین سالگرد 11 سپتامبر و ادای احترام پدری که فرزندش را
در این جریان از دست داده در کنار بنای یادبود قربانیان حادثه
حرکت جالب هیت له برون جیمز ستاره کلاسیک بسکتبال آمریکا در فلوریدای جنوبی برای معرفی پسرش
تصویری از کیم ایل سونگ بنیانگذار کره شمالی، محصور مابین ساختمان هایی در پیونگ یانگ
نیروهای نجات در مناطق جنوب شرقی ترکیه که پس از گذشت 46 ساعت از زلزله،
نوزادی زنده را در زیر آوار بیرون آورده اند
کودکی که در 21 اکتبر 2011 در هندوراس به دنیا آمد و از سوی صندوق جمعیت سازمان ملل متحد
او را هفت میلیاردمین نفر روی زمین نام نهادند
حادثه دلخراش در مسابقه اتومبیلرانی ایندی در لاس وگاس و مرگ راننده بریتانیایی
لوگوی جدید شرکت اپل که همزمان با مرگ استیو جابز توسط یک دانشجوی رشته طراحی اهل هنگ کنگ
طراحی شد و روزنامه هایی از آمریکا و آلمان برای خرید حق امتیاز این لوگو با او وارد مذاکره شدند.
بازآفرینی مدرن نقاشی میکلانژ، این بار در لندن در جریان یک مسابقه روباتیک،
که یک دانشجوی دانشگاه بولونیا در حال تعامل با دست یک روبات دیده می شود.
اقیانوسی که با رنگ خون موج می زند ... شکار نهنگ های خلبان در جزایر فارو دانمارک
هر ساله و در پایان ماه نوامبر بطرز فجیهی انجام می شود
نمایی از خودروهای غرق شده کارخانه هوندا در شرکت های موجود در
شهرک های صنعتی استان مرکزی تایلند پس از وقوع سیل ویرانگر
در اقدامی عجیب و تماشایی یک کرگدن 1400 کیلویی را برای نجات از دست شکارچیان با یک هلیکوپتر به مسافت 24 کیلومتر بر فراز تپه های آفریقای جنوبی به پرواز در آوردند تا این جانور وحشی را به منطقه امنی انتقال دهند.
جعفری، داروخانه بدن

بر اساس این پژوهش جدید، جعفری معدن یکی از قویترین آنتیاکسیدانها به نام «آپی جنین» است که ضد حساسیت، ورم و درد به شمار میرود و همچنین در حفاظت بدن از ابتلا به تومورهای سرطانی مختلف نقش ایفا میکند.
همچنین جعفری به منزله دوست دستگاه گوارش است و آن را میتوان داروخانه بدن انسان دانست، زیرا حاوی ماده مسکن دردهای لثه و دندان و تمیزکننده دهان است.
این پژوهش نشان داد، بارزترین فواید جعفری این است که به شکلگیری کلاژن که ماده پروتئینی طبیعی زیبایی و طراوت پوست به شمار میرود، کمک کرده و از طراوت پوست و مو به همراه چشم محافظت میکند.
بر اساس این پژوهش، خوردن جعفری با گوشت اهمیت ویژهای دارد، زیرا اسیدی بودن آن را کنترل میکند و باعث تحریک ترشح آنزیمهای گوارشی بویژه آنزیمهای کیسه صفرا میشود و از این طریق به هضم چربی گوشت کمک میکند.